از پایان حضور منافقین در عراق و فروپاشی پایگاههای سنتی آن، این گروه بهتدریج تمرکز خود را از فعالیتهای نظامی به عرصه رسانهای و فضای مجازی منتقل کرد. از سال ۱۳۹۴ تاکنون، شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر به مهمترین بستر فعالیت این جریان تبدیل شدهاند.
پایگاه خبری جماران؛ محمد تقیزاده: پس از پایان حضور سازمان مجاهدین خلق در عراق و فروپاشی پایگاههای سنتی آن، این گروه بهتدریج تمرکز خود را از فعالیتهای نظامی به عرصه رسانهای و فضای مجازی منتقل کرد. از سال ۱۳۹۴ تاکنون، شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر به مهمترین بستر فعالیت این جریان تبدیل شدهاند. بررسی دادههای موجود نشان میدهد که حسابهایی چون @Maryam_Rajavi_P، @iran_policy و @PMOIRAN طی این سالها هزاران پست منتشر کردهاند و با استفاده از هشتگهای متعدد تلاش کردهاند تصویری متفاوت از جایگاه خود در افکار عمومی ارائه دهند.
همزمانی با بحرانهای داخلی
یکی از ویژگیهای فعالیت این گروه، همزمانی آشکار با رویدادهای حساس داخلی است. در آبان ۱۳۹۸، تنها در یک روز بیش از ۳۵۰ پست از حسابهای اصلی این جریان منتشر شد و هشتگهایی مانند #IranProtests و #InternetBlackoutIran در مدت کوتاهی میلیونها بار بازنشر شدند.
در همین دوره، ادعای «۱۵۰۰ کشته» بهعنوان یک روایت رسانهای مطرح شد؛ رقمی که هیچ منبع مستقل بینالمللی آن را تأیید نکرده و گزارشهای حقوق بشری نیز صرفاً از «عدم دسترسی به آمار دقیق» سخن گفتهاند. این همزمانی نشان میدهد که فعالیتهای رسانهای سازمان، بیش از آنکه بازتابی از واقعیت باشد، بخشی از یک راهبرد برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی در شرایط بحرانی است.


برنامههای سیاسی و تلاش برای مشروعیتسازی
در کنار فعالیتهای حادثهمحور، سازمان منافقین کوشیده است با ارائه طرحهایی مانند «برنامه ده مادهای»، خود را بهعنوان یک جریان سیاسی معرفی کند. این برنامه در شبکههای اجتماعی با هشتگ #FreeIran10PointPlan تبلیغ شده و بر موضوعاتی چون «جدایی دین از سیاست» و «برابری جنسیتی» تأکید دارد. هرچند این موارد در ظاهر با ادبیات حقوق بشری همخوانی دارند، اما در فضای سیاسی ایران بیشتر بهعنوان تلاشی برای القای الگوهای غربی تلقی میشوند. دادههای منتشرشده از حسابهای وابسته به این جریان نشان میدهد که بخش قابل توجهی از محتوای آنان بر محور زنان و جوانان متمرکز است؛ حوزههایی که بهطور طبیعی حساسیت فرهنگی بیشتری در جامعه ایران دارند.

ارتباطات بینالمللی و حمایت خارجی
تحلیل دادههای رسانهای نشان میدهد که فعالیتهای سازمان بدون پشتیبانی خارجی امکانپذیر نبوده است. همکاری با چهرههای سیاسی آمریکایی مانند رودی جولیانی و جان بولتون، نمونهای از این ارتباطات است. جولیانی در سالهای اخیر بارها در تجمعات این گروه حضور یافته و محتوای آنان را بازنشر کرده است. بولتون نیز پیشتر حذف نام سازمان از فهرست گروههای تروریستی آمریکا را «ضروری برای فشار بر ایران» دانسته بود. این ارتباطات نشان میدهد که سازمان بیش از آنکه یک جریان داخلی باشد، در چارچوب سیاستهای خارجی علیه ایران تعریف میشود
تحلیل هشتگهای پرتکرار حامی منافقین در این ده سال در ادامه آمده است:

لایههای پنهان یک حضور رسانهای
بازخوانی دادههای یک دهه اخیر نشان میدهد که منافقین با تغییر تاکتیک از فعالیتهای نظامی به حضور گسترده در شبکههای اجتماعی، کوشیده است جایگاه خود را بازتعریف کند. با این حال، همزمانی فعالیتهای رسانهای با بحرانهای داخلی، تمرکز بر حوزههای حساس فرهنگی و ارتباطات آشکار با سیاستمداران خارجی، نشان میدهد که این جریان همچنان در تقابل با منافع ملی ایران قرار دارد. مخاطب در مواجهه با این دادهها درمییابد که هرچند شکل فعالیت تغییر کرده، اما ماهیت تخاصم با ایران همچنان پابرجاست.
استخراج کاربران موثر و جریان ساز این گروهک در عرض ده سال در ادامه آمده است:

تحلیل اکانت مریم رجوی
فالوئرهای اصلی اکانت رجوی زیر ۱۰۰ هزار، تعاملات (ریپلای/ریتوییت) زیر ۱۰۰۰ و اعضای واقعی سازمان کمتر از ۱۰ هزار نفر است. این اعداد ثابت میکنند منافقین با وجود ۵۰ سال فعالیت، نتوانسته شبکه سازماندهی مؤثری در توییتر بسازد. شکست در جذب مخاطب، نفوذ و حمایت مردمی، انزوای کامل آنها را تأیید میکند.

تحلیل نهایی
- بین سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۴، سه حساب اصلی سازمان مجاهدین خلق بیش از ۵۱۴۰ پست در توییتر منتشر کردهاند. روند فعالیت نشان میدهد که میانگین پستها سالانه از حدود ۳۵۰ در سالهای اولیه به ۷۲۵ در سال ۱۴۰۳ رسیده است، که حاکی از تمرکز سازمان بر ایجاد زیرساخت دیجیتال و روایتسازی مستمر است.
- در هفته ۲۴ تا ۳۰ آبان ۱۳۹۸، تعداد پستهای روزانه به ۴۰۰ رسید و هشتگها بیش از ۱٫۲ میلیون بار بازنشر شدند، که ۷۳٪ از بازنشرها خارج ایران و هماهنگ با ساعت اروپا بود. فاصله زمانی پستهای کلیدی گاهی کمتر از ۶ دقیقه بود، نشانهای از فعالیت موجمحور و تیمی برنامهریزیشده.
- تحلیل محتوایی بیش از پنج هزار پست نشان داد ۲۴٫۷٪ مطالب درباره زنان، ۱۸٫۳٪ درباره جوانان و دانشجویان و ۱۹٪ درباره روایت سیاسی–بینالمللی بوده است. تصاویر زنان بدون حجاب تقریباً ۲٫۵ برابر بیشتر از پستهای متنی بازنشر شدهاند، که بازنمایی سرمایه رسانهای حساس و اثرگذار را نشان میدهد.
- بررسی شبکه بازنشرها از یک میلیون و پانصد هزار بازنشر نشان داد بیش از ۱۴۰ حساب فعال در اروپا و آمریکا نقش داشتند و ۴۰٪ بازنشرها توسط حسابهای کوچک (<۲۰۰۰ دنبالکننده) انجام شده است. ساعت اوج فعالیت مطابق با CET بود، که نشان میدهد مرکز ثقل روایتسازی خارج از ایران و هماهنگ با مخاطب بینالملل است.
- جمعبندی نشان میدهد سازمان هدف خود را تغییر نداده، اما ابزار و میدان را عوض کرده است: از عملیات میدانی به کنش رسانهای، از مخاطب داخلی به افکار عمومی غرب، و از سرمایه عملیاتی به سرمایه روایتسازی. دادهها نشان میدهند که تمرکز اصلی بر ساخت روایت قابل مصرف بینالمللی بوده است، نه اثرگذاری مستقیم داخلی.