نیاز شناخت علی(ع) برای ما بیشتر از اندوه است چراکه ما در اندوه فقدان شناخت وی هستیم. مجالس سوگ را نباید به اندوه خلاصه کنیم، باید در آن تعقل باشد.

نخستین شب از مراسم معنوی شب های قدر در مجتمع خیریه شند آباد، با سخنرانی ناصر مهدوی و عماد الدین باقی و به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، کانون نشان و بنیاد امید ایرانیان برگزار شد.

 مهدوی: اگر اندیشه امام علی در فرهنگ ما جاری می شد امروز وضع مسلمانی مسلمانان این قدر خشمگین و عقب افتاده نبود.

به گزارش خبرنگار جماران، ناصر مهدوی در ابتدا به  بررسی نقش پیامبران در جامعه پرداخت و گفت: پیامبران خود را قیم مردم معرفی نکردند که به آنها بگویند موجوداتی ناتوان و خالی از خرد هستید. بلکه بدون ادعا مردم را برادر خود خطاب کردند تا مردم خودشان راه را پیدا کنند. جامعه ای که مردم در آن تصمیم خردمندانه نگیرند و به خودباوری نرسند همواره منحط خواهد ماند. مردم یک جامعه باید برای زدودن درد و رنج برخیزند، اسارت را از دور گردن بیفکنند و از سهم عقلانی خود استفاده کنند.

وی ادامه داد: قرآن در داستان حضرت ابراهیم(ع) یک نوع راهبرد بزرگ به انسان آموزش داده که می تواند زندگی انسان رادگرگون کند. نشکستن بت بزرگ توسط حضرت ابراهیم(ع) به این معناست که انسان ها باید خودشان بت ها را بشکنند، باید با شعور خود موانع را بردارند تا کیفیت زندگی خود را بالا ببرند. ما این نگاه را گم کردیم.  پس از نزدیک به دو هزار سال می بینیم که در سرزمین ما انسان ها با صلاح اندیشه گره های کور تاریخی را باز می کنند و این خبر بزرگی است.

مهدوی بحث خود را  با طرح یک پرسش ادامه داد و اظهار کرد: "چرا حضرت علی برای برخی از ما هنوز شناخته شده نیست؟" حتی با این همه تلاش، نهج البلاغه در غربت است که اگر به این سوال پاسخ بدهیم دلیل عقب ماندگی و خشم ما در رفتارها و مناسبات انسانی روشن می شود. وقتی به شخصیت علی(ع) از ورای نهج البلاغه می اندیشم متحیر می شوم. راهی که این امام بزرگوار برای ما گشوده است، در میان ما شیعیان سرچشمه اش خشک می شود. این مسیر در میان ما پیش نرفته است. اگر روح قرآن علی ساز است چرا ما از آن وامانده ایم؟ تعامل و رفت و آمد فکری برای ادامه چنین اندیشه هایی درباره علی(ع) و فضایل و اخلاقیات او وجود نداشته است، در این فضا ذهن های فربه راکد می ماند و من امیدوارم فضاهای مجازی به ادامه این مباحث کمک کند.

این جامعه شناس دینی در ادامه با بیان اینکه در نهج البلاغه چهار دغدغه مهم وجود دارد که در واقعیت تاریخی ما پنهان شده اند، گفت: نام علی(ع) هست اما نشانی از او نیست. اگر اندیشه امام علی(ع) در فرهنگ ما جاری می شد اعتقاد من این بود که وضع مسلمانی ما این قدر خشمگین و عقب افتاده نبود. چهار مفهوم برای علی(ع) دغدغه است. اول بحث خداوند است، دوم مساله انسان است، سوم مساله عدالت و حق نظارت و چهارم اخلاق؛ که هیچ کدام از اینها در فرهنگ ما باقی نمانده است. درتاریخ ما اعتقاد به خداوند گسترده شده است تاریخ ما با خدا کنار آمده است. اما تصویر علی(ع) از خدا با تصویر بزرگان ما از خدا متفاوت است. تصویر خدای سلطه گر برای ما ممکن است مضر باشد، ما از خدا برای بچه هایمان می گوییم و برای اثبات خدا تلاش می کنیم. از کدام خدا سخن می گویید؟  خدای علی با خدایی که ما در تاریخ معرفی کردیم متفاوت است. در نهج البلاغه تصویر خداوند دست گیری را می بینیم که جرم آدمی را می بخشد و عیب پوش است.

وی افزود : خدای علی(ع) خدایی است که می شنود. همین اوصاف نیز در علی(ع) متبلور می شود و روح او این چنین می شود، چراکه خدا را با این صفاتش می شناسد. این خدا می توانست رفتار ما را اخلاقی تر کند.  اما در تاریخ ما این خدا معرفی نشد. ما بیش از مساله اثبات وجود خدا به اصلاح تصویر خدا نیاز داشتیم. وقتی به پنجره فقه نگاه کردیم از شفقت و مهربانی و تصویر خدای علی (ع) دیگر خبری نیست.

این پژوهشگر دینی ابراز داشت: در آنجا خدا اربابی است که حکم شرعی می دهد. وقتی الگوی ما خدای سخت گیر شد اخلاق ما هم اخلاق ارباب رعیت می شود. وقتی خدای ما سخت گیر و عصبانی باشد، ما هم سخت گیر و عصبانی می شویم. اینجا ما با علی فاصله می گیریم. در فرهنگ ما شنیدن وجود ندارد چراکه خدای بالای سر ما فقط فرمان می دهد. هیچوقت بزرگان ما حاضر به گوش کردن نبودند، همین باعث می شود که فلسفه ما خشک شود. چرا مسائل فقه ما مربوط به سالها پیش است و تفاسیر نو در بین ما کمتر دیده می شود؟ چون ما هنر شنیدن نداریم و در فرهنگ ما فرهنگ سخن، گفت و گو و تعامل نیست، چراکه خدای ما فقط فرمان داده است. خدای علی انسان ازاد و سرفراز را دوست دارد نه انسان زودباور و ذلیل را.

ناصر مهدوی در ادامه  به بررسی دومین دغدغه موجود در کتاب نهج البلاغه پرداخت و گفت: دومین نکته که در تاریخ ما غایب است نگاه حضرت علی است به انسان. بعد از خدا برترین موجود در نگاه حضرت، انسان است. وی انسان را موجودی می داند که خدا او را آزاد آفریده است و اگر قدرت خلاقیت و آزادی را از او بگیرید وی به اخلاقیت و انسانیت نمی رسد. ما آزادی را به نام دین از انسان گرفته ایم. در نهج البلاغه اسلام برای شکوه انسان است. علی می گوید انسان حق حیات دارد و به خاطر اعتقادش طرد یا کنار گذاشته نمی شود. دو نکته در تفکر علی بود اما در میان ما نبود تصویر علی خدای نزدیک دوست داشتنی است به همین دلیل او دوست داشتنی است. تصویر انسان نزد علی(ع) برتر از عقیده است نمی توان آدمی را به خاطر عقیده اش از زندگی ساقط کرد در حالی که در تاریخ ما عقیده فراتر از انسان است. برای علی(ع) اخلاقی شدن میزان رشد تدین است. 

باقی: اگر علی(ع) را تقلیل دهیم ممکن است در این جهان محو شود/ علی(ع) به مثابه ابزار نگاه شده است

عمادالدین باقی نیز در این مراسم گفت: نیاز شناخت علی(ع) برای ما بیشتر از اندوه است چراکه ما در اندوه فقدان شناخت وی هستیم. مجالس سوگ را نباید به اندوه خلاصه کنیم، باید در آن تعقل باشد.

به گزارش جماران، عمادالدین باقی در سخنرانی مراسم شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان اظهار کرد: خلاصه ای از مقاله یکی از جامعه شناسان برجسته در روزنامه هافینگتن پست چندی پیش منتشر شد که می خواست ثابت کند در تاریخ جهان تعداد جوامع سکولار از تعداد جوامع دین دار پیشی گرفته است. وی نتیجه می گیرد موج مطالعات اخیر نشان می دهد دین داری در حال افول است. استناد وی به گزارش نشریه نشنال جئوگرافی است که می گوید جدیدترین دین در جهان بی دینی است و نشان می دهد، تعداد بی دینان افزایش پیدا کرده است.

وی ادامه داد: این مقاله در امتداد باور هاوکینگ با خداناباوری است. تشکیل چنین جلساتی در باب بزرگداشت دین، با وجود این مقاله و این تفکر بیهوده است چراکه می گوید جهان آینده جهان بی دینی است. چراکه همه بزرگان دین به تاریخ سپرده می شوند و در زندگی روزمره ما موضوعیتی ندارند. اگر این پیش بینی را بپذیریم باید این سوال را مطرح کنیم که چرا باید در جریان مخالف پیشرفت جهان شنا کنیم.

این جامعه شناس دینی افزود: ما خیلی زود مفتون این نظریات می شویم اما برای بررسی بیشتر  پنج ملاحظه را تیتر وار درباره این دیدگاه بیان می کنم که چرا این نظریات با وجود اینکه جذاب هستند نباید ما را فریب دهند. نخست اینکه خیلی از مطالعاتی که انجام شده نشان می دهد آنچه در حال دگرگون شدن است فهم از دین است نه خود دین. مطالعه دین با شاخص های کلاسیک این خطا را به وجود می آورد و گذر از باورهای دینی به باورهای دینی تازه ما را به این نتیجه می رساند. تعریف از سکولاریسم اساس این مقاله است، درحالی که هنوز تعریف روشنی در دنیا در رابطه با آن وجود ندارد و ما شاهد اختلاف نظر بسیاری در این باره هستیم؛ اساساً سکولاریسم در ابتدا به معنای دنیوی کردن دین بود نه نفی آن و الان به بی دینی تعبیر می شود.

باقی به بررسی سکولاریسم پرداخت و گفت: در دوره ای که کلیسا در قرون وسطی به خرید و فروش بهشت خلاصه شده بود، مصلحان دین برای نجات دین آن را از دکان داران گرفتند و آن را از آسمان به زمین آوردند. معنای امروز ما از سکولاریسم با تعریف آن زمان متفاوت است. مساله سوم اینکه این فهم از سکولاریسم در سده اخیر در گام یک دوگانه عرفی قدسی افتاده است و همه چیز را به امر مقدس و نامقدس تقسیم می کند. هیچ امر قدسی و دنیوی نابی وجود ندارد.

این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: ملاحظه پنجم این است که فرض کنیم جهان به سمت سکولاریسم می رود این فرض خود محل چالش است. خیلی از متفکران مذهبی قائل به اصالت امر دنیوی می شدند و معتقد بودند دنیاگرایی به وجود آمده است. متکلمان معتقد بودند دین از این طریق بشری می شود اما با انقلاب اسلامی ایران شوک بزرگی به این نظریه وارد شد و خود گیدنز که می گفت دین به امر حاشیه ای تبدیل شده بعد از انقلاب در دیدگاه خود تجدید نظر کرد و گفت فرضیه ای که جهان به سمت آن می رود خطاست.

 وی به مساله بنیادگرایی اشاره کرد و گفت: امروز فوران بنیادگرایی دین درحالی که تصور می شد بشر به دنبال عقلانیت می رود بیش از پیش این بی دینی را در معرض تردید قرار می دهد. اگر محقق شود ادیان، گسسته از دنیا و رهبانی هستند فراموش می شوند اما ادیانی که جریان واقع گرایانه دارند چنین سرنوشتی پیدا نخواهند کرد. از زمانی که مسیحیت ارتباط خود را با زمین قطع کرد با رنسانس تجدید نظر یافت و دین بقا یافت. اگر دین با عقلانیت و دنیویت همزیستی داشته باشد، اگر آن فرضیه هم محقق شود رشته آن دین گسسته نمی شود.

این جامعه شناس دینی ادامه داد: با این تصور، جایگاه امام علی(ع) در چنین عصر و زمانی کجاست؟ دین علی(ع) دین رهبانی نیست که با فرایند عقلانیت به حاشیه رانده شود. نهج البلاغه شخصیتی از علی(ع) برای ما ساخته که در دنیای امروز با سربلندی زندگی کنیم. کتابی است که آیین حکمرانی خوب را برای ما تببین می کند. سکولار شدن جهان به معنی نفی غیرعقلانی شدن و نفی حکمرانی خوب نیست. اگر علی(ع) را تقلیل دهیم ممکن است در این جهان محو شود چراکه تقلیل گرایی به جان اندیشه و سیاست و فلسفه افتاده است. بدترین نوع تقلیل گرایی که رخ می دهد این است که میراث فرهنگی و مذهبی را به معجولات سخیف تقلیل می دهند، این دین طبعاً ماندگار نمی شود.

وی ادامه داد: علی(ع) بیشتر به فاتح خیبر تقلیل داده می شود هرچند خیبر رویداد بسیار مهمی است چراکه می توان گفت سرنوشت جهانی را عوض کرد اما اگر وی را به فاتح خیبر و او را به جای رستم ایرانی بنشانیم در آینده سخن زیادی نخواهیم داشت. شخصیت امام(ع) شخصیت جهانی نشد چراکه مسحور عشق شیعه بود و بیشتر از عشق او گفته شد تا شخصیت او. نهج البلاغه ابعاد متنوع تری نسبت یه متفکران روشنفکری دارد اما این اثار و افکار در جهان تشیع محبوس مانده اند. جای شگفتی است اثر به این مهمی هنوز به زبان انگلیسی ترجمه نشده است. به اعتقاد من اگر این اتفاق می افتاد مشخص می شد در دنیای بی دینی حرف بیشتری برای گفتن داریم.

باقی با تاکید بر اینکه کسی که نهج البلاغه را بشناسد، دگرگون می شود، گفت: اگر این کتاب از حبس جهان تشیع درآید برای اندیشمندان جهان جذاب خواهد بود. فردی چون علی(ع) سالها پیش از عصر روشنگری از اصولی سخن گفته که آنها سالها بعد به آن رسیده اند. خطبه اول نهج البلاغه دارای ژرف ترین مضامین کلامی و عرفانی است. مفاهیم بشردوستانه و نودوستانه به وفور در آن وجود دارد.

وی در پایان اظهار کرد: درباره شفقت و حکمت امام علی(ع) بسیار گفته و نوشته اند. علی(ع) در این دوره بیشتر ستایش برانگیز است.آنچه در اسناد مترقی و بین المللی داریم در کلام امام علی(ع) به صراحت وجود دارد. با سکولار شدن جهان این سخنان محوشدنی نیست و علی و دینی که او نماینده آن است زنده خواهد بود. سرافرازانه می توانیم با پرچم علی در جهان ظاهر شویم. یکی از دلایل عدم رخ دادن این موضوع این بوده که علی(ع) به مثابه ابزار نگاه شده و واقعا اگر به جای این بزرگداشت ها و سوگ های مناسکی معرفت بیشتر نسبت به علی(ع) وجود داشت حتما الان جامعه دیگری داشتیم.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.