امام خمینی در پاسخ این سوال ، حال که مسئله در روز غدیر به جشن گرفتن خلاصه نمیشود، پس مسئله مهم کجای غدیر است؟ اینگونه پاسخ داده: "مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست اندرکاران باشد. و آن عدل است. اینکه این قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر ارج قائل شده‌اند - و ارج هم دارد - برای این است که همه انحرافات از بین می‌رود."

پایگاه خبری جماران: غدیر شیعه محل تولدش "بعثت" و محل صدورش "غدیر" است. گرچه میبایست "غدیر" محل صدور همه ی مسلمین باشد که برخی از بدخواهانی اجازه ندادند !

غدیر مانند قله ای است که دامنه دارد و یک ساقه و یک فراز .

با یک تحلیل مختصر میتواند به فراز قله غدیر نزدیک شد  .

 ۱) دامنه غدیر و نگاه شیفته گونه به فضیلت روز غدیر؛ اگرچنین گرایشی در دل داریم ازانجاکه این خود اظهار ارادت به حضرت امیر(ع) است؛ پسندیده و نیکوست.

این معنا؛ در حدیث امام رضا (ع)آمده: 《روزغدیر؛ روز رفع گناه، روز ظهور برکت ورحمت است ، روز تبسم و شادمانی است، روز آراسته شدن و اطعام دادن و پذیرایی کردن است..》

امام مجتبی(ع) نقل میفرماید:

《روز غدیر بود پدرم از نماز بازگشت وبا اطعام از میهمانان پذیرایی نمود.》

اما متوجه باشیم این منزل، منزل ابتدایی درمورد غدیراست و در واقع قدم زدن در دامنه غدیر است و  راه همچنان باقی است.

امام خمینی درسخنی مهم باور خود را اینچنین تبیین نمود:

"زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست."

 ۲) نگاه "شخصیت محوری" به غدیر؛

که حرکت در ساقه قله غدیر است و تردیدی نیست ؛ شفتگی نسبت به حضرت امیرالمومنین (ع) مرتبه ای از مراتب غدیر است.

غدیر ؛ روز ظهور ولایت است بدین معنا که ولایت مانند نبوت از اول بوده اما در روز غدیر، از این مقام وفضیلت، رونمایی شد. اینجاست که دلها متوجه شخصیت بی بدیل وماورای زمان و مکان حضرت امیرالمومنین (ع) میشود.

البته این نکته فراموش نشود؛ فضیلت گوئی از حضرت امیر(ع) مشکل زمان امویان بود و با آن برخورد میکردند تا علی (ع) را حذف کنند. اما امروز مشکل در فضیلت گوئی نیست چه بسا برخی از اموی مسلکان،ترغیب به آن هم بکنند.

 ۳) محو در"تحقق غدیر" ؛ و این، بالاترین مرتبه ارتباط و باور "غدیر" است و در واقع فراز قله غدیر است .

باید غدیرِ در حجةالوداع را پلی قرار داده برای دستیابی به غدیر امروز. وآن نمیشود مگر اینکه با نزدیک شدن به همه جوانب این حقیقت بزرگ، به غدیر رهیافتی پیداکنیم و"غدیر" رادر آغوش بگیریم .

برای این مهم ؛ اول باید به او نزدیک وسپس همسو شویم . و همسوئی معنا نمیشود مگر اینکه عاشقانه او را دوست داشته و با نهج البلاغه اش زندگی کنیم.

وقتی علی(ع)درباره یاران تاریخی اش که در آینده خواهندآمد سخن بمیان آورد، فرمود :

"روزی فرا می رسد که زمانه آنان را ناگهان و بی اختیار بیرون می آورد، ایمان به وسیله آنان تقویت می گردد؛ - سیرعف بهم الزمان و یقوی بهم الایمان." (نهج ، خ/۱۲)

این همسوئی؛ در ایمان وعقیده راسخ است و ثانیا بگونه ای زیست کردن است که آدمی عامل تقویت ایمان دیگران نیز، شود.

این مهم با ارتباط خالصانه آن امام (ع) شکل میگیرد ، خود آنجناب در نهج البلاغه فرمود : "مرا با ارتباط خالصانه تان یاری کنید - اعینونی بمناصحة خلیة من الغش و سلیمة من الریب." (خطبه /۱۱۸)

اگر موفق به انجام این فرامین مولی شویم، تازه وظیفه فردی خود را به انجام رسانده ایم ، ولی هنوز تا تحقق عینی "غدیر" راه نرفته، داریم.

امام خمینی در پاسخ این سوال ، حال که مسئله در روز غدیر به جشن گرفتن خلاصه نمیشود، پس مسئله مهم کجای غدیر است؟ 

اینگونه پاسخ داده: 

"مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست اندرکاران باشد. و آن عدل است. اینکه این قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر ارج قائل شده‌اند - و ارج هم دارد - برای این است که همه انحرافات از بین می‌رود."

پس مهم ؛ به عینیت رساندن سیره عملی او که متمرکز بر "عدالت" است، میباشد.

جامع ترین تعبیر در بیان اقامه عدل و توجه انحراف از آن ، سخن امام درنامه ۶۲ نهج البلاغه راجع سه حقیقت غیرقابل انکار است که چنین نوشت؛ 

" از طرف پروردگارم به یقین رسیده ام، و همانا من براى ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او امیدوارم. لکن از این اندوهناکم که بى خردان، و تبهکاران این امّت، حکومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند، و بندگان او را به بردگى کشند، با نیکوکاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند .. / لَکِنَّنِی آسَى أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَیَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِینَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِین.".

مفاهیم این عبارات نهج البلاغه که متاسفانه گاهاً در محیط اسلامی به چشم می آید ! عبارت است از: استکبار داخلی ، استضعاف داخلی و استثمار داخلی ! 

و تحقق این عناوین یعنی ؛ صحنه مدیریت های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در دست مدیران نالایقی قرار گیردکه هم سوء مدیریت دارند و هم فخر فروشی بر شهروندان دارند ونیز  بهره بری ازتوان ودانش مردم را به اراده خود درآورده وقهرا آنان راتبدیل به افرادی تحقیر شده میکنند!

"غدیریان" ؛ که بر فراز قله غدیر هستند کسانید که ذره ای ظلم سیاسی و اجتماعی در قاموس زندگی و سیره آنان دیده نمیشود چون ذاتاً با استکبار نه تنها فاصله ها دارند بلکه "زاویه" دارند . و از سوی دیگر کسی نمیتواند آنان به استضعاف بکشاند ، چون با قبول استعمار هم زاویه دارند . تحقق این دو حقیقت در جوامع بشری به "تحقق غدیر" است یعنی همان نگاهی که امام خمینی به غدیر دارد و البته خود ، با تحمل همه رنج ها و پرداخت هزینه ها  بدان پای بند بود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.