گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

تحلیل مصیب نعیمی از تجدید روابط ایران و امارات: هرگونه ارتباط جدید در منطقه را باید در چهارچوب چالش های بین المللی نگاه کرد/ ایران حدود 60 درصد از روابط تجاری امارات را تشکیل می دهد

هرگونه ارتباط جدید در منطقه را باید در چهارچوب چالش های بین المللی گسترده ای نگاه کرد که دارد معادلات را تغییر می دهد. اگر این طور نگاه کنیم خیلی راحت می شود ارزیابی کرد که چرا کشورهایی از یک مسیری خارج می شوند و بعد دوباره به آن مسیر بر می گردند. لذا به نظر من از سر گیری رابطه ایران و امارات که الآن دارد می افتد خیلی عادی و طبیعی است.

پایگاه خبری جماران: یک کارشناس مسائل خاورمیانه با تأکید بر اینکه قطع روابط با ایران برای امارات بسیار سنگین بوده، گفت: هرگونه ارتباط جدید در منطقه را باید در چهارچوب چالش های بین المللی گسترده ای نگاه کرد که دارد معادلات را تغییر می دهد. اگر این طور نگاه کنیم خیلی راحت می شود ارزیابی کرد که چرا کشورهایی از یک مسیری خارج می شوند و بعد دوباره به آن مسیر بر می گردند. لذا به نظر من از سر گیری رابطه ایران و  امارات که الآن دارد می افتد خیلی عادی و طبیعی است.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با مصیب نعیمی را در ادامه می خوانید:

در خبرها داشتیم که وزیر امور خارجه امارات اعلام کرده طی چند روز آینده سفیر این کشور در تهران کار خودش را آغاز می کند. از نظر شما این امر چه قدر اهمیت دارد و چه تأثیری می تواند در روابط منطقه ای ایران داشته باشد؟

با توجه به بحران های فزاینده ای که همه نگران آن هستند، روند گشایش در منطقه خیلی جدی است. اگرچه علی رغم اختلافات سیاسی جدی به خاطر مسأله یمن و تلاش آنها برای عادی سازی رابطه با  رژیم صهیونیستی، اولویت رابطه با همسایگان نگذاشته که این رابطه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی قطع شود.

بازگشت سفیر کویت که ناخواسته و به خاطر فشارهای عربستان رفته بود و همزمان این اقدام امارات انجام شد. لذا این اقدام فراتر از عادی سازی روابط با امارات است؛ چرا که منطقه الآن در یک تنگنا و چالش بزرگ جهانی است. تأثیرات جنگ اوکراین، بحران هایی که در اروپا رخ داده، نگاه هایی که در غرب نسبت به منطقه خاورمیانه وجود دارد و فروکش کردن حمایت از رژیم صهیونیستی شکل دهنده شرایط منطقه هستند.

ان شاء الله این اقدامات تجدیدنظری در نوع نگاه و همبستگی کشورهای منطقه به دور از کشورهای بیگانه باشد که متأسفانه همواره هزینه های سنگینی برای کلیه کشورهای منطقه ایجاد کرده اند.

 

همه می دانند که رابطه نزدیکی که با عربستان دارد، از سرگیری روابط دیپلماتیک ایران و امارات چه قدر متأثر از مذاکراتی است که ایران دارد با عربستان انجام می دهد؟

شکی در این نیست که امارات رابطه نزدیکی با عربستان دارد و تحت تأثیر سیاست های عربستان بوده و برخی هم می گویند عربستان تحت تأثیر حاکمیت امارات بوده است؛ ولی تنش ها و چالش هایی هم در مورد یمن و مسائل دیگر داشته اند. معمولا اماراتی ها خیلی جلوتر از عربستان در جهت یک سری خواسته های آمریکا عمل کرده اند و شاید  نگاه آنها این بوده که آمریکا می توانست حمایت کند. آن شرایط دارد عوض می شود. یعنی نمی شود بسنده کرد به حمایت آمریکا چون یک باره پشت کشورهای  همپیمان خودش را خالی می کند.

دوم اینکه درست است که شاید سیاست حاکمیت در دبی با ابوظبی یک مقدار متفاوت باشد ولی چون ایران حدود 60 درصد از روابط تجاری امارات را تشکیل می دهد، جدا شدن یا قطع ارتباط برای آنها سنگین بوده و حتی در بدترین شرایطی که سفیر فراخوانده شد و جنگ تبلیغاتی بود هم باز رابطه اقتصادی از طریق مرزهای دریایی و هوایی با امارات به شکل جدی برقرار بوده که نشان می دهد یک رابطه اقتصادی اجتناب ناپذیر است.

الآن رابطه سیاسی به کمک این رابطه می آید و هیچ تناقضی هم نیست. هر کشوری می تواند گرایش های خودش را داشته باشد و بقیه هم با عربستان رابطه دارند. یعنی عمان نیز چنین رابطه ای دارد و رابطه عمان هم با عربستان خوب است.

 

ولی حدود هفت سال پیش که امارات از ایران خارج شد، به نظر رسید که تحت تأثیر عربستان این کار را انجام داده است. نظر شما در این خصوص چیست؟

صد درصد همین طور است. آنجا احساس کردند که باید یک حمایت همه جانبه از عربستان داشته باشند و برخی کشورها مثل عمان و قطر تحت تأثیر قرار نگرفتند و گفتند نتیجه ای ندارد؛ ولی امارات، بحرین و حتی کویت در این رابطه عمل کردند و فکر کردند می توانند به عربستان کمک کنند، در حالی که نه تنها هیچ تغییری حاصل نشد، بلکه روند تنش در منطقه ادامه پیدا کرد و هزینه های سنگینی هم برای همه این کشورها داشت.

اگر این اقدامات و تک روی ها نبود قطعا رژیم صهیونیستی باورش نمی شد که می تواند خودش را به این کشورها تحمیل کند و آمریکایی ها هم از این موقعیت استفاده کردند. ولی الآن هم شرایط آمریکایی ها و هم شرایط منطقه و صهیونیست ها عوض شده و موضوع حبوبات، آذوقه و غذا یک مسأله اساسی است که اروپایی ها هم درگیر آن هستند.

لذا به رغم اینکه آمریکا جنگ جدی با روسیه دارد، امارات مستقیما را روسیه وارد مذاکره می شود و در جشنواره های اقتصادی آنجا شرکت می کند و در سن پترزبورگ به عنوان مهمان اول معرفی می شود. همچنین از رئیس جمهور سوریه برای حضور در امارات دعوت می کنند. اینها نکاتی است که باید در نظر داشت بالأخره یک نگاه و نگرانی در میان آنها هست که آنها را از ماندن در کانونی که آینده آن معلوم نیست، مشکوک می کند.

بنابر این، عوامل متعددی در این قضیه دخیل است که اگر اینها را در کنار  هم قرار دهیم نشان می دهد روند دارد نسبت به دوره گذشته تغییر پیدا می کند و می شود گفت که یک سری باورهای غلط دارد تصحیح می شود. یعنی هرگونه ارتباط جدید در منطقه را باید در چهارچوب چالش های بین المللی گسترده ای نگاه کرد که دارد معادلات را تغییر می دهد. اگر این طور نگاه کنیم خیلی راحت می شود ارزیابی کرد که چرا کشورهایی از یک مسیری خارج می شوند و بعد دوباره به آن مسیر بر می گردند. لذا به نظر من چنینی اتفاقی که الآن دارد می افتد خیلی عادی و طبیعی است.

 

یعنی از نظر شما سیاست نزدیکی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به آمریکا و رژیم صهیونیستی از نظر شما شکست خورده است؟

رابطه سیاسی با رژیم صهیونیستی خیلی دردی را از این رژیم دوا نمی کند. حدود 42 سال است که رابطه سیاسی رسمی بین مصر و رژیم صهیونیستی هست، ولی مردم مصر هیچ رابطه اجتماعی و اقتصادی را نپذیرفته اند و با اردن هم چنین وضعیتی دارد؛ فقط یک پروپاگاندای تبلیغاتی است. در امارات یک مقدار تبلیغات بیشتر بود ولی رژیم صهیونیستی هرگز نمی تواند جای همسایگان را برای امارات بگیرد یا خطراتی که داشته اند را از بین ببرد.

چون سیاست رژیم صهیونیستی این است که از آنها استفاده کند و حاکمان امارات هم تقریبا این را متوجه شده اند و انتقادات شدید نسبت به محمد بن زاید داشته اند و گفته اند هیچ وقت رژیم صهیونیستی نمی تواند جایگزین کشورهای همسایه شود. لذا اگرچه اعلام نکرده اند ولی سعی دارند یک مقدار قضیه فروکش کند.

 امروز شرایط رژیم صهیونیستی هم مانند روزی نیست که این رابطه را اعلام کرد. یعنی خود رژیم صهیونیستی مجبور است یک سری واقعیت ها را بپذیرد. بحث گاز مشترکی که با لبنان دارند را آمریکایی ها واسطه شده اند و دارد حل و فصل می کنند.

دیگر برای این کشورها شرایط رویارویی در میان نیست و به همین دلیل به رابطه دوجانبه یا چند جانبه منطقه ای روی آورده اند. با اینکه هرکدام خصوصیات، سیاست ها و گرایش های داخلی و منطقه ای خودشان را دارند که با روابط خارجی هم تناقضی ندارد؛ همان طور که ما بالأخره گرایش ها و باورهایی داریم که ملزم نیستیم از بقیه تبعیت کنیم. به نظر من رسیدن به این واقعیت یک نقطه عطف و خیلی مهم است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.