نشست امید اجتماعی در دانشگاه علامه برگزار شد.

 

به گزارش جماران، وزیر اسبق وزارت علوم در این همایش گفت:  این را یک توفیق میدانم که بعد از سال های سال توانسته ام در بزرگترین و تنها دانشگاه علوم انسانی حضور یابم.

معین در ادامه با اشاره به عدم حضورش در دانشگاه گفت: این یکی از عجایب هفت گانه کشور ماست که کسی نتواند حدود 10 سال به خانه خود سر بزند.

وی با اشاره به عنوان همایش نیز گفت: انتخاب عنوان این همایش یه این معناست که همه ما به اصلاحات گام به گام اعتقاد داریم.

ما نمیتوانیم واقعیت ها را نادیده بگیریم، اگر نادیده بگیریم واقعت ها خود را با تلخی بسیار به ما تحمسل خواهند کرد. بیان واقعیت موجب دلسردی نیست، اما باید به درستی بیان شود تا برای برخورد با موانع و مشکلات به ما کمک کند.

مصطفی معین در ادامه افزود: شاخص های بحران در علوم اجتماعی میتواند امنیت ما را هم تحت تاتیر قرار دهد. چنانچه ماه های پیش شاهد ان بودیم. آسیب های اجتماعی وقتی هدف گیری اش یه سمت گروخ های سنی پایین تر یا زنان باشد نشان دهنده خطر است.

وی همچنین در ادامه گفت: این که ما نسبت به جمعیتمان تعداد زندانیان زیادی داشته باشیم نشانه خوبی نیست ، شما کودکان کار خیابانی را میبینید، کسانی که امید اینده ما هسنتند اما در وضعیت نا به سامانی به سر میبرند. تلفات جاده ای ما، حوادث، سوانح طبیعی همه از مواردی است که در کشور ما بحران ایجاد میکند. تعداد تلفات زلزله در کشور ما در سالهای اخیر کاهش نیافته و این مسیله قابل تامل است.یک سوم جمعیت شهری ما حاشیه نشین شده اند، با همه مشکلاتی که دارند. فساد اداری و اقتصادی که هنوز دارد مطرح میشود.پناه بردن به سیگار و قلیان و مواد مخدر که به مثابه نوعی پرستیژ به حساب امده است

وی تاکید کرد:  با همه اینها کشور ما با مسئله ناامیدی مواجه است.

وزیر سابق علوم در دولت اصلاحات باشاره به مولفه های ناامیدی گفت: من آمار هایی ارایه میدهممیدانید که اسیب های اجتماعی کوه یخی هستند که تنها نوک قله را نشان میدهند. علت العلل ان احساس وجود نابرابری است. مکانیزم ها گفته خواهد شد، اما تبعیص در یک سیکل معیوب به فقر منجر میشود و منجر به سست شدن پیوند های اجتماعی میشود

او همچنین با بررسی پارامترهای اقتصادی جامعه گفت: زیر پا گذاشته شدن کرامت نفس و کاهش سرمایه اجتماعی یاش و ناامیدی را به دنبال می اورد.ضریب جینی در ایران و جهان در حال افزایش است. متاسفانه شرایط جهانی هم منطقی و اخلاقی نیست. در هیچ دوره زمانی ما با این حد نا برابری مواجه نبوده ایم. منابع به شکل نابرابری توزیع میشود.

معین در ادامه افزود: درامد سرانه ایران در طول 4 دهه رو به کاهش گذاشته و حالا زیر متوسط است.، بین 3700 تا 11 هزار و پانصد دلار درامد سرانه داریم که در مقایسه با کشور های توسعه یافته قابل مقایسه نیست. این ها نشان میدهد جامعه ما دچار فقر است که به بی عدالتی منجر میشود.در دولت قبل حدود 31 درصد جمعیت روستایی دچار فقط بوده اند و حالا به 41 درصد رسیده است 

وی همچنین با اشاره به نرخ بیکاری در ایران گفت: در ایران ما 31 درصد بیکاری در جوانان وجود دارد که این رقم در اسیای جنوب شرقی 17 در صد است.جوانان ما نوعا تحصیل کرده اند اما بیکار هستند. در دوره مهرورزی جمعیت دانشگاهیان دو برابر شد که این موجب افزایش سرخوردگی میشود.

او در ادامه تاکید: ما کشور گسل ها هستیم. مهم تر از گسل های طبیعی با گسل های اجتماعی مواجهیم، گسل های نسلی، گسل های توده مردم و... عامل اصلی عدم پیشرفت همین فساد ها، بی اعتمادی ها و تبعیض هاست. ما در ازادی های مدنی، اشتغال، خانواده، تبعیض جنسیتی مرز نزدیکی با کشوری مانند پاکستان داریم

وی همچنین افزود: استفاده نکردن از نیروی زنان اتلاف منابع انسانی است.مسیله مصرف انرژی و اب در ایران بحرانی است و داریم دچار خشک سالی میشویم. با فقر هایی مواجهیم که یکی از علت های ان مصرف زندگی خودمان است. برنامه ای هم برای ان نداریم، اینده نگری نداریم، متلا حتی برای زلزله هم مه سانحه ای طبیعی است، برنامه خاصی نداریم. این رویکرد غیر علمی، غیر انسانی و غیر مدبرانه است.

دکتر معین با تاکید بر خودداری از خودسانسوری گفت: شاخص های امنیتی و ثبات در کشور ما در مرز هشدار است.ما ضعف مدیریت داشته ایم، نه تنها در سطح حکومت، بلکه نخبگان نیز ما نیز توان مدیریتی زیادی ندارند.  در سراسر دنیا مردم حاکم بر سرنوشت خود میشوند اما در جامعه ما چنین مسیله ای وجود ندارد.در کشوری مانند سوییس حتی ماهانه رفراندوم برگزار میشود تا خواست مردم محقق شود.نباید در گفتن مشکلات خود سانسوری داشته باشیم

در بررسی که سالهاست دارد بررسی میشود، احساس خشوبختی و امید به اینده رتبه ما در سال 2017 از بین 149 کشور، در رتبه 117 بوده است که دون شان ماست. بهترین شاخصه ما بحت اموزش بوده است که رتبه 70 داشته است و بعد از ان بهداشت که 90 است

ما از بین 155 کشور از نطر شادی و امید به اینده در رتبه 108 بوده ایم.

در سال 92 رتیه ما 115 بوده است، در دولت بعد 102 بوده است و بهتر شده است. اما امسال این شاخص سقوط داشته است.

بدون تردید نقش اول را مسیله برابری و عدالت دارد. رعایت حقوق انسان ها و حقوق بشر

اگر بخواهیم تنها اشاره کنیم، اگر بنا باشد سیکل معیوب را قطع کنیم باید انسحام اجتماعی را بالا ببریم، پیوند ها باید گسترش پیداکند. بر سرمایه اجتناعی باید سرمایه گذاری شود، اگر انسجام بیشتر شود، هم به حقوق خود و هم به حقوق دیگران احترام خواهیم گذاشت. ماپتانسیل داریم که باید بالفعل شود. این امر احتیاج به برنامه ریزی توسعه و مستمر دارد. مه اینکه مانند اتفاقی که در دوره مهرورز خمیر شد.

وی همچنین در پایان با ارائه راهکارهایی گفت: ما باید ان جی او ها را تقویت کنیم چرا که در این امر تاتیر بسیار مستقیمی دارند. تعداد نهادهای مدنی ما بسیار پایین است که با بیشتر شاخص های توسعه ارتباط مستقیم دارد.

هرچه بای عقلانیت قابل قبول است را باید بپذیریم. در گزارشی که سازمان ملل داده است، اموزش های عمومی، کاهش سطح نابرابری اجتماعی و کاهش فساد بر مسیله شادی و امید به زندگی رابطه مستقیم دارد

 

مصطفی ملکیان  که دیگر سخنران نشست بود بحث خود را با عنوان عقلانیت امیدواری آغار کرد و گفت: درباره امید ورزی از دو جنبه اخلاق و معنوی میتوان بحث کرد. در باید دید آیا از منظر معنوی امید امری پذیرفته شده است یا خیر و از سوی دیگر میتوان بررسی کرد که آیا امید را میتوان با عقلانیت سازگار کرد؟

وی در ادامه در ادامه توضیح کوتاهی در خصوص معنوی بودن امید داد و گفت: شما خبر دارید که در ادیان شرقی به خصوص در آیین بودایی و ایین هندو امید مطلقا اخلاقی و معنوی نیست. بودا به شدت امید ورزی را تقبیح می کرد. شاعران عهد کلاسیک هندو نیز همگی امید را تخطئه می کردند. در یونان و روم باستان نیز چنین بو و عموما روی خوشی به امیدواری نشان داده نمی شد. 

ملکیان در ادامه با اشاره به اینکه امید در این اندیشه ها یکی از شرور پنداشته می شود، تاکید کرد: امید را با این تفکر می توان شر دانست اما شری که تسلی بخش است و در برابر سایر شرور انگیزه زندگی به انسان میدهد.

این اندیشمند افزود: نیتم از بیان این امور این است که فکر نکنید که امیدواری در همه مذاهب و همه جوامع یک فرهنگ به حساب می آید. هرچند در ادیان ابراهیمی و به ویژه مسیحیت امیدواری یک فضیلت و فرهنگی مثبت محسوب میشود.البته در روزگار ما امید معمولا پدیده ای روانی و اجتماعی متبت تلقی می شود. امرسون جمله معروفی دارد و می گوید من یک ملاک برای فرزانگی انسان دارم و ان میزان امیدواری اوست، به هر میزان که امیدواری انسانی بیشتر باشد فضیلت او بیشتر است و بالعکس به هر میزان که امیدواری انسن کمتر باشد میزان فرزانگی او کمتر است. این تلقی در قرن ما رایج و شایع است.

وی بحث خود را در خصوص عقلانیت و امید چنین پی گرفت: اولا باید امید را معنا کرد. امید معمولا نام یک احساس است و گاهی نام یک عقیده است. یک وقت امید به معنای این است که رویداد مطلوبی در آینده رخ خواهد داد. این احساس مطلوبی است که در انسان می تواند وجود داشته باشد. این احساس را نمی توان به از منظر منطقی و عقلانی بررسی کرد، چراکه امری کاملا غیر ارادی و غیر اختیاری است و مشمول عقلانیت نظری و عملی نیست.

ملکیان افزود: اما گاهی امید به معنای یک عقیده است و در اینجا میتوان عقلانی بودن را نبودن را مورد بحث قرار داد. در اینجا می توان بررسی کرد که آیا اینکه من این عقیده را داشته باشم میتواند به لحاظ عقلانی موجه دانسته شود؟

وی در خصوص دو جنبه بررسی اعتقاد به امید گفت: اول سخن بر سر این است که امید همیشه امید فردی است به این معنا که افراد انسانی هستند که می توانند امیدوار باشند.  جایگاه امید در آدمی تنها در روان، ذهن و ضمیر افراد است. از این حیث جنبه فردی و روان شناختی دارد. اما باید دید چرا گاهی تعبیر امید اجتماعی به کار می رود؟

ملکیان ادامه داد: در اینجا باید اولین تفکیک صورت بگیرد و آن این است که امید اجتماعی گاه به اعتبار اینکه اکثر افراد جامعه آن امید را دارند امید اجتماعی در نظر گرفته می شود. گاهی نه، اجتماعی نامیدن امید به لحاظ تعداد افردی که به آن اعتقاد دارند نیست، بلکه به لحاط متعلق این امید است. در واقع در اینجا ملاک تعداد افراد امیدوار نیست، بلکه باید دید امیدی که وجود دارد نسبت به چه چیزی است. اگر فرد در مورد خودش امید داشته باشد، امید فردی است. اما اگر امید به رویدادی داشته باشد که برای همه جامعه است، اجتماعی به حساب می آید. متلا اینکه فرد به استقرار عدالت در جامعه امید داشته باش، به این دلیل که موضوع امیدواری او موضوعی اجتماعی است، پس امید اجتماعی است.

وی در ادامه در خصوص معانی امید های اجتماعی گفت: اگر این معنا از امید را در نظر بگیریم، امید اجتماعی را چهار نوع بیشتر نمی توان دانست، امید به عدالت، امید به رفاه، امید به امنیت و امید به آزادی، یعنی اگر این 4 آرمان محقق شود سودش عاید همه اعضای جامعه می شود.پس امید اجتماعی در معنای دوم به این 4 مورد تعبیر می شود.

ملکیان بحث خود را این گونه ادامه داد که دو نوع امیدواری را از هم تفکیک کرد و گفت: حال بحث بر سر این است که اگر آرمان های اجتماعی  و امیدواری اجتماعی این 4 مدل باشند، باید دید در چه شرایطی امید عقلانی دانسته می شود؟ برای روشن تر شدن باید دو بحث را از هم تفکیک کرد. یکی این است که آیا شما فقط به چیزی امید دارید یا آنکه به چیزی از قبل کسی امیدوارید؟از این لحاظهم دو دسته امید وجود دارد. امید هایی که بدون انتظار به کسی  به امری تعلق دارند یک نوع مورد ارزیابی قرار میگیرد و امید نوع دوم به شیوه دیگر.

وی ادامه داد: گاهی من می گویم امید دارم به جامعه آزادی برسیم اما نمی گویم این امید را از کسی دارم. اما یک روز می گویم این امید را از روشنفکران جامعه یا از تکنوکرات ها یا از سیاسیون دارم که آزادی را محقق کنند. ما می توانیم برای هر یک از این دو نوع امید، انواع مختلف عقلانیت را تنظیم کنیم.

وی با اشاره به اینکه مورد بحث در اینجا ادیان نیستند، مثالی در خصوص ادیان ابراهیمی زد و گفت: مثلا در دین اسلام و ادیان ابراهیمی وقتی گفته می شود اگر امید به رویداد مطلوب را از خدا داشته باشی موجه است و اگر از دیگری داشته باشی ناموجه است، بحث این است که از چه کسی  باید توقع داشت.

 

ملکیان افزود: آیا از هر کسی می شود هر امیدی داشت یا خیر؟ به زبان ساده امید همیشه امید به یک رویداد مطلوب است و همیشه این امید می تواند امید به وقوع این رویداد از جانب کسی هم باشد. عقلانی است از چه کسی امید داشته باشیم؟ بحث دوم این است که مطلوب بودن رویداد ها به چه چیزی است؟ آیا رویداد های مطلوب رویداد هایی هستند که خوشی را ایجاد می کنند یا رویداد هایی هستند که سعادت را ایجاد میکنند؟ یا اینکه ملاک مطلوبیت بهروزی است؟ مثلا اینکه تعداد بی سوادان کمتر باشد رویدادی مطلوب رخ داده است؟ مطلوبیت رویداد را باید بحث کرد.

وی ادامه داد: بحث دیگر این است که امید همیشه یک امیدوار دارد. امیداور باید چه کسی باشد؟ چه کسی به لحاظ عقلانی حق امیدواری دارد و چه کسی نباید امیدوار باشد؟ عقلانیت به لحاظ افراد هم متفاوت است. اینکه وجدان امید باید ویژگی های خاصی را هم داشته باشند مهم است. بنابر این شرایط فرد امیدوار هم از نظر عقلانیت عملی و نظری باید در نظر گرفته شود.

این اندیشمند همچنین تاکید کرد: امیدواری برخی از ما ناعقلانی است. چرا که مثلا امید داریم بدون اینکه زحمتی کشیده باشیم مطلوب ما رخ دهد.

وی در ادامه با طرح این سوال که ایا در صورت اثبات منطقی نبودن امید، امید باید از فرد رخت بربندد، گفت: فرض می کنیم من با استدلال هایی نشان دادم که امید کسی غیر عقلانی است، اما آیا پس از استدلال من امید از آن فرد ریشه بر می بندد؟ ایا امید از آن اموری است که وقتی عدم عقلانیتش مکشوف شد از بین می رود؟ در اینجا برخی معتقدند امید زوال پذیر نیست و به صرف اثبات عدم عقلانی بودن نمی تواند از بین رود. 

وی در پایان با تاکید بر اینکه امید لزوما قرار نیست منطقی باشد، گفت: امید به دلیل امید بودن نمی تواند عقلانی باشد. امید های احمقانه هم داریم. امید هایی که هیچ پایه من منطقی و اخلاقی ندارند. امید فی حد نفسه امری مطلوب نیست باید به متعلقاتش و فرد امیدوار توجه کرد. این نکته را می گویم که امید احمقانه نداشته باشید.امید احمقانه به فعالان سیاسی و کنش گران سیاسی در هیچ برهه تاریخی نداشته باشید.  چه در کشور ما چه در کشور دیگر امید به کسانی که قدرت سیاسی در مشتشان باشد نمی توان داشت.

 

شریعتی: تابوهایی که دست و پای جامعه شناس را میبنند بشکنیم

 

سارا شریعتی که دیگر سخنران نشست بود در ابتدا در تایید سخنان ملیکان گفت: امید ما هیچ گاه عاقلانه نبوده و نفس اتوپیایی داشته است. امروز هم اگر به امید برمیگردیم با همین وجه آرمان خواهی و خیال پردازانه است، چراکه  ادبیات علوم اجتماعی حکم می کند که از واقع گرایی به خیال پردازی برسیم.

وی درادامه با تاکید بر لزوم باز خوای مفهوم امید از منظر جامعه شناسی گفت: سوال این است که جامعه شناسی دانشی امیدوار است یا ناامید؟ موضوع کار جامعه شناسان تعین های اجتماعی است و گاه چنان بر می آید که گاه آنچنان وجه جبری دارند که به سختی می توانیم صرفا با تکیه بر عاملیت خود آن را تغییر دهیم. به همین جهت است که گاهی دانشجویان و اساتید جامعه شناسی ناامید می شوند و حس می کنند کاری از آنها ساخته نیست. 

شریعتی همچنین با اشاره به انتقاداتی که به جامعه شناسی وارد می شود، گفت: جامعه شناسان گاه متهم به سیاه نمایی می شوند، چرا که واقعیات جامعه را بدون هیچ دخل و تصرف و امیدواری بیان می کنند. این امر جدا از تبعاتی که برای جامعه دارد، تبعات فردی برای خود جامعه شناس هم دارد و در وجود جامعه شناس نیز تاثیرات روان شناختی بدی به جای می گذارد.

وی در ادامه با طرح این پرسش که پس امید های جامعه شناسی چیست، گفت: گویی جامعه شناسی به پاتولوژی تبدل شده است، پس وجه محرک و پویای آن کجاست؟

شریعتی همچنین با بیان اینکه باورهایی لازم الرعایه در جامعه شناسی وجود دارد، گفت: فرض من این است که ما باور هایی در جامعه شناسی داریم که بر هر جامعه شناسی لازم است آنها را رعایت کند و بعد از مدتی گویی با شخصیت خود جامعه شناس عجین می شود. یکی از این باور ها تفکیک دانشمند و سیاست مدار نزد ماکس وبر است. به میزانی دانشمند هستید که با از سیاست فاصله بگیرید. اکتویتیسم بودن با دانشمند بودن متفاوت است.

وی ادامه داد: دومین تفکیک مفهوم خنثی بودن ارزشی است. جامعه شناس ارزش ها را به کناری می گذارد و به گونه ای باید پدیده ها را بررسی کند که گویی با یک شی مواجه است. دورکیم هم همین نظر را دارد واقعیت نزد دورکیم یک شی است و باید کاملا به شکل خنثی بررسی شود.

شریعتی همچنین با اشاره به سه دوگانه مطرح در جامعه شناسی گفت: اولین دوگانه ای که وجود دارد تفکیک علم و عمل است. دومین آن تفکیک تجویز و مشاهده است و سومین تفکیک تفسیر و تغییر است.  بحث من این است که این تفکیک ما موجب می شود کسی که جامعه شناسی می خواند خود را تنها یک توصیف کننده ببیند. گویی نه چشم انداز روشنی دارد نه می تواند چیزی را تغییر دهد و مدام از او پرسیده می شود پس مشروعیت تو کجاست؟ پس جامعه شناسی به چه کار می آید؟

وی ادامه داد: جامعه شناس نه می تواند موضع بگیرد چون سیاست مدار نیست، نه تفسیر می کند و نه تغییر می دهند. پس کار جامعه شناس چیست؟ بحران مشروعیت این رشته به دلیل خوانشی است که از این دو گانه ها وجود دارد و با روح این رشته در تضاد است. این رویکرد با امیدهای بنیان گذاران رشته متفاوت است. به نظرم این دانش غیر مداخله گر با سنت های جامعه شناسی در تضاد است.

شریعنی با تاکید بر اینکه باید تابو ها شکسته شوند، گفت: من فکر می کنم ضرورت دارد در کشور ما نیز پرسشی مطرح شود و به تابو های شکل گرفته فکر کنند. تنها پرسش این است که اگر بخواهیم امروز فراخوان امید در این رشته داشته باشیم و با بدبینی مزمن مبارزه کنیم باید چه کنیم؟

وی با بیان اینکه گام نخست پذیرش واقعیت است، گفت: ابتدا باید بپذیریم جامعه شناسی دچار بیماری مزمن بدببنی شده است. بعد از پذیرش این مییتوانیم فراخوان امید داشته باشیم. اولین بحث این است که ما نسل امیدواریم و به همین دلیل متهمیم.

وی افزود: امید امروز یک مفهوم پاک و کودکانه نیست امروز امید به بی مسیولیتی متهم شده است. برخی میگویند قرن ما قرن مسیولیت است نه امید.  امید متهم است که در جامعه دستکاری کرده تا جامعه را بهبود بخشد. امید امروز باید عقلانی و معول و واقعی باشد. امید امروزه باید به گونه ای باشد که بتوان به آن رسید نه آنکه تنها در حوزه خیال باقی بماند. 

شریعتی ادامه داد: اگر امروز از این امید حرف بزنیم باید توجه داشته باشیم که باید این مفهوم را بازسازی کنیم. امروز فراخوان به امیدی مسئول است. مسیول عواقب سیاست امیدوارانه خویش باید باشد. امیدواران باید به زمان و مکان توجه کنند تا شکل منطقی به خود بگیرند. باید دوگانه ها را کنار بگذاریم و از دیالتیک حرف بزنیم. 

وی افزود: ما نمی توانیم دوباره از امید حرف بزنیم بدون توجه به اینکه نتایجی که داشته ایم به شکل متضاد با نیت ها همراه بوده است. در نتیجه اواین شرط دیالتیک امید فراخوان امید و مسیولیت است. شرط دیگر این است که بپرسیم جامعه شناسی به چه کار می آید. بهترین پاسخ آگاهی است.  جامعه شناس، جامعه را آگاه می کند و این خود موجب رهایی جامعه می شود. ما اول باید جبر های اجتماعی بشناسیم و بعد بتوانیم با آن مبارزه کنیم. دانش اجتماعی فی نفسه نیست، بلکه باید در راستای تغییر باشد.

وی ادامه داد: جهان و نظم اجتماعی را ما به وجود اورده ایم اما باید آن را بشناسیم، تفسیر کنیم و تغییر دهیم. از این منظر جامعه شناسی تغییر بخش است. جامعه باید قدرت خود را برای تغییر اجتماعی ببینید و بشناسد. پس نکته دیگر دیالکتیک آگاهی و عمل است. این تفسیری برای تغییر و معطوف به تغییر است. 

شریعتی افزود: دوگانه بعدی علم و عمل است که باید تبدیل به دانش و تعهد شود. معمولا درمورد عمل در دانشگاه ها حرف زده نمی شود. اما باید از آنها سخن گفت. عالم متعهد کنشگر است. چرا تعهد را برای دانشمند در نظر نگیریم?  این سبک دوگانه ها را باید از ذهن خود بیرون بیاندازیم.

وی در پایان تاکید کرد: ما در حقوق کمک نکردن به فرد در خطر را جرم میدانیم ایا اگر دانشمند خطر را ببیند و کمکی به جامعه نکند مجرم نیست? دانشمند نه پیامبر است نه سیاست مدار و رهبر جامعه، بلکه باید برای خود نقشی ابداع کند. امروز در جامعه شناسی الزام توصیفی، الزامی تجویزی و روشی است.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.