پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

مهاجر قبیله ایمان/ویژه نامه شانزدهمین سالگرد ارتحال حاج سید احمد خمینی-14

سردار رحیم صفوی: حاج احمد آقا برادر خیلی خوبی برای سپاهی ها بودند

شانزده سال از رحلت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سیداحمدآقای خمینی یادگار گرانقدر حضرت امام خمینی(س) می گذرد و همچنان داغ ایشان برای علاقمندان حضرت امام(س) و ملت ایران سنگین می نماید. ایشان که به ویژه پس از شهادت آیت الله حاج سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد حضرت امام(س) حافظ اسرار و امین ایشان بوده اند تمامی زندگی خود را در راه تحقق آرمان های الهی انقلاب اسلامی وقف کردند.
پایگاه اطلاع رسانی خبری جماران برای گرامیداشت یاد و خاطره ایشان اقدام به انتشار مجموعه اندیشه ها، خاطرات و دیدگاه های نزدیکان و یاران و بزرگان می کند. در ادامه مصاحبه ای از سردار رحیم صفوی پیرامون ایشان می آید:
ضمن عرض تسلیت رحلت حاج سید احمد آقا لطفاً از سوابق آشنائیتان با ایشان بفرمایید.
اولین آشنایی من با این بزرگوار زمانی است که امام به فرانسه، نوفل لوشاتو تشریف آوردند، در آن زمان البته من از ایران فراری بودم. علت فراری بودنم هم این بود که بعد از شهادت حضرت آیت‏الله آقا مصطفی خمینی و انقلاب مردم قم، دی ماه 56 و بعد چهلم شهدای قم در تبریز که ما در کنار مردم تبریز در چهلم شهدای قم، 29 بهمن 56، بر علیه شاه و مظاهر شاهنشاهی قیام کرده بودیم در آن حادثه من تیر خوردم و ساواک مرا تعقیب کرد که مجبور به فرار از ایران شدم. و مدتی سوریه بودم. مدتی لبنان. وقتی که امام تشریف بردند فرانسه، ما هم از لبنان با همکاری برادر عزیزمان آقای مهندس غرضی و برادر عزیزمان آقای علی جنّتی (پسر آیت‏الله جنتی) به فرانسه رفتیم.
اولین آشنایی من با حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و حاج سید احمد آقا در نوفل لوشاتو صورت گرفت. من جایی دیگر هم گفته‏ام با دیدن امام یک حالی به ما دست داد و با دیدن آقای حاج سید احمد آقا، یک حالی که لرزیدم و هم گریه به من امان نمی‏داد، از دیدن امام و آن ‏قد رشید امام، چهرۀ نورانی امام و چشمهای پرنفوذ امام. و همانجا با مرحوم حاج سید احمد آقا آشنا شدیم که ایشان را می‏دیدیم که مثل پروانه در حول و هوش شمع وجودی امام که مثال خورشیدی از آنجا انقلاب را به حرکت و جوش و خروش وا می‏‏داشت، می‏تابید.
نقش ویژه حاج احمد آقا را قبل از انقلاب و مراحل بعد از پیروزی انقلاب چگونه می‏بینید؟
من قبل از انقلاب غیر از آنچیزی که گفتم، زیاد نمی‏دانم ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علی‏الخصوص در جنگ که ما ارتباط بیشتری در رابطه با مسائل دفاع مقدس با ایشان داشتیم و هم اخبار جبهه‏ها، بیشتر ما ارتباطمان در رابطۀ با جنگ بود.
حادثه‏ای را از زمان شکستن حصر آبادان بگویم. امام در همان اوایل جنگ فرمان قاطعی صادر کردند برای شکستن حصر آبادان و آن‏زمان هنوز بنی‏صدر عزل نشده بود و هیچ انگیزه‏ای هم بنی‏صدر برای اینکه فرمان امام را انجام بدهد نداشت. و یک جوّ بدی هم بنی‏صدر در جبهه‏ها بوجود آورده بود و هیچ میدانی هم به نیروهای حزب‏اللهی نمی‏داد. تا زمانی که بنی‏صدر از فرماندهی کل قوا و بعد هم از ریاست جمهوری عزل شد. تاریخ دقیقش در ذهنم نیست، بعد از عزل بنی‏صدر با تغییراتی که در وضعیت ارتش داده شد، وضع جبهه‏ها عوض شد و ما عملیات شکستن حصر آبادان را که یک کار بزرگی بود، با حضور مقام معظم رهبری که آن زمان نمایندۀ امام در شورای عالی دفاع و سخنگوی شورای عالی دفاع بودند و با حضور آقای هاشمی رفسنجانی و طرح سپاه که حضرت امام نیز این طرح را تأیید کردند و همین طرح باعث شکسته شدن حصر آبادان شد، شروع کردیم.
امام یک پیامی را توسط سید احمد آقا برای ما فرستادند که اصلاً کل روحیه‏ها را عوض کردند. از اواخر جنگ بیشتر برای شما بگویم. در مسئله فتح فاو که امام بعد از عدم موفقیت عملیات بدر، فرمودند از هم اکنون بروید خودتان را برای عملیات بعد آماده کنید و مطمئن باشید که پیروزید. ما برای فتح فاو باز با راهنمایی حاج سید احمد آقا وقت ملاقاتی را از امام گرفتیم، ده روز قبل از عملیات فاو. به اتفاق فرماندهان خدمت امام
رسیدیم. و نقشه را هم خدمت امام بردیم، حاج سید احمد آقا هم نشسته بودند. کل عملیاتی که می‏خواستیم در فاو انجام بدهیم شرح دادیم، امام و حاج سید احمد آقا گوش می‏دادند. با اینکه خوب خیلی پیچیدگی داشت. و امام در همان جلسه باز جملاتی فرمودند در اینکه فرمانده کل قوا اصلاً خداست، شما بروید و مطمئن باشید که پیروزید. خوب همین تشکیل جلسه خدمت امام که با راهنمایی حاج سید احمد آقا بود و بردن پیام امام به جبهه‏ها یک روحیۀ بزرگی بود.
امام در عملیات فاو پیام دادند. ما گزارشات فاو را می‏دادیم خدمت آقای حاج احمد آقا. و این جوری بود که چه در فاو و چه در عملیات کربلای پنج، ما یک نقشه عملیات را داده بودیم خدمت حاج احمد آقا و آقای انصاری و رویش هم شماره‏گذاری کرده بودیم.
که مثلاً می‏گفتیم الان ما نقطه فلان هستیم. نقطه شماره سیزده هستیم. این نقطه شماره 13داخل تلفن می‏گفتیم، آنها روی نقشه پیدا می‏کردند. یعنی می‏دانستند ما چقدر الان پیشروی کرده‏ایم، کجا هستیم. و مثلاً اتاق حاج سید احمد آقا یک نقشه‏ای بود، پیشروی و حوادث را با تلفن می‏گفتیم از روی نقشه می‏فهمیدند که ما کجا هستیم. و گزارشات دقیق چه در عملیات فاو و چه در کربلای پنج می‏رسید و ایشان گزارشات را خدمت امام می‏برد.
و همان پیامی هم که امام برای فتح فاو دادند من واقعاً چون یادم هست اصلاً به اندازۀ ده لشکر قوّت ایجاد کرد. چون هشتاد شبانه‏روز جنگ بادوام در فاو بود. هشتاد شبانه‏روز جنگ بود. و ارتباطی که ایشان داشتند، و تقویت ایشان، من اینها را به این خاطر می‏گویم که یادداشت بکنید. بعضیها می‏گفتند اصلاً امام نمی‏دانند در جنگ چه می‏گذرد. از جنگ امام مطلع نیستند. در حالیکه توسط حاج سید احمد آقا امام در جزئیات جنگ بودند و ما از امام تقاضای دعا می‏کردیم و می‏گفتیم اینجور شده. و امام واقعاً مثل اینکه شبها بیدار می‏ماندند. و در جریان جنگ بودند. بعضی‏ها و دشمنان می‏گفتند، امام اصلاً در جریان جنگ نیست. در حالیکه امام کاملاً توسط حاج احمد آقا در جریان جنگ قرار می‏گرفتند.
و البته آقای هاشمی چون فرمانده جنگ بودند، گزارشات هم از طریق ایشان می‏رفت ولی ما یک ارتباط مستقیم هم داشتیم.
و باز در عملیات کربلای پنج عبور از شلمچه و رسیدن به نزدیک بصره، چند تا پیام شفاهی بود آن‏هم عملیات بسیار سخت و پیچیده‏ای بود که به لطف خدا پیشروی بسیار بزرگی شد. منطقه بزرگی از شرق بصره به تصرف درآمد. چند تا پیام تلفنی حاج سید احمد آقا از قول امام به ما دادند و ما داخل بی‏سیمها پیامها را می‏گفتیم این پیامهایی که امام می‏فرمودند واقعاً روحیۀ بزرگی برای رزمندگان اسلام برای سپاهیها برای بسجیها می‏آفرید.
واقعاً حاج سید احمد آقا برادر خیلی خوبی برای سپاهیها بودند. و سپاه را برادر خودشان و ما هم ایشان را بعنوان یک برادر می‏شناختیم و می‏شناسیم. و ایشان در تقویت سپاه پاسداران نقش بسیار مهمی را ایفاء کردند. اساس سپاه را امام بنیان گذاشتند، ولی در تقویت سپاه پاسداران و آن حکمی که حضرت امام در تشکیل نیروهای سه‏گانه سپاه پاسداران دادند، ایشان نقش بزرگی داشتند. تصمیم را امام می‏گرفتند و فرمان را امام
صادر می‏کردند، ولی این بزرگوار در حمایت از انقلاب، حمایت از سپاه پاسداران، که حالا بعنوان بازوی انقلاب، بازوی امام است. یک روابط عاطفی و یک روابط صمیمی با برادرهای بسیجی و سپاهی داشتند. هر ملاقاتی که برای رزمندگان می‏خواستیم بگیریم، استقبال می‏کردند. فقط کافی بود ما زنگ می‏زدیم این پاسداران می‏خواهند بیایند، این رزمندگان این بسیجیان می‏خواهند بیایند.
مثلاً ما در عملیاتی که منجر به تصرف شهر حاج عمران شد، حاج عمران روبروی شهر پیرانشهر ما هست، یک برادر بسیجی به اسم جاویدی که فرمانده گردان بود، اهل جهرم فارس، یک هفته در محاصره بود و بعد از یک هفته محاصره را شکست. ما خواستیم برای ایشان وقت ملاقات بگیریم و حاج سید احمد آقا وقت ملاقات دادند و ما این بسیجی را خدمت امام بردیم و امام بزرگوارمان پیشانی این بسیجی را بوسید. خیلی
برای ما عجیب بود. و این شهید جاویدی هم که بعداً به شهادت رسید، دست امام را بوسید و پیشانی امام را بوسید.
من می‏خواهم بگویم که حاج سید احمد آقا واقعاً یار پاسداران و بسیجیان، یار رزمندگان جبهه‏های نبرد بودند.
حاج سید احمد آقا داخل تلفن آنچنان به ما روحیه می‏دادند و می‏گفتند که حواس تان باشد ما الآن که قطعنامه را پذیرفته‏ایم چه می‏شود و واقعاً آن نظر امام را، آن فکر امام را به ما منتقل می‏کردند چون در آن اواخر جنگ هم، درست است که ما مناطقی را از دست داده بودیم ولی عراقیها که حمله کردند، چند روز طول نکشید که لشکرهای سپاه، عراقیها را شکست سختی دادند و آنها را به مرزهای بین‏المللی رساندند و حتی خواستیم باز تعقیب بکنیم که دیگر امام اجازه ندادند.
من این ‏را می‏خواهم بگویم که از اول جنگ تا آن روزهای آخر بدلیل اینکه از اوضاع جبهه‏ها گزارش دقیق می‏دادیم و ایشان نظر امام را منعکس می‏کردند، امام را ما حاضر در صحنه می‏دیدیم، و گزارشات آخرین ساعات جنگ را هم می‏دادیم تحویل حاج سید احمد آقا مثل اینکه در آخرین وضعیت جبهه‏های نبرد قرار می‏گرفت. و ایشان با یک هوشیاری بالا، با یک اخلاص بالا به امام گزارش می‏کردند، واقعاً می‏توانیم بگوییم که بسیجیها و سپاهیها یک برادر خوب و یک یار خوبی را از دست داده‏اند. ان‏شاءالله که خداوند سایه مقام معظم رهبری را بر سر ملت ما، بر سر بسیجیها، بر سر پاسداران مستدام بدارد.
واقعاً ایشان در موضع دفاع از مقام ولایت سنگ تمام گذاشتند. بعد از رحلت امام واقعاً امتحان بزرگی برای ایشان بود. من بعنوان یک سرباز ولی فقیه شهادت می‏دهم که حاج سید احمد آقا در حمایت از ولایت فقیه و اهداف امام صادقانه وفادار ماند و پرچم ولایت‏فقیه را زنده نگه داشت و به ولایت‏فقیه، ایشان اعتقاد کامل داشت. و بعد از رحلت امام ایشان امتحان خوبی پس داد. و موضع ایشان، دفاع جانانه از ولایت‏فقیه، دفاع جانانه از آرمانهای امام، از اهداف انقلاب، از اهداف امام، دفاع از مستضعفین، نه[تنها] مستضعفین ایران،[بلکه] مستضعفین جهان بود. و این نشان‏دهندۀ روشنی فکر و اندیشۀ ایشان، اخلاص ایشان، وفاداری ایشان به امام بود.
یک صحنه از خانوادۀ شهدا بگویم. من خودم یک ‏سری خانواده‏ها را بردم مرقد حضرت امام و بعد از ایشان خواستم که چند تای اینها را ببریم پیش ایشان. داخل همان اتاق کوچک خدمت ایشان رسیدیم. دو تا از این بچه‏ها رفتند روی زانوی ایشان نشستند.
و شروع کردند با ایشان بازی کردن. ما رفتیم بچه‏ها را جدا کنیم، گفتند: نه، بگذارید بازی کنند. و یا آن پدر شهید که پیرمردی بود، ایشان پا شد و پدر شهید را بغل گرفت و بوسید. واقعاً ایشان نسبت به خانوادۀ شهدا چه‏قدر عاطفی و صمیمانه برخورد می‏کرد. آن روز من اینها را برده بودم زیارت مرقد امام، اتفاقاً ایشان هم آنجا بودند گفتم بیایید شما را هم ببینند. اینقدر نسبت به خانواده شهدا و بچه‏های شهدا ایشان صمیمی برخورد می‏کرد و اینقدر عاطفی مثل امام. واقعاً آن ذات پاک امام در وجود ایشان متجلی بود. خدا بحق محمد و آل محمد با جدّ بزرگوارش ایشان را محشور کند. داغی به دل ما گذاشته است. این داغ را ما به حضرت امام زمان تسلیت می‏گوییم. ان‏شاءالله خداوند به حق محمد و آل محمد صبر عظیمی به مادر بزرگوار ایشان به همسر فداکار ایشان و علی‏الخصوص به فرزند ارشد و بسیجی ایشان، رزمنده دلاور حاج سید حسن، که ایشان
هم از عزیزان رزمنده بسیجی در لشکر 17 علی بن ابیطالب بودند عنایت فرماید.
حاج حسن آقا در زمان جنگ اکثر اوقات در جبهه‏ها بود و این موضوع را کسی شاید نمی‏داند. ولی ما می‏دانیم. و این افتخار برای امام و حاج احمد آقاست که فرزندشان را می‏فرستادند داخل جبهه‏های نبرد. آنهایی که می‏گفتند بچه‏های مسؤولین در جبهه‏ها نیستند من شهادت می‏دهم که فرزند حاج سید احمد آقا، حاج سید حسن در جبهه‏های نبرد بودند. در آن خط مقدم. فرزند مقام معظم رهبری، هر دو نفرشان را من در جبهه‏ها
می‏دیدم. فرزندان آقای هاشمی هم در جبهه‏های نبرد بودند ما اینها را برای مردم می‏گوییم که بعضی‏ها باور نمی‏کنند که احمدآقا، پسر جوانش را در جبهه‏های نبرد بفرستد. الآن واقعاً مردم ما نمی‏دانند که حاج سید حسن آقا که حالا جوان بیست و سه ساله است، چه رزمنده دلاوری هست که اینها واقعاً ناگفته است برای مردم ما.
گنجینۀ دل، (مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام) ، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) ، چاپ چهارم: 1383، ص365
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.