این فیلم جایزه دوم بخش پانورای جشنواره فیلم برلین در سال ۲۰۱۶ را از آن خود کرده است.

دوریه که پیش از آغاز این فیلم در جلسه‌ای به داستان‌خوانی نیز پرداخته بود، به مخاطبانش گفت که با حضور در شیراز همه پیش‌داوری‌هایی که درباره ایران در ذهنش شکل گرفته بود، لگدمال شد و اکنون به درک جدیدی از هنر و فرهنگ و زندگی ایرانی رسیده است.

او هدف از ارتباطات فرهنگی را درک یکدیگر فراتر از مرزها و زمان‌ها دانست و بیان کرد: دیدن بانوان جوان در عرصه‌های فرهنگی و دانش و حضور پررنگ آن‌ها در اجتماع بسیار انگیزه‌بخش و مسرت‌آفرین بود.

دوریه که در فیلم درودهایی از فوکوشیما نیز درباره زندگی زنی آلمانی و زنی ژاپنی ساخته است،‌ بر قضاوت‌های موجود از وضعیت دشوار زندگی و نیز دوری فرهنگ‌ها خط بطلان می‌کشد.

سه حادثه متوالی، زلزله، سونامی و فاجعه اتمی در فوکوشیما ژاپن که در سال ۲۰۱۱ رخ داد، الهام‌بخش او برای ساخت این فیلم بوده است.

دوریه درباره دلیل ساختن این فیلم گفت: به دلیل علاقه بسیاری که به ژاپن داشتم در این کشور پنج فیلم ساخته بودم و زمانی که در سال ۲۰۱۱ این رویدادها رخ داد، تصمیم گرفتم به ژاپن سفر کنم تا بدانم چه اتفاقی افتاده است.

او حوادث پیاپی و بلایای طبیعی را  وحشتناک و عظیم توصیف کرد و بیان کرد: در آنجا این را دریافتم که ممکن است همه چیزهای ارزشمند آدمی، به ناگهان از او گرفته شود و این موضوعی است که همه ما از آن واهمه داریم، همین مساله هم ماهیت فاجعه فوکوشیما بود و مرا بسیار تحت‌تاثیر قرار داد و تصمیم‌ گرفتم آن را در قالب فیلمی به تصویر بکشم.  

به گفته این کارگردان به‌دست آوردن داستانی مناسب برای این فیلم پنج سال زمان برده است و فیلمبرداری در محیطی واقعی با میزان اشعه رادیواکتیو خطرناک فیلمبرداری شده است تا همه‌چیز به واقعیت حادثه نزدیک باشد.

دوریه درباره اهمیت داستان فیلم اظهار کرد: چیزی که در مواجهه با ویرانی پس از فاجعه اتمی مرا شوکه کرد این بود که جوانی و بچگی خودم را یافتم، خانه والدین من در جنگ جهانی دوم ویران شد و من در میان ویرانه‌های خانه‌مان بازی می‌کردم.

او یکی از منابع الهام در حین ساخت این فیلم را برانگیخته شدن احساسات و عواطف انسانی در حین فیلمبرداری عنوان کرد و افزود: وقتی به محوطه ممنوع فوکوشیما وارد شدم، دریافتم که همه جوانان آن منطقه را ترک کرده‌اند، مردان هم رفته بودند، برخی از آن‌ها نیز خودکشی کرده یا دائم‌الخمر شده بودند، تنها زنان مسن بازمانده بودند و نشان دادند که بیشتر از دیگران می‌توانند درمقابل وقایع وحشتناک مقاومت کنند.

دوریه تجربه ساخت این فیلم را تلخ عنوان کرد و اظهار داشت: مدام دستگاه اشعه‌سنج داشتیم تا ببینیم آیا محوطه به گونه ای هست که بتوان در آن فیلمبرداری کرد یا نه و شب‌ها در کانتینری با کارگران ساختمانی زندگی می‌کردیم که وظیفه‌شان جمع‌آوری خاک‌های آلوده به رادیواکتیور بود.

این کارگردان آلمانی در تشریح وضعیت کار کردن در محیط آلوده به رادیواکتیو گفت: رادیواکتیو چیزی عادت‌پذیر نیست. هر روز باید بدنمان را به‌شدت می‌شستیم و این موضوعی است که انسان فراموش می‌کند چون در ظاهر همه‌چیز عادی است و همین مساله هم آزاردهنده بود.

دوریه علاقه‌مندی‌اش به کشور ژاپن را مربوط به سال ۱۹۸۳ دانست و ادامه داد: اولین فیلمم را در این کشور ساختم و چون دوست داشتم با مردم آشنا شوم، در ژاپن به تنهایی سفر کردم بدون آنکه زبان آن‌ها را بدانم و این سفر خودسرانه مرا شیفته این کشور و فرهنگ آن کرد تا جایی که فیلم‌های دیگری نیز در آنجا ساختم.

او افزود: این تنها یک احساس علاقه شخصی به جغرافیایی خاص نیست، احساس نیاز است، موضوعی است که به آن عشق می‌ورزم که حاصلش آن شد که یاد بگیرم در زمان حال زندگی کنم و با دنیای اطرافم کنار بیایم، با مردم ارتباط برقرار کنم بدون آنکه زبانشان را بدانم و سعی کردم همین‌ها را هم در فیلم‌هایم نشان دهم.

نویسنده کتاب جغد طلایی عنوان کرد: اینکه بدانم مردم چگونه با درد و رنجشان کنار می‌آیند و اینکه درد و شادی مکمل هم هستند را در ژاپن تجربه کردم و در آنجا یاد گرفتم چطور می‌توان با یک فنجان چای بر رنج پیروز شد.

این کارگردان معتقد است باید راهکارهایی یافت برای آنکه انسان‌ها بتوانند بتوان همبستگی خود را به‌گونه‌ای به هم ابراز کنند که درد مشترک یکدیگر را احساس کنند و برای رفع آن بکوشند.

دوریه گفت: جهان سیاست راهکارهای یک‌نواختی را نشان می‌دهد؛ اما باید راه‌هایی را پیدا کنیم که ماورای جهان سیاست بتوانیم مسیری را طی کنیم که درنهایت به هم کمک کنیم.

هفته فرهنگی آلمان در شیراز به مناسبت دویستمین سالگرد نگارش دیوان غربی – شرقی گوته، شاعر شهیر آلمانی برگزار شده است و تا ۱۳ آبان ادامه دارد.

دیوان غربی– شرقی یا دیوان باختری–خاوری اثری از یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر، فیلسوف و دانشمند آلمانی است که در سال ۱۸۱۹ منتشر شد. این کتاب به نظم سروده شده است و نویسنده بیشتر در آن از نمادها و عناصر ادبیات شرقی و ایرانی الهام گرفته است.
یوهان ولفگانگ فون گوته زادهٔ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت – درگذشتهٔ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار؛ شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و سیاست‌مدار آلمانی بود که به حافظ شیرازی و فرهنگ شرقی علاقه‌ای وافر داشت.
خواجه شمس‌ُالدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی (زادهٔ ۷۲۷ هجری قمری – درگذشتهٔ ۷۹۲ هجری قمری در شیراز) است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.