گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

آیت‌الله مهدوی مازندرانی، نماینده پیشین مجلس: حضور مردم جزء اصول انقلاب بود

آقای روحانی که از ابتدای انقلاب مسئولیت‌های مختلف داشت و هشت سال رئیس جمهور بود، کجا با رهبری اصطکاک داشت؟ در زمان امام خدمت امام بود، بعد از ایشان خدمت مقام معظم رهبری بود و هر چه گفتند، عمل کرد. هیچ کس از ایشان عدم التزام به ولایت فقیه نفهمیده است، فقط چند نفر شورای نگهبان فهمیده‌اند؟ ممکن است ایشان را مثل پزشکیان و دیگران، از جاهای دیگر رد کرده باشند. چگونه می‌توانیم بگوییم که التزام به ولی فقیه ندارند و آنان را رد کنیم؟

پایگاه خبری جماران: یک نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی گفت:
مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با آیت‌الله شیخ مهدی مهدوی مازندرانی از نمایندگان ادوار مجلس و یکی از ائمه جمعه سابق کشور در پی می آید:

دیدگاه حضرتعالی درباره فضای انتخابات کنونی چیست؟

اولاً همان طور که من بارها گفتم مصاحبه‌های ما خیلی تأثیر ندارد چون حرف‌هایی است که همه می‌زنند، اما چون تقاضا و خواسته شماست، چند جمله‌ای عرض می‌کنم. مطالبی که خواهم گفت مورد قبول راست و چپ است، رهبر معظم انقلاب هم آن می‌فرمایند و از اول انقلاب این را گفتیم؛ مسأله این است که به مباحثی که می‌گوییم عمل نمی‌کنیم. چه گفتیم؟ گفتیم: مشروعیت حکومت ما به آراء مردم است. یعنی مردم باید به صحنه بیایند، رأی دهند و بگویند ما می‌خواهیم. هر وقت مردم گفتند که ما نمی‌خواهیم، باید برویم. حضرت امام هم می‌فرمایند که ما بر اساس خواست مردم آمدیم و هستیم.

دوم اینکه، همه سیاست‌مداران و احزاب اعم از راست، چپ، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا می‌دانند که حکومتی که پشتوانه مردمی نداشته باشند یا باید با زور، تهدید، ارعاب و قتل، کار خود را ادامه دهد و یا برود. زور و قتل و... دوام ندارد، لذا نتیجه‌ این است که هر کس آمد، اگر مردم پشتش نباشند باید برود و شکی نیست که نمی‌ماند.

سوم اینکه، درباره انقلاب اسلامی ما «جمهوری اسلامی» گفتیم و «حکومت اسلامی» نگفتیم. حضرت امام و همه مردم بر جمهوری اسلامی اصرار داشتند. جمهوری اسلامی یعنی مردم، و مردم باید حضور داشته باشند. حکومت اسلامی قبول، اما انقلاب و حکومت و برنامه ما بر اساس جمهوری اسلامی بود و امام فرمود: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد».

در خطبۀ شقشقیه هم حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «فلولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود ناصر و ما اخذ الله على العلماء ان لا یقاروا على کظه ظالم و لا سغب مظلوم لالقیتُ حبلها على غاربها» اگر مردم نمی‌آمدند و فشار نمی‌آوردند، حکومت را نمی‌پذیرفتم و آن را در اختیار مردم می‌گذاشتم. امیرالمومنین(ع) 25 سال سکوت کرد و زمانی که مردم دنبال ایشان آمدند، حکومت را پذیرفت.

حضور مردم جزء اصول انقلاب ما بود و همه این را می‌دانند. لذا باید کاری کنیم که مردم شوق پیدا کنند، به صحنه بیایند و رأی دهند. همچنین مردم با حکومت، انقلاب و مجریان امور خوب باشند؛ زمامداران را از صمیم دل بخواهند نه این‌که از روی ترس باشد. اگر این طور شد حکومت مردمی می‌شود و دوام می‌آورد.

این مطالب را همه قبول دارند، اما زمانی که به مرحله عمل می‌رسد، می‌بینیم آن‌هایی که باید عمل کنند و کار دستشان است، عمل آن‌ها را نمی‌توانیم با اصول تطبیق دهیم. از نظر گفتار چرا، همه سخنران هستند. حرف همه اعضای مجمع تشخیص، مجلس، شورای نگهبان و ارگان‌ها و احزاب همین است که عرض کردم و ممکن است چند اصل دیگر باشد؛ مثل اینکه حکومت باید مردمی و تحت ولایت فقیه باشد، مردم نباید ناراضی شوند، باید آراء مردم باشد و اگر آراء مردم نباشد فایده‌ای ندارد، ما جمهوری اسلامی هستیم و... این سخنان را می‌گوییم و در کتاب‌ها می‌نویسیم، اما عمل برخلاف این‌ها است. عملاً مردم را می‌رنجانیم، به آنان توجه نمی‌کنیم و... .

از زمانی که گفته شد شورای نگهبان استصوابی است و نظارتی نیست، کار خراب شد. کار نباید خراب نمی‌شد، چرا؟ به فرض نظارت استصوابی باشد، مگر اعضای شورای نگهبان جزء مملکت ما نیستند؟ این‌ها به انقلاب علاقه‌مندند و انقلاب را دوست دارند و درباره اصولی که اشاره کردم، مفصل سخنرانی می‌کنند اما چرا کاری که به انقلاب ضربه می‌زند، خواسته مردم را برآورده نمی‌کند، مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند را انجام می‌دهند؟ مشکل چیست؟ اگر مشکل قانون است، آن را حل کنند. قانون اگر قانون است باید بر اساس حضور مردم، آراء مردم و عدالت اجتماعی و فردی باشد.

نمونه‌های زیادی داریم مثلاً کارهای دولت، نرخ‌گذاری، تورم و نرخ دلار بالا می‌رود و ... این کارها مردم را از حکومت می‌رنجاند. این‌ها دست مجریان و قانون‌گذاران است، پس چرا مشکلات حل نمی‌شود؟ ما تعامل با دنیا را اعلام می‌کنیم اما نتیجه آن در عمل چیست؟ تعامل نیست که وضعیت این‌گونه است.

عرضم این است که به حرف‌هایی که می‌زنند عمل کنند. مجلس انقلابی، مجلسی که در حضور مردم است، چرا قوانینی تصویب می‌کند که مردم از آن ناراضی شوند؟ برای نمونه تصویب قانون بازنشستگان، جمعی را ناراضی کرد یا قانون دیگر جمع دیگری را ناراضی می‌کند.

پیشنهاد و راهکار شما برای حل معضلات و مشکلات کشور چیست؟

راه این است که به قانون اساسی توجه کنیم، اگر به قانون اساسی عمل شود مشکلات حل می‌شود در حالی که شاهدیم به آن عمل نمی‌شود.

اگر عدم حضور مردم در انتخابات بروز پیدا می‌کند، برای حل این مشکل شورای نگهبان با دید وسیع‌تر عمل کند. حرفی که شورای نگهبان تکرار می‌کند عدم التزام افراد به ولایت فقیه است. درباره این موضوع اگر بخواهیم بحث علمی و شرعی کنیم، می‌گوییم: طرف مقابل می‌گوید که من ملتزم به ولایت فقیه هستم، عملاً هم ملتزم به این اصل است، شورای نگهبان با چه چیزی می‌گوید ملتزم نیستی؟ آیا رمل و استطرلاب دارد؟ پیامبر(ص) این کار را نکرد و هر کس می‌گفت: «اشهد ان لا اله الله» قبول می‌کرد. طرف داد می‌زند که من ولی فقیه و رهبری را قبول دارم و در عمل نشان می‌دهد، اما آقایان قبول نمی‌کنند!

آقای روحانی که از ابتدای انقلاب مسئولیت‌های مختلف داشت و هشت سال رئیس جمهور بود، کجا با رهبری اصطکاک داشت؟ در زمان امام خدمت امام بود، بعد از ایشان خدمت مقام معظم رهبری بود و هر چه گفتند، عمل کرد. هیچ کس از ایشان عدم التزام به ولایت فقیه نفهمیده است، فقط چند نفر شورای نگهبان فهمیده‌اند؟ ممکن است ایشان را مثل پزشکیان و دیگران، از جاهای دیگر رد کرده باشند. چگونه می‌توانیم بگوییم که التزام به ولی فقیه ندارند و آنان را رد کنیم؟

علاوه بر این، مشکل حفظ اصل انقلاب مطرح است. از رادیو و تلویزیون شنیدیم که حضرت امام به شورای نگهبان فرمود: «شما اگر می‌خواهید به اسلام و قرآن عمل کنید، حکومت باید بماند که عمل کند. شما به گونه‌ای عمل نکنید که حکومت از بین برود. با وجود حکومت، باید به اسلام و قرآن عمل شود. نکند کاری کنید که اسلام، قرآن و حکومت از بین برود.»

امروزه عملاً می‌بینیم که مردم ناراضی هستند. اکثریت یا از روی ترس یا اینکه انقلاب از بین نرود، خون می‌خورند و سکوت می‌کنند.

این سخنان جدید و مهم نیست و روشن است. همه به این سخنان معتقدند اما مشکل این است که به مقام عمل که می‌رسند، عمل نمی‌کنند.

امروزه اگر اصلاح‌طلب‌ها بیایند مشکل این است که مردم نمی‌آیند. ممکن است مردم به پای صندوق‌های رأی نیایند و بگویند که کاندیداهای دلخواه را نداریم.

یعنی مردم بگویند که کاندیدای دلخواه ما حضور ندارد.

بله، این‌ها اعلام می‌کنند که ما هزار نفر را قبول کردیم، من که وارد نیستم افرادی که وارد هستند می‌گویند: ده هزار نفر رد صلاحیت شدند و هزار نفر، یعنی یک دهم را تأیید صلاحیت کردند. بحث امروز درباره آقای روحانی است. ایشان سوابق انقلابی دارد، هشت سال رئیس جمهور بود، با رد صلاحیت وی چه پاسخی به دنیا داریم؟ در طی هشت سال اگر به درد نمی‌خورد، چرا رئیس جمهور شد؟ خبرگان ارگانی از ارگان‌های کشور است اما رئیس جمهور برای کل مملکت است، اگر مشکل داشت رهبر باید جلوش را می‌گرفت و عزل می‌کرد. رهبر می‌توانست این کار را انجام دهد ولی انجام نداد. ایشان چند دوره در خبرگان بود و الان هم در خبرگان حضور دارد.

عقیده من این است: اصولی که درباره آن حرف می‌زنیم مورد قبول همه است اما در عمل، سیاست یا مصلحت‌هایی وجود دارد که ما اطلاع نداریم یا رمل و استطرلاب دارند که ما نمی‌دانیم، لذا این کارها به ضرر حکومت و انقلاب خواهد بود.

درباره رقابت‌ها و شکل تأیید صلاحیت‌ها در برخی استان‌ها می‌بینیم که یک نفر می‌خواهند اما هیچ کس تأیید نشده است یا جایی می‌بینیم که دو نفر می‌خواهند و فقط یک نفر تأیید شده است و جایی اساساً رقیب ندارد.

باید کاری کرد که رقابت باشد الان شاهدیم که در خراسان جنوبی غیر از آقای رئیسی هیچ کس را تأیید نکردند. امروزه در دنیا می‌گویند که انتخابات رقابتی است. دوست و دشمن و منتقد می‌گویند که رئیس جمهور می‌خواست رأی بیاورد، کاری کردند که تک نفری شود تا رأی بیاورد. تک نفری که رقابت نیست. البته اگر رقابت هم بود ایشان رأی می‌آورد. در هر حال باید بر اساس ظاهرسازی هم که باشد زمینه رقابت را می‌کردند. در انتخابات خبرگان یا مجلس، مفهوم رقابت خوابیده است لذا باید کاری کنند که رقابت و تبلیغات باشد، فضای انتخابات گرم شود و رهبری هم بر این امر اصرار دارد.

اگر جای دیگر بود حرفی نبود، اما نمونه‌ای که در دنیا برای همه روشن و درباره آن حرف می‌زنند، قضیه رئیس جمهور است که به تنهایی در انتخابات خبرگان برای خراسان جنوبی معرفی شده است. کسانی که ایشان را نمی‌خواهند و فرد دیگری را می‌خواهند، چه کار کنند؟ مگر اینکه بگویند رأی‌دهندگان باید فلان مقدار باشند و اگر فلان مقدار رأی دادند قبول است. در حالی که شورای نگهبان باید مردم را آزاد می‌گذاشت، فرد دیگری حضور داشت تا روشن شود که مردم چه قدر آقای رئیسی را می‌خواهند یا چه قدر طرف مقابل را می‌خواهند؟ لذا انتخابات باید مردمی و رقابتی باشد.

 اگر در پایان نکته‌ای باقی مانده به عنوان حسن ختام بفرمایید.

باید بدانیم که این انقلاب به آسانی به دست ما نیامده است. این‌گونه نیست که حکومت از بین برود و حکومت دیگری بیاید.

در انقلاب از سال 41 تا 57، کشته و زخمی‌های زیادی داشتیم. افراد که به جنگ می‌روند، یک نفر قطع نخاع می‌شود، دیگری شهید می‌شود و نفر سوم مجروح و معالجه می‌شود. شهدای زیادی دادیم اما برخی‌ها ماندند. با رنج و زحمت انقلاب شد و افراد، زجرهای زیادی کشیدند. آیت‌الله مهدوی‌کنی می‌گفت که صبحانه ما شلاق بود، ما را به صف می‌کردند و به جای صبحانه، شلاق می‌زدند. مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی چه رنج‌هایی در زندان‌ها کشید، یا آقایان ربانی شیرازی، ربانی املشی، کروبی و دیگران، زندان‌ها و سختی‌های بسیاری متحمل شدند. با مشکلات زیاد انقلاب و حکومت اسلامی به دست آمد.

اوائل انقلاب، حکومت اسلامی، قرآنی و مذهبی بر کشور حاکم بود، مردم حضور داشتند و کارها به خوبی پیش می‌رفت. ما در اوائل انقلاب شاهد بودیم که شخصی در جهاد کار می‌کرد و به وی چهار صد یا پانصد تومان حقوق می‌دادیم. وی می‌آمد و می‌گفت: فلان مقدار از حقوق من اضافه مانده و آن را نمی‌خواهم. برخی ساعت نمی‌فهمیدند و از صبح تا ده شب کار می‌کردند. بعد از جنگ فضا تغییر کرد، خانه بگیر، زمین بگیر و ... لذا ماهیت انقلاب را از دست دادیم.

بنابراین این انقلاب به آسانی به دست ما نیامده است و اگر کسی باعث شود که انقلاب ضربه بخورد، در دنیا و آخرت پاسخگو نیست و به طور مسلم کار او گناه اکبر است. چون در صورتی که حکومت با خون دل مردم، زجرها، شکنجه‌ها و تقدیم شهدا به این‌جا رسیده؛ ارگان یا جمعی خدای نخواسته باعث شوند که انقلاب خطر ببیند، هیچ پاسخی در مقابل خدا نخواهند داشت، علاوه بر آن حق الناس هم ضایع می‌شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.