مجتمع گاز پارس جنوبی که در استان بوشهر مستقر است به عنوان پایتخت اقتصادی ایران که بیشترین سهم را در تولید ناخالص داخلی دارد، ظرفیت اشتغال آن بسیار فراتر از محدوده چند شهرستان اطراف آن است و در سال‌های رونق، از تمام جغرافیای ایران در آن نیروی کار حضور داشت اما چندی است که برای جذب نیرو در این واحد صنعتی تاکید عمده بر نیروی بومی است.
در حالی که با توجه به گستردگی فعالیت فنی و مهندسی در منطقه پارس جنوبی و با در نظر گرفتن افزایش شمار دانش آموختگان دانشگاه های مناطق مجاور آن باید به جای تکیه صرف بر پذیرش نیروی بومی و صرفا از استان بوشهر که البته آنهم در جای خود لازم است، این حق را هم برای این دسته از فارغ التحصیلان محفوظ دانست که انتظار داشته باشند در پروژه های پارس جنوبی در صورت شرایط برابر با جویندگان کار که از سایر مناطق و در کیلومترها دورتر و بدون تشویش آسیب دیدن از آلایندگی های این صنایع قرار دارند، از امتیاز ویژه ای برخوردار باشند.
به عنوان نمونه، آلودگی‌های زیست محیطی صنایع عسلویه در استان بوشهر، مرزهای استانی را نمی شناسند و شهرستان مُهر در جنوب استان فارس که با فاصله هوایی کمتر از 15 کیلومتری آن قرار دارد به شدت تحت تاثیر آلاینده‌های پارس جنوبی است به گونه ای که هم نخلستان های این شهرستان و هم سلامتی مردم از این موضوع متاثر شده است. افزون بر این جاده های شهرستان نیز متاثر از بار ترافیکی مرتبط با پارس جنوبی است و حتی زیست اجتماعی مردم نیز از مهاجرپذیری این صنایع تاثیر پذیرفته است.
آنچه که نباید در آن تردید داشت، نیاز جدی به باز تعریف واژه بومی و بازنگری جدی در این زمینه است چرا که مرزهای سیاسی استان‌ها نباید باعث محروم شدن بخشی از هموطنان از حقوقشان باشد و بهترین ملاک بومی بودن همان میزان تاثیر پذیری از صنایع مستقر و فاصله جغرافیایی با کانون اینگونه صنایع است زیرا ساکنان اطراف این صنایع هم باید از مزایای آن هم بهره مند شوند.
حال این پرسش مطرح می شود که آیا درست است که با استناد به یک مرز قراردادی سیاسی به نام استان، مردمان برخی از مناطق را از جمله شهرستان مُهر از حقوقشان محروم کرد اما فردی از منطقه دیلم و یا گناوه در استان بوشهر که 300کیلومتر با عسلویه فاصله دارد و از تبعات منفی آلاینده های صنایع به دور است، بومی محسوب شود.؟
البته این موضوع در مورد صنایع مستقر در استان فارس و شهرستان های مُهر و لامرد هم صادق است بدین ترتیب که افرادی که از شهرستان های شیراز، آباده و یا کازرون در آن مشغول به کار شوند به دلیل اینکه متعلق به این استان هستند بومی محسوب شوند اما فردی از منطقه پارسیان، جم و عسلویه در استان بوشهر نمی تواند در این صنایع شاغل باشد.
به نظر می رسد که ماده 47 قانون برنامه ششم توسعه خود دارای اشکال است و تعریف بومی باید دقیقا بر اساس میزان تاثیر پذیری از صنایع باشد و بهترین نمونه برای آن استناد به طرح آمایش مناطق متاثر از پارس جنوبی و عملیاتی کردن این طرح است و نه اینکه با افتخار از حذف آن سخن گفته شود.
هیولای بیکاری، مشکل کل جامعه ایران است و این گونه رویکردهای تبعیض آمیز فقط پاک کردن صورت مساله است، ضمن اینکه در مجتمع گاز پارس جنوبی نیروهایی از تمام نقاط ایران با فاصله بالای یک هزار کیلومتر حضور دارند و محروم کردن نیروی انسانی شهرستان های همجوار ظلم دوچندانی است که با فرهنگ احترام به همسایه در اسلام نیز هیچ گونه همخوانی ندارد.
دیگر اینکه در نگاه کلان نگر و ملی باید کوشید تا با حمایت از طرح های دولت و وزارت نفت و ایجاد زمینه ای آرام برای جلب سرمایه گذاران خارجی، عسلویه رونق گیرد زیرا با تحقق این مهم نیاز به اشتغال مستقیم هم کاهش یافته و در مشاغل غیر مستقیم چندین برابر یک نیروی استخدامی، درآمد برای مردم بومی در حوزه کسب و کار و مستغلات ایجاد می شود.
مسعود حسنی، مدیر عامل شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی شانزدهم دی ماه 96 اعلام کرد: با مصرف روزانه 8 تا 10هزار تن محصول تولیدی اتان این مجتمع توسط پتروشیمی های مستقر در منطقه پارس جنوبی، شرکت گاز پارس جنوبی به بزرگترین تامین کننده خوراک صنایع پایین دستی در کشور تبدیل شده است.
وی افزود: مجتمع گاز پارس جنوبی اکنون بیش از 70 درصد گاز مورد نیاز کشور را تامین می کند که این رقم با راه اندازی کامل فازهای در دست ساخت و تحویل آن به مجتمع گاز پارس جنوبی به بیش از 82 درصد خواهد رسید.
میدان گازی پارس جنوبی، بزرگ ترین منبع گازی جهان است که روی خط مرزی مشترک ایران قرار دارد، مساحت این میدان
9 هزار و 700 کیلومتر مربع است که سهم متعلق به ایران سه هزار و 700 کیلومتر مربع وسعت دارد.
ذخیره گاز این بخش از میدان 14 تریلیون مترمکعب گاز به همراه 18میلیارد بشکه میعانات گازی است که هشت درصد کل گاز دنیا و نزدیک به نیمی از ذخایر گاز کشور را شامل می شود.
در میدان مشترک گازی پارس جنوبی در بخش ایرانی آن 19میلیارد بشکه میعانات گازی وجود دارد که 9 میلیارد بشکه قابل برداشت است.
هم اکنون در 18 فاز در حال بهره برداری میدان گازی پارس جنوبی روزانه 810 هزار بشکه میعانات گازی تولید می شود که از این میزان 80 هزار بشکه مربوط به فازهای 2 و 3 است.
طرح توسعه میدان مشترک گازی پارس جنوبی در قالب 24 فاز اجرایی شده که هم اکنون با بهره برداری از 18فاز آن روزانه 570 میلیون متر مکعب گاز تولید می شود.

* خبرنگار ایرنا در شهرستان مُهر
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.