پایگاه خبری جماران: این متن را در شرایطی می نویسم که بررسی دومین استعفای محمد علی نجفی، شهردار تهران، در شورای شهر با قبول استعفای او به پایان رسیده است. روند رویدادهایی که حول و حوش استعفای نجفی شکل گرفت، به ظاهر، ترکیبی نامتجانس از اخبار متناقض و در بهترین حالت، ناهمساز بود که برآیند خوشایند و مناسبی را از تعاملات درونی شورا و شهرداری منعکس نمی‌کرد. پدیده فرخنده تعامل مستقیم نمایندگان شورا با مردم از طریق شبکه های اجتماعی تا حدی به شفاف شدن حواشی و متن داستان استعفا انجامید و از سوی دیگر، به طور طبیعی، به پرسشها و معماهای مربوط به آن نیز افزود. 

شاید از سر تازه بودن اظهار نظر اخیر دادستان کل کشور، نکات مطروحه توسط او بیش از همه اظهارنظرها در اذهان باقی است. با این همه، کلیت مفهوم «فشارهای بیرونی» به عنوان دلیل اصلی استعفای شهردار، بیش از دلیلی که خود او مطرح کرد، یعنی بیماری حاد و نیاز به روند معالجه زمین گیر کننده، پررنگ شد و تفصیلاتی که به مرور در مورد ماهیت فشارهای قضایی و شبه قضایی وارده بر شهردار، از سوی افراد مختلف ارائه شد، بیش از پیش، بر نگرانی از شکنندگی موقعیت سیاستمداران و مدیرانی از جنس نجفی افزود. 

ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که استعفای نجفی اگر به دلیل بیماری حاد وی نبوده باشد، به خودی خود یک عقب نشینی و حتی آنگونه که برخی فعالان سیاسی اصلاح طلب و حتی مدیران مطرح میکنند، شکست به حساب نمی آید. اگر ریشه فشارها، آنگونه که تعداد قابل توجهی از فعالان و حتی مقامات مطرح میکنند، فسادستیزی نجفی و برخورد و رسیدگی جدی و شفاف با پرونده های متعدد اختلاس در شهرداری پیشین بوده باشد، استعفای نجفی می تواند به عنوان یک بیانیه خاص، عمق مشکل موجود در مبارزه صادقانه با فساد را برای مردم نمایان سازد. صرف استعفا، به خودی خود، عقب نشینی نیست و اگر شهردار و شهرداری و شورای شهر، ساختار روابط مردمی مناسبی را در پیش میگرفتند، میتوانستند آن را به عنوان اقدامی شجاعانه و رو به جلو، تعریف کنند. فراموش نکنیم که دو استعفای تاریخی از سوی دو چهره مهم سیاسی تاریخ نظام اسلامی ایران، که یکی از آنان در نهایت استعفایش را پس نگرفت و سمتش را ترک کرد، سبب ساز موفقیتهای کم نظیرشان، سالها پس از استعفایشان شد. 

نکته دیگر، وضعیت خاص برخورد نیروهای مختلف عامل در شورای شهر و شاکله کلی اصلاح طلبان پیروز در انتخابات شوراهای سال 96 است. شکاف میان کارگزاران و اصلاح طلبان نزدیک به حزب اتحاد که به تازگی همین روزها، پررنگ شده است، حکایت از ضعف پشتوانه ساختار مدیریتی متکی به این نیروها است. این پرسش به طور جدی مطرح است که تا چه زمانی اصلاح طلبان و نیروهایی که به اصطلاح "اصولگراتر" خوانده می شوند، در شرایط خاص و در بزنگاههایی که نیاز به همراهی و اعمال قدرت وجود دارد، تشتت و به هم ریختگی از خود نشان خواهند داد؟ آیا این برداشت خاص که بخش مهمی از شکستهای سیاسی این نیروها در دو دهه اخیر از سر همین تشتت و به همر ریختگی بوده است، برداشت ناروایی است؟

و آنچه در این میان، شاید بزرگترین نکته طرح نشده باشد و در ادامه مبحث فوق الذکر معنی می یابد، سکوت پرسش برانگیز دولت در برابر این همه تحول و افت و خیز در اداره شهر تهران است. نجفی، در دوران انتخابات، تلاش ارزنده ای برای انتخاب دوباره روحانی صورت داد و نقش مهمی در فعالیتهای انتخاباتی ایفا کرد. سابقه حضور او در ساختارهای اجرایی و مدیریتی نزدیک به حلقه های تکنوکرات و اصلاح طلب حامی روحانی، پشتوانه ای قوی برای روحانی در دوران اولین دولت او بود و این نقش مهم، به راحتی فراموش شدنی نیست.

باید در نظر داشت که هویت سیاسی روحانی که برساخته از دو نیروی اصلاح طلبی و تکنوکراتهای همدل با اعتدال گرایان است، در چهره هایی مانند نجفی انعکاس می یابد. دولت و ساختار روابط مردمی آن، که انتقادات زیادی از ضعف نسبتا همیشگی شان مطرح است، در این مورد نه تنها کم اثر بوده اند که به کل سکوت کرده اند. همین سکوت سبب شد تا شایعه همدلی هدفمند جریانی خاص در دولت با استعفای نجفی، در شبکه های اجتماعی، مطرح شود که هدف همدلی را شهردار شدن جهانگیری و خالی شدن جایگاه معاونت اولی می دانست. این شایعه و شایعاتی از این دست در موضوعات مختلف، حاصل سکوت و انفعال ساختار ارتباط مردمی دولت است و طبیعی و نکته ای همه دان است که به مرور اعتماد مردم به دولت را کاهش می دهد.

فراتر از این نکته ساده، باید اشاره کرد که عدم حمایت روحانی و دولتش از نجفی، عواقب خوبی برای دولت نخواهد داشت. ریشه استعفای نجفی اگر بیماری باشد و یا اگر نتیجه فشارهای سهمگین قضایی باشد، در هر دو حالت، روحانی باید نشان می داد که نسبت به سرنوشت پایتخت حساس است و ساختار اداره شهر تهران به کلی از نظارت و همراهی دولت تجزیه نشده است. همچنین، ایده حمایت از نجفی می توانست عاملیت دولت در ایجاد همدلی بیشتر میان نیروهای مختلف حامی او در انتخابات 92 و 96 را به طور جدی مطرح کند و تحولی مهم، هر چند به ظاهر ساده، در ساختار سیاست ورزی نیروهای اصلاح طلب و تحول خواه درون نظام، ایجاد کند.

این نوشتار درست در لحظات سرپرستی سمیع الله حسینی مکارم به پایان رسید و افسوس از سکوت دولت در قبال شرایط خاص نجفی، باقی ماند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.