محمد محمودی کیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی در یادداشتی نوشت:

تحولات پر دامنه و پر شدت در منطقه جنوب غرب آسیا همچون تداوم وضعیت جنگی در غزه و آینده نامعلوم این بحران انسانی - سیاسی، تشدید تنش‌ها در دریای سرخ و خلیج عدن ناشی از حملات موشکی دولت انصار الله به کشتیرانی بین‌المللی با مقصد رژیم صهیونیستی و یا تحت تابعیت آن رژیم، حملات ائتلاف آمریکایی - انگلیسی به یمن، اقدام موشکی اخیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پاسخ ارتش پاکستان در حمله به برخی نقاط مرزی ایران، همگی بر پیچیدگی فزاینده روندهای امنیت و نظم منطقه‌ای دلالت دارد.

این مسئله در حالی اهمیت بیشتری می‌یابد که به موزاییک بحران‌های منطقه‌ای نیز توجه داشته باشیم. طبعاً اصل سرایت‌یابندگی بحران به مناطق همجوار موجب می‌شود بحران‌های منطقه‌ای قابلیت تسری به بحران‌های بین‌المللی را برخوردار بوده و می‌تواند به مارپیچ بالارونده‌ای از بحران‌های متعامل منجر شود.

در کنار عامل فوق، وجود تعارضات و گسل‌های امنیتی و سیاسی بالقوه و گاه بالفعل داخلی و بین‌المللی در مناطق همجوار منطقه بحران -جنوب غرب آسیا- نیز می‌تواند معادلات حاکم بر کنش رفتاری بازیگران را دستخوش تغییر نماید.

بر این اساس، قضایای اخیر پیرو اقدام نظامی ایران علیه مراکزی که کانون‌های آشوب و ناامنی طی ماه‌های اخیر معرفی شده‌اند، همچون رفتار دولت فدرال عراق در اعلام امکان ارجاع شکایت از ایران به شورای امنیت سازمان ملل و یا پاسخ نظامی ارتش پاکستان به اقدامات ایران را می‌توان درون این منطق فهم کرد.

آنچه فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق در حاشیه اجلاس داووس اعلام نمود که این کشور از حقوق بین‌الملل و ابزارهای نظم مستقر همچون شورای امنیت برای دفاع از تمامیت سرزمینی و منافع ملی خود استفاده خواهد کرد و یا آنچه در اقدام نظامی پاکستان که تاکنون مسبوق به سابقه نبوده، شاهد بودیم را می‌توان در چارچوب مدل بحران تحلیل نمود.

عراق همچنان درگیر بحران‌های داخلی است و نیروهای میدانی در عرصه‌های سیاسی و نظامی، نوعی چندگانگی حاکمیتی را درون این کشور برجسته می‌نمایند. بحث خروج نیروهای نظامی ائتلاف از عراق و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در این کشور و تمایل نخبگان عراقی به بازگشت عراق به پویایی‌های جامعه عربی موجب می‌شود تا دولت عراق تلاش نماید خود را از زمین تعارض ایران با آمریکا و اسراییل خارج کرده تا مانع از تزاید بحران‌های جاری در این کشور شود.

طبعاً آنچه قطب‌نمای رفتار دولت‌ها در عرصه بین‌المللی است نه الگوهای اخلاقی، که تنها منافع ملی است. نخبگان عراقی بر این باورند که لازم است عراق را از درافتادن در دوگانه‌های سیاست خارجی دور کرده و تنها مبتنی بر منافع ملی خود همچون اصل تمامیت سرزمینی، عراق واحد، سیاست خارجی مستقل و راهبرد چندجانبه‌گرایی از آن صیانت نمایند. لذا هر چند ایشان از کمک‌های جمهوری اسلامی ایران در طول سال‌های جنگ علیه تروریسم نهایت احترام خود را ابراز می‌دارند، ولی خواهان استقلال عمل در حوزه سیاست داخلی و خارجی خود هستند و پشتوانه اجتماعی‌شده این خواست را نیز ضمیمه این راهبرد کرده‌اند.

لذا اقدام احتمالی دولت فدرال عراق برای طرح شکایت از ایران به شورای امنیت چندان دور از انتظار نیست؛ امری که دور از نظر است به کاهش سطح همکاری‌های فی‌مابین منجر شود، ولی می‌تواند بر شکاف‌های سیاسی موجود دامن زده و واگرایی سیاسی مشهودی را در برخی مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی با ایران ایجاد نماید.

این مدل و منطق تحلیلی از چرایی رفتار پاکستان نیز قابل کاربست است؛ با این تفاوت که پاکستان علاوه بر بحران سیاسی داخلی ناشی از کاهش سطح محبوبیت حزب حاکم و احتمال موفقیت قاطع عمران خان و حزب متبوع او در انتخابات پیش رو و نیز نقش ارتش به عنوان نهاد تضمین‌کننده ملیت و هویت اسلامی پاکستان، از بحران مستمر و از پیش موجود مرزی با هند نیز تأثیر پذیرفته و حالتی تزایدی به خود گرفته است.

نقش برجسته ارتش در تحولات سیاسی این کشور و هماهنگی آن با نهاد دولت در اتفاق اخیر، نشان از دگرگشت اساسی در محیط امنیتی ایران دارد. درواقع هر چند جمهوری اسلامی در پاسخ به محرک‌ها و کانون‌های ناامنی در درون مرزهای خود اقدام به دفاع از خود در بیرون از اراضی سرزمینی خود نموده، ولی تأکید بر اصل تمامیت ارضی و حاکمیت ملی به عنوان محرک عمده ارتش و دولت پاکستان در این اقدام تجاوزکارانه مطرح شده است. این مسأله نشان از آن دارد که هنجارهای رئالیستی همچنان بر سیاست بین‌الملل حکمروایی داشته و به مثابه اصولی مقدس و خدشه‌ناپذیر به شمار می‌روند.

لذا بنا بر دو عامل مذکور در موزاییک امنیتی پاکستان، این احتمال را تشدید می‌نمود که ارتش برای کنترل پویایی‌های سیاسی داخلی و نیز تنظیم و توازن منازعات مرزی با هند در شرایط فعلی، پاسخ نظامی را در دستور کار خود قرار دهد؛ امری در نهایت نیز چنین شد.

طبیعتاً عدم واکنش سوریه به اقدام نظامی ایران از مختصات نظم سیاسی در داخل و نیز چالش‌های امنیتی و عدم تسلط مؤثر این کشور بر نواحی شمالی همجوار با ترکیه ناشی می‌شود. دولت در سوریه در مرحله بازسازی اقتدار از دست رفته خود بوده و در تلاش است تا تمامیت سرزمینی خود را اعاده نماید؛ امری که با اقدام نظامی ایران علیه مراکزی تجمع نیروهای معارض سوری در این مناطق همنوایی دارد. لذا انتظار عکس‌العمل مشابه از آنچه ذکر شد از این کشور متوقع نخواهد بود.

در مجموع ضمن تاکید بر ضرورت صیانت از امنیت ملی و رفع هرگونه تهدید از آن و استفاده از ابزارهای مناسب برای تحصیل این مهم، آنچه رقم خورده - به ویژه اقدام نظامی ارتش پاکستان علیه ایران - واجد پیچیدگی بسیار بوده و جوانب تحلیلی فراوانی دارد که حکایت از مختصات متفاوت موزاییک امنیتی منطقه و الگوهای رفتاری اقتضایی متحول دارد و همین امر اقتضا می‌کند هرگونه کنش در عرصه سیاست خارجی ناظر به تمامی این جوانب و پویایی‌های محیط نظام بین‌المللی تمهید شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.