مرحوم ایرج صفاتی از نمایندگان شاخص خط امام و از همسنگران نستوه شهید بهشتی و شهید رجایی به شمار می‌آمد. بزرگان نظام او را می‌شناختند و ارج می‌نهادند. در برابر جریانات انحرافی و وابسته به شرق و غرب مواضع روشن داشت و از ارزش‌های انقلاب اسلامی و آرمان شهدا دفاع می‌کرد. هم در دفاع مقدس در خط مقدم جبهه بود و هم در سنگر مجلس از حق حمایت می‌کرد. صفاتی عدالت خواه و روشن اندیش و بی تکلف بود. فریب دنیا را نمی‌خورد. هرگز به زرق و برق دنیا دل نمی‌باخت. بی دغدغه حق را می گفت. در عین جدیت و سخت کوشی، مهربان بود. اهل تحزب و جناح بندی‌های کاذب نبود. کم حرف و پرکار و بی ادعا بود.

پایگاه خبری جماران: زنده یادحاج ایرج (عباس) صفاتی دزفولی در سال 1318 در آبادان پای به عرصه وجود گذاشت. دوران کودکی و نوجوانی او مصادف با ملی شدن صنعت نفت و حضور مردم و عالمان دین به رهبری آیت‌الله کاشانی در مبارزات سیاسی و اجتماعی بود و از همین رهگذر ایرج با اندیشه سیاسی اسلام آشنا گردید.

به تبعیت از محیط مذهبی خانواده با مسجد و روحانیون مبارز ارتباط برقرار کرد و با مطالعه قرآن کریم و نهج‌البلاغه و کتب دینی در دبیرستان بر دایره شناخت خود از معارف اسلامی افزود. به تدریج وارد محافل سیاسی و فرهنگی و دینی شد و اندیشه‌های انقلابی را در فضای خانواده و جمع دوستان مطرح کرد. مجالست و مصاحبت با علمای روشن اندیشی مثل آیت الله جمی استحکام و غنای تفکر دینی او را دو چندان کرد.

در نهضت پانزده خرداد به عنوان یک جوان متدین و مبارز به پیروی ازامام خمینی (ره) به میدان آمد وبدون هراس از تهدید ساواک به روشنگری علیه استبداد پرداخت. ایرج از یک سو تحت تاثیر خانواده بالاخص والده که بانویی صابر و متقی و آگاه بود و از سوی دیگر متاثر از همنشینی با عالمان و فرزانگان در قامت یک مبارز مسلمان و هدفمند قد برافراشت و تکیه گاه جوانان مجاهد و حق طلب گردید.

اوبا انتخاب شغل معلمی نوجوانان و جوانان آبادان را به سمت مساجد و مبارزات اسلامی هدایت می کرد وبا حضور در جمع معلمان و سخنرانی‌های انقلابی و بیدارگرایانه زمینه اعتصاب فرهنگیان را در دهه چهل شمسی فراهم آوردکه منجر به بازداشت و زندان و شکنجه او گردید.

هر روز که می‌گذشت ایمان او برای تشکیل حکومت اسلامی و اسقاط طاغوت و نفی سلطه بیگانگان محکم تر و عزم وی راسخ تر می‌شد. سایر فرزندان خانواده صفاتی با عشق به اسلام و برای نجات ایران از چنگال استبداد، راه ایرج را در پیش گرفتند.

برادر مجاهد و شهیدش غلامحسین صفاتی دزفولی به اتفاق شهید عزیز صفری با هوشمندی و اتکاء به تعالیم امام خمینی (ره) در برابر جریانات انحرافی و التقاطی موضع گیری کرد و با کمک طیفی از جوانان متدین جنبش اسلامی منصورون را راه انداخت و در سخت ترین شرایط وارد فعالیت‌های مسلحانه با هدایت عالمان دین گردید و از انظار مخفی شد و در خفاء رسالت دینی و انقلابی خود را انجام داد و در کنار عزیز صفری در درگیری مسلحانه باماموران ساواک به شهادت رسید و گمنام در بهشت زهرا (سلام ا... علیها) به خاک سپرده شد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایرج به اتفاق نماینده دزفول به بهشت زهرا (سلام ا... علیها) رفتند و با پی جوئی بسیارقبورمطهر شهید غلامحسین صفاتی و شهید عزیز صفری و دیگر همرزمان شهید را پیدا کردند و بر روی آنها سنگ قبر گذاشتند. دو بار روزگار غدار کمر ایرج را خم کرد ولی از راست قامتی او هرگز نکاست : روزی که غلامحسین در عنفوان جوانی شربت شهادت نوشید و روزی که در کنار شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی (ره) در حادثه هفتم تیر ساعت‌ها زیر آوار ماند و تا مرز شهادت پیش رفت.

صفاتی در دهه پنجاه در زمان خفقان و توحش رژیم شاه، آهنگ مبارزه را شدت بخشید. هم در کلاس درس و هم در دانشگاه و مساجد به روشنگری و تبیین مبانی فکری امام خمینی (ره) پرداخت با آنکه در محیط خانه مادر فداکار در تمشیت امور خانواده نقش آفرین بود، او نیز همواره در سامان دهی این امر کمال مساعدت را داشت، اما معذلک از رسالت سیاسی و دینی خود که فضای جامعه آن روز نیاز به آن داشت غافل نبود. و بدون واهمه در ترویج اندیشه انقلاب اسلامی همت می‌گماشت.

وقتی توسط ساواک دستگیر گردید، ماه‌ها زیر شکنجه مقاومت کرد و با اراده قوی در زندان انفرادی و بند دژخیمان استقامت ورزید.

در زندان با تعدادی از مبارزان راه آزادی و عالمان دین انس و الفت پیداکرد و با آنان به مبادله تجارب پرداخت. در ایام مبارزه، یا زندان بود و یا به سازماندهی مبارزات و اعتصابات مشغول بود.

پدر خانواده مرحوم حاج امیر صفاتی نیزانسانی متدین، پرهیزگار و سخت کوش بود. همواره تلاش می‌کرد معیشت خانواده را به خصوص از طریق مشروع و حلال کسب کند و از لقمه‌های حرام و شبه ناک پرهیز داشت. او به خوبی می‌دانست که روزی حلال نقش تعیین کننده‌ای در تربیت و ارتقاء معنوی فرزندان دارد.

در دوران مبارزه و بعد از انقلاب، مادر والامقام و زینب خوی صفاتی‌ها مظهر استقامت و پایداری و صبر بود و اتکال به خداوند داشت. این بانوی با فضیلت و حافظ قرآن، با روی خوش و دلی سرشار از امید از بحران‌ها عبور می‌کرد و تکیه‌گاه محکم خانواده بود. سرکار خانم زهره صفاتی خواهرآن مرحوم هم(همسرمرحوم آیت الله العظمی احمدی فقیه یزدی قدس سره) راه فقاهت را انتخاب کرد و امروزه به عنوان مجتهده‌ای صاحب نظر به تدریس و تحقیق علوم دینی در حوزه و دانشگاه اشتغال دارد و منشاء آثار ارزشمندی می‌باشد. جایگاه علمی این بانوی بزرگوار و دانشمند آن گونه است که مورد توجه مراجع عظام در حوزه‌ی مسائل فقهی است.

مقام معظم رهبری در ارتحال مرحوم صفاتی ایشان و خانواده را مورد لطف قرار داده و تسلیت معظم له موجب تسکین و آرامش خاطر آنها شد.

دو خواهر دیگر ایشان سرکار خانم‌ها زهرا و صدیقه صفاتی راه آموزش و تعلم را انتخاب کردند. در دهه‌ی پنجاه و پنج شمسی خواهران صفاتی به اتفاق در معرض تهدید و تعقیب مأمورین امنیتی رژیم ستم شاهی قرار گرفتند. شایان ذکر است خواهر بزرگتر بانوی نیک سیرت ایران صفاتی، در سال‌های اخیر به سوی معبود پرکشیده است.

«فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی آن مرحوم بعد از انقلاب»

وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید صفاتی در کنار آیت الله جمی (ره) نقش برجسته‌ای در تثبیت دستاوردهای انقلاب و سازماندهی امور و حل و فصل مشکلات داشت.

ایشان در سال پنجاه و نه با رای قاطع مردم حق شناس آبادان وارد مجلس شورای اسلامی شد چندی نگذشت که جنگ بر ایران اسلامی تحمیل شد. ایرج صفاتی همگام با مرحوم آیت‌الله جمی ومرحوم محمد رشیدیان نماینده دیگر آبادان مثل کوه استقامت کردند و در زیر آتشبار سنگین دشمن تا شکستن حصر آبادان سنگر به سنگر در کنار رزمندگان اسلام ایستادند و در حماسه آفرینی‌های آن عصر نقش موثر داشتند.

صفاتی از نمایندگان شاخص خط امام و از همسنگران نستوه شهید بهشتی و شهید رجایی به شمار می‌آمد. بزرگان نظام او را می‌شناختند و ارج می‌نهادند. در برابر جریانات انحرافی و وابسته به شرق و غرب مواضع روشن داشت و از ارزش‌های انقلاب اسلامی و آرمان شهدا دفاع می‌کرد. هم در دفاع مقدس در خط مقدم جبهه بود و هم در سنگر مجلس از حق حمایت می‌کرد. صفاتی عدالت خواه و روشن اندیش و بی تکلف بود. فریب دنیا را نمی‌خورد. هرگز به زرق و برق دنیا دل نمی‌باخت. بی دغدغه حق را می گفت. در عین جدیت و سخت کوشی، مهربان بود. اهل تحزب و جناح بندی‌های کاذب نبود. کم حرف و پرکار و بی ادعا بود.

در جلسات حزب جمهوری اسلامی به منزله کانون صیانت از راه امام و آرمان‌های انقلاب اسلامی در کنار شهید بهشتی (ره) شرکت می‌کرد و سرانجام در انفجار هفتم تیر به مقام جانبازی رسید. چهار دهه با کمر مجروح زندگی کرد ولی هرگز مطالبه‌ای بابت مجاهدت‌های خود نداشت و با تمام قوا به خدمت بی منت می‌پرداخت.

چه در ادواری که نماینده مجلس بود و چه در زمان هایی که کسوت ریاست دیوان محاسبات کشور را بر تن داشت، با ظلم و فساد مبارزه می‌کرد و در جهت احقاق حق و ابطال باطل کوشش می‌کرد. دردوره ریاست دیوان محاسبات به ایجادتحول ساختاری وعملکردی این نهاد اهتمام فروان داشت که ازجمله می توان به : تشکیل هیات های مستشاری برای اولین بارپس ازانقلاب ، فعال کردن دادسرای دیوان ، ارائه طرح محاسبات عمومی کشوروتصویب درمجلس ، تهیه طرح آئین نامه استخدامی دیوان وتصویب درمجلس اشاره کرد .

وقتی از مشاغل دولتی فراغت یافت، درد و رنج مردم را از یاد نبرد. تحولات ایران و جهان را رصد می‌کرد. گاهی می‌نوشت و منتشر می‌کرد و گاهی تذکر می‌داد. هم فرهیخته‌ای با فضیلت بود هم عابدی متهجد. تنهایی و عبادت و تفکر را دوست داشت.

ذوب در عشق اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بود. به تنهایی از مرز، راه نجف و کربلا را در پیش می‌گرفت و در خانه دوست عارفانه اشک می‌ریخت. استاد بلامنازع کرسی زهد و ساده زیستی بود. از چرب و شیرین دنیا فاصله می‌گرفت. با قرآن انس دیرینه‌ای داشت. آیت الکرسی را زیاد می‌خواند.

نه آبادانی‌ها صفاتی را فراموش می‌کنند و نه او آبادان را از یاد برد.

سرانجام هم در آخر عمر، کنج عزلت را در آبادان برگزید و در کنار همان مردمی که از بین آنان برخاسته بود، آرام و مطمئن به دیدار معبود شتافت و جهان فانی را ترک کرد. 

عاش سعیدا و مات سعیدا.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.