همزمان با چهل و سومین سالگرد دفاع مقدس، فصل دوم میزگرد «بازخوانی پرونده جنگ؛ علل شروع و تداوم» در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی برگزار شد.

سردار حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دکتر غلامعلی رجایی مورخ  در میزگرد «بازخوانی پرونده جنگ؛ علل شروع و تداوم» به سئوالاتی در این زمینه پاسخ گفتند. 

هیچ‌گاه امام و جمهوری اسلامی از جنگ استقبال نکردند

به گزارش خبرنگار جماران، سردار حسین علایی در این نشست با تأکید بر اینکه ما آغاز جنگ را جشن نمی‌گیریم و هفته دفاع مقدس را گرامی می‌داریم، گفت: کسی تصور نکند که ما از جنگ استقبال می‌کنیم؛ اصلا این طور نیست. هیچ‌گاه امام و جمهوری اسلامی از جنگ استقبال نکردند. اگر سخنان امام از اول تا آخر را بخوانید خواهید دید که امام در مقابل جنگ ایستادند و دفاع کردند؛ و از این دفاع استقبال کردند. امام و همه کسانی که در این دفاع همه جانبه شرکت داشتند و با انگیزه صد درصد الهی دفاع را تبدیل به جهاد فی سبیل الله کردند، به خاطر خدا وارد دفاع شدند.

 

همیشه امام می‌فرمودند ان شاء الله این جنگ با دفع تجاوز دشمن پایان پیدا کند

فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: نکته بعدی این است که من بررسی کرده‌ام، امام وقتی می ‎فرمودند «جنگ، جنگ، تا پیروزی» منظورشان از پیروزی «دفع تجاوز دشمن بود». اگر تمام سخنان امام تا روز آزادسازی خرمشهر را بخوانید، که من همه اینها را در کتاب تاریخ تحلیلی جنگ نوشته‌ام، امام به دنبال پایان یافتن جنگ با رفع تجاوز دشمن بودند. مثلا فکر می‌کنم سال 60 است که امام می‌فرمایند امیدوارم سال آینده دیگر ما سالگرد جنگ نداشته باشیم؛ یا همیشه امام در سخنان‌شان می‌فرمودند ان شاء الله این جنگ با دفع تجاوز دشمن پایان پیدا کند.

 

امام نمی‌خواستند جنگ تداوم پیدا کند ولی برای پایان دادن جنگ اصولی داشتند

وی با تأکید بر اینکه از روز اولی که جنگ شروع شد امام دنبال پایان دادن به جنگ بودند، اظهار داشت: امام نمی‌خواستند این جنگ تداوم پیدا کند ولی برای پایان دادن به جنگ اصولی داشتند. اولین اصل امام این بود که تا یک سرباز دشمن در داخل خاک ایران هست، آتش‌بس را نپذیریم و جنگ را خاتمه ندهیم؛ یعنی حفظ تمامیت ارضی کشور. در تمام دنیا و همه کسانی که مواجه با جنگ می‌شوند، این یک اصل منطقی است.

سردار علایی افزود: دومین اصل امام برای پایان دادن به جنگ این بود که مشخص شود جنگ را عراق شروع کرده و ایران قربانی تجاوز بوده است. ولی متأسفانه صدام با اینکه جنگ را شروع کرده بود، نمی‌گفت من جنگ را شروع کرده‌ام و کشورهای مختلفی که به عنوان میانجی می‌آمدند هم حاضر نبودند بگویند جنگ را صدام شروع کرده است؛ امام اصرار داشتند که در این جنگ متجاوز معلوم باشد. ولی الآن خوشبختانه برای همه مشخص است که صدام جنگ را آغاز کرده؛ هم سازمان ملل طی بررسی‌هایی که بعد از جنگ داشت رسما این مسأله را اعلام کرد و هم حامیان صدام این را گفتند.

 

آن زمان هرچه امام می‌گفت بگویید که صدام متجاوز است، نمی‌پذیرفتند

وی یادآور شد: آن زمان هرچه امام می‌گفت بگویید که صدام متجاوز است، نمی‌پذیرفتند. چون اگر می‌گفتند متجاوز است، باید آثار حقوقی ناشی از تجاوز بر صدام و عراق بار می‌شد؛ و آنها نمی‌خواستند این کار را انجام بدهند. من یادم هست و در صحیفه امام هم نوشته که وقتی حبیب شطی به ایران آمد، استدلال امام برای اینکه عراق جنگ را شروع کرده این است که سربازان عراقی داخل خاک ایران هستند و ما که سرباز داخل خاک عراق نداریم. بنابراین صدام جنگ را شروع کرده و شما این را اعلام کنید؛ اینها تا آخر حاضر نشدند بگویند که صدام جنگ را شروع کرده است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: نکته مهم این است که صدام با اینکه جنگ را شروع کرده بود، دنبال بود ثابت کند که ایران جنگ را شروع کرده است. در حالی که ایران آن زمان اصلا ظرفیت این را نداشت که بخواهد جنگ را شروع کند. بنابراین امام برای اینکه جنگ را پایان بدهد دنبال این بود که مشخص شود متجاوز عراق است.

 

پذیرش معاهده 1975 از سوی صدام حسین و عراق از شرایط امام بود

وی اظهار داشت: سومین چیزی که امام دنبالش بود و تا آخر هم جزء شرایط امام بوده، پذیرش معاهده 1975 از سوی صدام حسین و عراق بود. چون خود صدام حسین این معاهده را با شاه امضا کرد و خودش هم سه چهار روز قبل از جنگ این معاهده را ملغی کرده بود و از اول اصرار داشت که با ایران مذاکره کند و ایران بپذیرد که این معاهده را کنار بگذاریم.

سردار علایی گفت: من فکر می‌کنم یکی از دلایلی که امام در برابر سخن آقای دعایی که به امام گفت صدام می‌گوید مذاکره کنیم، امام حاضر نبود خودش مذاکره کند و می‌گفت دولت تشکیل شود؛ این بود که امام حس کرد صدام می‌خواهد از موقعیت اول پیروزی انقلاب، که ما در شرایط عدم تثبیت و ضعف هستیم، استفاده کند و از ما جمله‌ای بگیرد که ما حاضر هستیم در این معاهده تجدیدنظر کنیم. متأسفانه بعضی از مسئولین آن زمان در ایران هم بدون توجه به مسائل، بعضی حرف‌هایی زدند که بسیار برای امنیت ایران خطرناک بوده است.

وی تصریح کرد: من اخیرا یک جایی دیدم که حتی آقای قطب‌زاده گفته بود معاهده 1975 چون با شاه امضا شده معتبر نیست؛ که این به نفع عراق بود. دنبال سندش می‌گشتم و امیدوارم درست نباشد. یا مثلا بعضی مسئولین کشور ما عبارت‌هایی به کار می‌بردند که به نفع طرف مقابل بود. مثلا اول انقلاب یادتان هست که یکی از آقایان گفته بود ما «خلیج فارس» نداریم؛ ما انقلاب اسلامی کرده‌ایم و «خلیج اسلام» است؛ این به نفع کشورهای آن طرف بود.

 

امام هم بر اسم اروندرود، هم معاهده 1975 و هم در به کارگیری لغت «میهن» اصرار داشتند

فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأکید کرد: جالب این است که امام هم بر اسم اروندرود، هم معاهده 1975 و هم در به کارگیری لغت «میهن» در دفاع از کشور اصرار داشتند. پیام‌های چند روز اول بعد از شروع جنگ امام را بخوانید، امام خیلی روی «دفاع از میهن» تأکید می‌کند. یعنی امام با انگیزه اسلامی می‌جنگیدند ولی برای دفاع از میهن اقدام می‌کردند.

وی تأکید کرد: بنابراین امام از اول می‌خواستند جنگ را خاتمه بدهند ولی این شرایط را داشتند. البته بعضی چیزهای دیگر هم هست مثل تنبیه متجاوز، جبران خساراتی که به ایران وارد کرده‌اند یا اینکه فرصتی ایجاد شده که مردم عراق خودشان را از دست صدام نجات بدهند. ولی مسیری که امام برای پایان دادن به جنگ دنبال می‌کردند، چیزی بود که عرض کردم.

 

تنها کسی که بعد از آزادسازی خرمشهر مخالف عبور از مرز بوده، امام خمینی(س) است

سردار علایی افزود: نکته دیگر اینکه امام که گفت «جنگ، جنگ، تا پیروزی» و آقای هاشمی گفت «جنگ، جنگ، تا یک پیروزی»، هر دو یکی است و به نظر من تفاوتی ندارد. آقای هاشمی جمله «جنگ، جنگ، تا یک پیروزی» را در واقع تفسیر سخن امام برای ختم جنگ از نظر عملیاتی مطرح کردند. برداشت من این است که هدف امام پایان یافتن جنگ با دفع تجاوز دشمن بود. تنها کسی که بعد از آزادسازی خرمشهر مخالف عبور از مرز بوده، امام خمینی(س) است و همه مسئولین و نیروهای سیاسی موافق عبور قوای ایران از مرز بودند. بعد از اینکه جنگ ادامه پیدا کرد و آقای هاشمی احیانا دید ما نمی‌توانیم پیروز مطلق در مبارزه باشیم، به این معنی که ارتش عراق را شکست بدهیم که صدام شکست بخورد، گفت ما یک جای مهم را بگیریم و جنگ را از نظر سیاسی خاتمه بدهیم.

 

شبهاتی مطرح است که معلول اغلاط تاریخی است

به گزارش خبرنگار جماران، دکتر غلامعلی رجایی نیز در این نشست گفت: من فکر می‌کنم، علی رغم اینکه زیاد گفته شده، ما هم جنگ را نتوانسته‌ایم خوب تبیین کنیم و هم اینکه طرف مقابل را نتوانسته‌ایم بشناسیم؛ و به نظر من آن بحث مهمتر از قسمت  اول است. شبهات جدی مطرح است که یک مقدار آن معلول اغلاط تاریخی است. مثلا اینکه در خاطرات آقای منتظری آمده وقتی امام در منزل ما بودند صدام قرارداد الجزایر را پاره کرد و من گفتم بوی جنگ می‌آید؛ و واقعیت این است که وقتی امام قم بود که صدام این قرارداد را پاره نکرد.

 

در مباحث مرتبط با جنگ یک نوع عوام‌زدگی و بحث‌های غیرعلمی هست

عضو هیأت علمی دانشگاه تأکید کرد: من این را با تلخی عرض می‌کنم؛ برخی کسانی که در جنگ حضور داشتند به خود من گفتند آقای خمینی جنگ را شروع کرد. گفتم شما هم این حرف را می‌زنید؟ یعنی یک نوع عوام‌زدگی و بحث‌های غیرعلمی هست. یکی از دیپلمات‌های کهنه‌کار زمان شاه آمریکا جرج کیو است. او می‌گوید از اول ارتباط با جناح مذهبی جبهه ملی را به من سپرده بودند. مهر 58 به ایران می‌آید و با مرحوم امیرانتظام ملاقات می‌کند و می‌گوید من آمده‌ام به شما بگویم که عراق برای شما برنامه دارد.

وی با اشاره به اینکه باید بعضی واقعیت‌ها را بپذیریم، اظهار داشت: جنگ جدی گرفته نشد. با اینکه ما می‌دانستیم جنگ می‌شود، ابعاد و تبعات آن چیست؟ آیا ما می‌توانستیم جلوی آن را بگیریم؟ آیا ما می‌توانستیم زمان بخریم؟ وقتی فرماند لشکر 92 زرهی اهواز می‌گوید من فقط 38 عدد تانک دارم، یعنی لشکری که در جنوب گذاشته‌اند تا جلوی عراق را بگیرد. اصلا آرایش نیروهای ایران در جهت حمله احتمالی عراق است. طرحی هم قبل از انقلاب ریخته شده که اگر عراق حمله کرد چه کار کنند. دولت بازرگان می‌گوید هرکسی به استان خودش برگردد و پاشیده شد.

 

مرحوم دکتر یزدی وقتی احتمال جنگ را می‌شنود می‌گوید صدام جرأت نمی‌کند حمله کند

رجایی افزود: جرج کیو می‌گوید من گفتم خبر داریم که عراق دارد کارهایی می‌کند و حتی مانورهایی برگزار کرده و زمان گرفته که اگر بخواهیم از جنوب حمله کنیم چقدر زمان برای جابجایی یگان‌ها نیاز داریم. کم کم کار صدام به جایی رسید که دامنه تجهیزات الکترونیکی را روی کشورهای خلیج فارس برد. مرحوم دکتر یزدی وقتی می‌شنود می‌گوید صدام جرأت نمی‌کند حمله کند. مرحوم حسین همدانی گفت وقتی در جلسه به بنی صدر می‌گفتیم این طور است، می‌گفت اینها ماکت است و تانک نیست. بعد گفت ما صیاد شیرازی را بردیم با دوربین از مرز نگاه کرد و گفت اینها ماکت نیست و تانک است و دارند آماده می‌شوند.

 

ما امهاتی زیادی داریم که عراق آغازگر جنگ بوده، آن وقت می‌گوییم ایران تحریک کرده است؟!

وی گفت: ما چنین امهاتی داریم، آن وقت می‌گوییم ایران تحریک کرده است؟! شهید رجایی به پیام تبریک صدام واکنش تندی داشت که امام می‌گوید او به تو تبریک گفته و باید تشکر کنی و این کار من است که موضع بگیرم. البته در دیپلماسی این بحث است که آیا امام باید یک جور حرف زند و اینها یک جور حرف بزنند؟ ضمن اینکه عراق هم خیلی شیطان است. تحرکاتی در مرزها داشتند، گلوله‌باران می‌کردند و گاهی پاسگاه‌های ما را می‌گرفتند؛ همه اینها ثبت شده است.

 

امام به ضیاء الحق، عرفات و حبیب شطی با جدیّت گفت الآن اینها در خاک ما هستند

این استاد دانشگاه تأکید کرد: من دقیقا لحن امام را یادم هست که وقتی ضیاء الحق، عرفات و حبیب شطی نشسته بودند، ایشان با جدیّت گفت الآن اینها در خاک ما هستند. یعنی امام در این قضیه خوب اداره کردند و گمانم این است که در این قسمت هم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در رابطه با این ادعاها کم‌کاری کرده و هم ما در رابطه با اسناد مربوط به جنگ بسیار کم کار کرده‌ایم.

 

صدام سال 57 یعنی قبل از پیروزی انقلاب برادر ناتنی خود را فرمانده قرارگاه بصره می‌کند

وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: یک شاعر عراقی جمله‌ای دارد که «ای دجله عزیز! کسی که من از او شکایت می‌کنم، شکایت من را کرده است». صدام سال 57 برادر ناتنی خود برزان تکریتی را فرمانده قرارگاه بصره می‌کند. یعنی هنوز انقلاب پیروز نشده و او روی جنوب حساس است. صلاح عمر العلی می‌گوید در ملاقات هاوانا ابراهیم یزدی با روی باز، مثبت و متواضع بود و ایجابی با صدام صحبت کرد. ولی صدام به صلاح می‌گوید هر 100 سال یک بار این اتفاق برای عراق می‌افتد و افتاده؛ ایران الآن در نهایت ضعف است. حتی سفیر اردن به آقای بازرگان می‌گوید عراق قصد حمله ندارد و من  در یادداشت‌ها نوشتم همین هم فریب بود یا او را فریب دادند؛ چون اینها برنامه داشتند.

 

ملک عبدالله به دکتر حسن روحانی می‌گوید ما 75 میلیارد دلار به عراق کمک کردیم

رجایی با اشاره به اینکه ایران آن زمان دستگاه دیپلماسی نداشت، اظهار داشت: مرحوم آقای بنی صدر با آقای رجایی درگیر است و اصلا توافق ندارند. کنفرانس طائف که تشکیل می‌شود، ایران نماینده ندارد و صدامی که خودش حمله کرده آنجا مظلوم‌نمایی می‌کند و می‌گوید ایران به من حمله کرده و آنجا عرب‌ها به او حق می‌دهند. نقل قول دقیقی دیدم که عرب‌های خلیج فارس در همه حوزه‌ها به جز حمایت از صدام با هم اختلاف داشتند. ملک عبدالله به دکتر حسن روحانی می‌گوید ما 75 میلیارد دلار به عراق کمک کردیم.

وی افزود: آقای هاشمی به خود من گفت سال 62 که اجازه گرفتم عملیات‌ها را هماهنگ کنم، به امام گفتم که من می‌روم جنگ را تمام کنم. گفت امام لبخند زد؛ یک بار هم گفت واقعا هیچ رقم نمی‌شد در ختم جنگ با امام صحبت کرد و هیچ راه نمی‌داد. نکته این است که بقیه ناخودآگاه به این سمت می‌روند که نظر این بزرگوار را تأمین کنند. امام 14 سال آنجا بود و مردم، ارتش عراق و حزب بعث را می‌شناخت. خود کسانی که صحبت کردند جملاتی گفته‌اند آقای دعایی می‌گوید من نمی‌توانستم آنها را جمع کنم.

 

قطب‌زاده می‌گوید شرط قبول مذاکره، سقوط صدام است

این استاد دانشگاه ادامه داد: مرحوم دکتر یزدی سرپرست روزنامه کیهان بوده و بعد از آن جمله امام به ارتش عراق، تیتر یک می‌زند که «امام ارتش عراق را به قیام دعوت کرد»؛ و الآن در کلیپ‌های علیه امام این را منتشر می‌کنند. مرحوم قطب‌زاده می‌گوید شرط قبول مذاکره، سقوط صدام است. در دیپلماسی به عنوان وزیر خارجه می‌توانی این طور حرف بزنی؟! من نمی‌دانم چطور این شاکله دست ما را گرفته بود که حتما مثل شاه، صدام را ساقط می‌کنیم؟! یعنی هم جنگ را جدی نگرفتیم و هم تصوری بود که صدام را ساقط می‌کنیم.

وی با تأکید بر اینکه بحث‌ها غبارآلود است، تصریح کرد: امام می‌فرمایند من قطعنامه را می‌پذیرم ولی تا یک هفته قبل «جنگ تا آخرین نفر» را مطرح کردند. آیا ما می‌توانیم استدلال کنیم که اخبار را خوب به امام منتقل نمی‌کردند؟ جای تأمل دارد. امام آدم واقع‌گرایی بود و از جملات معروف امام این بود که «مرغ دو پا دارد»؛ یعنی آدم از حرفی که می‌زند بر می‌گردد. ضمن اینکه امام از کانال‌های مختلف اطلاعات می‌گرفت. مثلا امام می‌دانست که چرا فاو سقوط کرده است.

رجایی تأکید کرد: به لحاظ دیپلماسی ما کاملا فرصت‌ها را واگذار کرده بودیم. آقای مظفر می‌گوید من روابط عمومی شورای انقلاب بودم و دکوئیار دبیرکل سازمان ملل آمد و وقتی در مجلس راه می‌رفت، پاسداران مرگ بر آمریکا می‌گفتند و ایشان از کانال مرگ بر آمریکا جلو رفت. «جنگ، جنگ، تا رفع فتنه» آرمان ما بود. یک روز آقای ولایتی به خود من گفت سال 61 با آقای فروزنده می‌‎رفتیم و خرمشهر تازه آزاد شده بود و گفت به لحاظ سیاسی اصلا نمی‌توانیم در دنیا بگوییم که صدام باید برود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.