هنگامی که امام موسی صدر در سال ۱۹۵۹ وارد لبنان شد، این کشور در آستانه یک انفجار اجتماعی و سیاسی قرار داشت. جامعه لبنان موزاییکی از ۱۸ فرقه رسمی بود که هر یک بر اساس قومیت یا مذهب تعریف می‌شدند. شیعیان، اگرچه بزرگترین فرقه جمعیتی بودند، اما در انزوای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به سر می‌بردند. در چنین فضای متشنج و نابسامانی ، خلأ یک رهبر کاریزماتیک کاملاً احساس می‌شد. امام صدر، با وجودی که در شهر مقدس قم در ایران متولد شده بود، به عنوان جانشین مرحوم علامه شرف‌الدین وارد لبنان شد، اما سریعاً دریافت که جامعه شیعه در وضعیت «درمانده» و «از هم گسیخته‌ای» قرار دارد.

تاریخ نهم شهریور ، یادآور یکی از عمیق‌ترین فقدان‌های تاریخ معاصر جهان اسلام است: سالروز ربوده‌شدن امام موسی صدر در لیبی. غیبت او، نه تنها خلأیی بزرگ در رهبری جامعه شیعی لبنان ایجاد کرد، بلکه جهان را از حضور متفکری عمل‌گرا محروم ساخت که اندیشه‌هایش، فراتر از زمان و مکان خود، برای حل معضلات جوامع متکثر و چندفرهنگی تدوین شده بود. این یادداشت، تلاشی است برای بازخوانی میراث او به مثابه یک «الگوی دیپلماسی همزیستی»، که می‌تواند راهگشای جهان امروز باشد و نشان می‌دهد که چگونه امام موسی صدر، با وجود چالش‌های بی‌شمار، موفق شد رهبری فراتر از فرقه‌گرایی را به نمایش بگذارد و در دل یک جامعه بحران‌زده، بذرهای صلح، وحدت و عدالت را بکارد. میراث او یک نظریه محض نیست، بلکه یک مدل عملی و قابل اجرا است که می‌تواند جوامع چندفرهنگی را به سوی انسجام سیاسی و توسعه پایدار هدایت کند.

 

ظهور یک رهبر کاریزماتیک در سرزمینی از هم گسیخته

هنگامی که امام موسی صدر در سال ۱۹۵۹ وارد لبنان شد، این کشور در آستانه یک انفجار اجتماعی و سیاسی قرار داشت. جامعه لبنان موزاییکی از ۱۸ فرقه رسمی بود که هر یک بر اساس قومیت یا مذهب تعریف می‌شدند. شیعیان، اگرچه بزرگترین فرقه جمعیتی بودند، اما در انزوای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به سر می‌بردند. آنها فقیر، بی‌سواد و به لحاظ سیاسی در حاشیه قرار داشتند و از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی، همچون بیمارستان و طرح‌های آبیاری، محروم بودند. این شرایط، از قرن‌ها ستم و تبعیض ریشه می‌گرفت، از حمله مملوک‌ها که بسیاری از شیعیان را به دره بقاع راند تا دوران حکومت بی‌رحمانه احمد پاشا الجزار که کتابخانه‌های شیعیان را به آتش کشید.

در چنین فضای متشنج و نابسامانی ، خلأ یک رهبر کاریزماتیک کاملاً احساس می‌شد. امام صدر، با وجودی که در شهر مقدس قم در ایران متولد شده بود، به عنوان جانشین مرحوم علامه شرف‌الدین وارد لبنان شد، اما سریعاً دریافت که جامعه شیعه در وضعیت «درمانده» و «از هم گسیخته‌ای» قرار دارد. این شرایط ناگوار، که ماکس وبر از آن به عنوان «شرایط ایده‌آل برای ظهور رهبری کاریزماتیک» یاد می‌کند، زمینه‌ساز فعالیت‌های صدر شد. او به جای تکیه بر ساختارهای سنتی، کار خود را با حضور در میان مردم آغاز کرد. در منطقه صور، جایی که از شصت روستا تنها دوازده روستا مدرسه داشتند و چهل روستا فاقد جاده آسفالت بودند، امام صدر با ایده‌های اصلاح‌گرایانه خود، جنبشی را آغاز کرد که شش سال زمان برد تا ریشه بگیرد و تأثیر خود را نشان دهد. او بر این باور بود که سعادت و بدبختی یک جامعه، در دست خود مردم است و عوامل خارجی تعیین‌کننده آن نیستند.

 

دیپلماسی همزیستی: فراتر از فرقه‌ها و اعتقادات

اندیشه امام موسی صدر، بر گفت‌وگو، تساهل و پذیرش دیگری بنا شده بود. او معتقد بود که «تعاملات خوب با دیگران برای درهم شکستن دیوارهای پیش‌داوری، سوءتفاهم و کلیشه‌ها ضروری است». این ایده، نه تنها در گفتار، که در عمل نیز نمود داشت. یکی از مهمترین اقدامات او، سخنرانی تاریخی‌اش در کلیسای مارونی سنت لوئیس در بیروت بود که او را به نخستین روحانی مسلمانی تبدیل کرد که در یک کلیسا خطبه می‌خواند. در این مراسم، او با اشاره به اینکه «ادیان یکی بودند، زیرا نقطه آغاز همه آن‌ها یعنی خدا یکی است و هدف آن‌ها یعنی انسان یکی است»، بر نقاط مشترک ادیان تأکید کرد و مرزهای فرقه‌ای را در هم شکست. این اقدام، در میان مسیحیان چنان تأثیری گذاشت که به گفته یک منبع، حاضران را به گریه انداخت و تشویق‌های طولانی آن‌ها را در پی داشت.

امام موسی صدر، همین رویکرد را برای وحدت اسلامی نیز به کار گرفت. او در تلاش برای اینکه مسلمانان متحد بمانند و آنچه مهم و ضروری است را از دست ندهند ، برای اولین بار پیشنهاد داد که علمای شیعه و سنی در ماه رمضان برای هماهنگی برنامه‌های مشترک با یکدیگر دیدار کنند. در نهایت، او حتی پا را از این فراتر گذاشت و در سال ۱۹۶۳ به واتیکان سفر کرد و با پاپ پل ششم دیدار نمود تا درباره «نزدیک کردن شکاف سوءتفاهم بین اسلام و مسیحیت» گفت‌وگو کند.

این اقدامات، صرفاً حرکات اخلاقی نبود، بلکه یک استراتژی سیاسی هوشمندانه بود. به تعبیر ولی نصر، امام موسی صدر از «دیپلماسی همزیستی» به عنوان ابزاری برای انسجام سیاسی جامعه چندفرهنگی استفاده می‌کرد. او معتقد بود که وجود تنوع فرهنگی و دینی، به جای تهدید، می‌تواند «نیرویی برای رشد کشور» باشد. در دیدگاه او، فرقه‌گرایی، تنها زمانی خطرناک است که به تعصب، درگیری و از هم گسیختگی جامعه منجر شود، نه به دلیل نفس وجود آن. او معتقد بود که تنها با «وفاق ملی» و یک «حکومت معتقد غیرفرقه‌ای» می‌توان یک ملت قدرتمند و متحد ساخت.

این رویکرد، در واقع راهی سوم بین سکولاریسم و فرقه‌گرایی بود که به جای حذف دین از عرصه عمومی یا تقویت تعصبات، بر نقش اجتماعی و وحدت‌بخش دین تأکید می‌کرد. امام صدر با بهره‌گیری از اصل «استصلاح» یا مصلحت‌گرایی، به نحوی عمل می‌کرد که در خدمت منافع و مصالح عالیه کشور و مردم قرار گیرد و مانع از گسیختگی جامعه شود.

 

جنبش محرومان: عدالت به عنوان ستون همزیستی

امام موسی صدر به خوبی دریافته بود که همزیستی بدون عدالت، امکان‌پذیر نیست. او فقر و بی‌عدالتی را عامل اصلی خشونت در جامعه می‌دانست. در سال ۱۹۷۴، او«حرکت محرومین» را پایه‌گذاری کرد، جنبشی که هدف آن، نه تنها بهبود وضعیت شیعیان، بلکه «رهایی همه قربانیان بی‌عدالتی، فارغ از طبقه، مذهب و قومیت» بود. این حرکت، ابزاری قدرتمند برای «مبارزه با ظلم و استثمار» شد.

یکی از ملموس‌ترین نمونه‌های عملی این رویکرد، ماجرای «پیمان بعلبک» است. در بعلبک، یک سنت دیرینه قبیله‌ای مبنی بر «انتقام‌جویی» وجود داشت که سال‌ها به قتل‌های خونین منجر می‌شد. امام صدر با فراخواندن ده هزار نفر از بزرگان قبایل، آن‌ها را متقاعد کرد تا سوگندی تاریخی یاد کنند که به این چرخه خشونت پایان دهد. نتیجه آن، کاهش ۸۰ درصدی قتل‌های انتقام‌جویانه در شهر بود. این اقدام، الگویی بود برای رهبران دینی و اجتماعی که بتوانند از «روش امام موسی صدر» برای حل منازعات طولانی‌مدت استفاده کنند.

امام صدر همچنین بر نقش زنان در جامعه تأکید می‌کرد. او مخالف هرگونه بی‌عدالتی علیه زنان بود و می‌گفت که «نیمی از جامعه ما فلج شده است». و با الهام از شخصیت‌هایی مانند حضرت خدیجه (س)، زنان را به مشارکت فعال در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تشویق می‌کرد. او خود به این باور عمل می‌کرد و با زنان محترمانه برخورد می‌کرد، رفتاری که او را به عنوان یک الگو در جهان اسلام معرفی می کرد.

 

میراثی برای امروز و فردا

میراث امام موسی صدر، فراتر از موفقیت‌های او در لبنان است. او به جوامع چندفرهنگی آموخت که تنوع هویتی و دینی، یک نقص یا ضعف نیست. بلکه می‌تواند به عنوان «یک نیروی حیاتی و قدرتمند برای آشنایی، همکاری، پیشرفت، همبستگی و وحدت» عمل کند. مدل او، راهکاری است برای برون‌رفت از دوقطبی «سکولاریسم» و «فرقه‌گرایی»؛ مدلی که با اعتقاد به گفت‌وگو، عدالت اجتماعی و سازمان‌دهی مردمی، به دنبال ساختن جوامعی قدرتمند و متحد است.

ربوده‌شدن امام موسی صدر، اگرچه یک فاجعه بود، اما نتوانست پیام او را خاموش کند. میراث او در نهادهایی که بنا نهاد، در رویکردهای سیاسی که پایه‌گذاری کرد و در اندیشه‌هایی که از خود به جای گذاشت، همچنان زنده است. در دنیایی که منازعات هویتی و جنگ‌های داخلی بسیاری از کشورها را به ویرانی کشانده است، «میراث موسی صدر؛ الگوی دیپلماسی همزیستی برای جوامع چندفرهنگی»، نه تنها یک یادبود، بلکه یک نقشه راه برای همه کسانی است که به دنبال صلح، وحدت و عدالت در جوامع خود هستند.

 

*کارشناس امنیت ملی

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.