شورای شهر تهران در برابر استعفای شهردار دکتر نجفی، در شرایط دشواری قرار گرفته است. البته این تنها اعضای شورای شهر نیستند بلکه تمام اصلاح طلبان در این تنگنا می بایست تصمیم سختی را با نجفی اتخاذ نمایند. نحوه ادامه این تصمیم راهبردی، نه فقط در سرنوشت مدیریت شهر تهران چه که میتواند در آینده سرنوشت حضور سیاسی اصلاح طلبان در امور اجرائی کشور نقش مؤثری ایفا نماید.

با توجه به شرایط سخت و ناگوار پیش روی جبهه اصلاحات ، هم از نقطه نظر تجارب پیشینی دولت رئیس جمهور روحانی و هم از دیدگاه نجات شهر تهران و آینده مدیریت شهری ؛ موارد به شرح ذیل شایان ذکر می باشد :

۱- نباید از نظر دور انگاشت که همانگونه که در مورد مدیریت کلان اجرایی کشور، برای نائل آمدن به توفیقات ملی و فرا ملی ، به تعامل و همسویی نهادهای حاکمیتی اعم از انتخابی یا انتصابی ؛ در واقع به یک حکمرانی متمرکز و واحد نیاز است ، به همان اندازه نیز برای توفیق در مدیریت شهر پایتخت سیاسی کشور به یک وحدت رویه و تعامل و حفظ حرمت و شأن شهردار آن محتاج هستیم. 

همانطور که در مورد ساماندهی مسائل اقتصادی نظیر کنترل و هدایت اوضاع حاکم بر ارز، به  مدیریت یکپارچه و حکمرانی واحد در رسیدن به آرامش و هدف علمی احتیاج هست ؛ و همینطور مثلا در سیاستهای راهبردی وزارت امور خارجه، به همان اندازه که، اتخاذ مواضع و رفتار متمرکز و واحد در روابط و کنشهای بین المللی کشور؛ موجب موفقیت و جدی گرفته شدن از سمت کشورهای مختلف و نهادهای بین المللی می گردد؛ به همان میزان نیز در مورد مدیریت شهر تهران، احترام به تصمیمات متخذه از سوی شورای برآمده از رای ملت در شهر تهران - پایتخت سیاسی کشور - و تأمین و تضمین رویکرد مدیریتی و شهردار منتخب آنان و ایجاد آرامش و وحدت رویه در تسهیل و تمهید امور برای نیل به اهداف ملی ، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.

۲- به نظر میرسد ریشه و دامنه تناقضات سیاسی و تعارضات سیستمی در اوضاع و احوال کنونی ایران، در صدد برآمده تا تمام صحنه های مدیریت در کشور اعم از مدیریت شهری، دچار انسداد و در شرایط عدم پیشرفت باقی بماند.

بی درنگ گستردگی این دامنه، ریشه در مفاسد اقتصادی در طی سالیان گذشته در میان برخی دولتمردان و سیاستمداران جمهوری اسلامی اعم از دولت و شهرداری و دیگر نهادهای حاکمیتی داشته و مع الأسف به زعم بعضی از مردم، مجلس شورای اسلامی که باید به نمایندگی واقعی و حقیقی  از طرف مردم نظارت مؤثر داشته باشد و دستگاه قضایی کشور نیز که تنها ملجأ و محل رسیدگی به این مفاسد و محکوم کردن فاسدان  است؛ دیربازی است که قضاوت و بی طرفی خود را به صحنه کشمکشهای سیاسی و جناحی وانهاده است. 

بدین ترتیب پرونده های مفاسد اقتصادی شهر تهران بنا به گزارشهای رسمی تا مبلغ بیست هزار میلیارد تومان رها می شوند؛ و چون سرنگونی سیاسی اصلاح طلبان با در نظر گرفتن توفیقات انتخاباتی اخیر ، سرلوحه و در دستور اقدام نهادهای متعارض قرار داده می شود ، بنابراین رقص دخترکان زیر ۸ سال بهانه ای برای احضار با غیر متعارف در ساعات پایانی شب و توأم با تهدید شهردار اصلاح طلبان و در نتیجه وادار شدن وی به استعفاء می شود.

۳- دقیقا در نقطه مقابل اوصاف پیش گفته ، مدل و نوع مراودات و معاونت نهادهای انتصابی در مورد برخورد با آقای احمدی نژاد در کسوت شهردار تهران است ، که وصف ناپذیر است ؛ آنجا که همه ی متعارضان امروز در برابر شهردار فعلی، آنروز بسیج می گردند تا با تمام قوا از وی حمایت کنند ، به نحوی که یک نهاد نظامی حاضر به تأمین مالی وام های ازدواج برای کسب محبوبیت او می شوند. بنابراین شهردار از ما باشد، مدیریت شهری را هم میتوان تعطیل و شهرداری را به ستاد انتخابات ریاست جمهوری تبدیل نمود.

به باور نگارنده اگر پذیرش و تعامل باشد ، پادگان وسط شهر را هم می شود به پارک تبدیل کرد و اگر این پذیرش نباشد تقابل و کشمکش حاکم می شود.

۴- متأسفانه جریان های سیاسی حاکم در نقطه مقابل اصلاحات ، آنان را در دو راهی وضعیت دو قطبی بی تعامل و یا تعامل منجر به ایجاد نارضایتی عمومی در میان مردم سوق می دهند؛ که هر دو ناگوار و بی فرجام است.

تعامل در شرایطی که در برابر مفاسد و افشاء و باز ستاندن حقوق پایمال شده مردم سکوت نموده و کوتاه بیاید! که می شود همان دولت روحانی و نارضایتی های عمومی! یا اینکه در وضعیت دو قطبی مصرّانه بماند که نتیجه ای جز انسداد و قفل شدگی روندهای مدیریتی حاصلی نداشته و اوضاع را به سمت ناپایداری سیستمی و تلاشی می برد. اگر ایستادگی به گونه ای باشد که نتیجه آن تعامل بخشی و یا لااقل عدم تقابل باشد، لذا یکبار برای همیشه تکلیف حداقل برای مدیریت شهری تهران و شهروندانش روشن می گردد.

با توجه به پیشخور امکانات و ظرفیتهای شهر تهران که میبایست در یک برنامه زمانبندی شده طی حداقل سه دهه آتی صرف تأمین منابع مالی در این شهر می شده است؛ لیکن امروز با اوصافی که رفت و وضعیتی که در ساختار شهرداری تهران بوجود آمده ، اضلاع ثلاثه ی پول و سیاست و مدیریت بشدت می لنگد؛ و آینده شهرداری تهران را در محاق فرو می غلطاند.

همه ارکان نظام باید دقت داشته باشند که تهران به عنوان بزرگترین کلانشهر خاورمیانه و نماد پایتخت سیاسی ایران در منظر و مروای جهانی محکی برای سنجش کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می گردد.

۵- و اما اصلاح طلبان با این استعفای باقی مانده بر روی دستانشان چه باید بکنند؟!

اولا در یک تقسیم کار کلی و اساسی، شورای شهر بعنوان نمایندگان رسمی و قانونی شهروندان تهرانی ، وظیفه ایجاد اتاق شیشه ای و افشا کردن مفاسد اقتصادی در شهرداری، این بار را از روی دوش شهردار بردارند. و شهرداری را موظف به ارائه برنامه و عملیاتی کردن آن در حوزه های صرفا اجرائی و نگهداری و خدمات رسانی در جهت رضایت شهروندان موظف نمایند.

ثانیا با استمهال از شهردار دکتر نجفی، نسبت به متقاعد کردن وی به پس گرفتن استعفایش و برگزیدن راه پایمردی و مقاومت در برابر نافرجامی ها بکوشند.

 ثالثا در صورت اصرار و پافشاری نجفی بر استعفاء، از ایشان تا مرحله انتخاب جایگزین مهلت بخواهند. 

رابعا بطور فعالانه همزمان با ارائه گزارش جامع و کامل از شرایط نا به سامان و مفسده ها و عوامل آن، کناره گیری ایشان را به فرصتی برای آینده اصلاحات در ایران تبدیل نمایند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.