آیت الله سید ضیاء مرتضوی گفت: اگر می ‌بینیم مسیر به درستی انتخاب نمی ‌شود و ارتباطات و مناسبات موجود بین المللی به سود کشور نیست یا کاملاً به سود کشور نیست، معلوم می‌ شود که قوه عاقله جامعه، نقش خود را به درستی ایفا نمی‌کند یا اجازه نمی ‌یابد که به ایفای آن بپردازد. در چنین فضا و شرایطی است که یک مرجع تقلید مسلّم و دینی و عاقل به نام «حضرت آیت الله العظمی جناب آقای صافی(دام ظلّه العالی)» با آن پیشینه و جایگاه که قوه عاقله ‌اش به درستی کار می‌ کند، به صرف یک تذکر عاقلانه برای تنظیم مناسبات و روابط جهانی درست و عاقلانه، از سوی برخی سبک ‌سرانی که عقلشان را به دست جهالت خود داده‌ اند مورد هجوم قرار می ‌گیرد.

در نخستین سالگرد درگذشت حجت الاسلام و المسلمین دکتر داود فیرحی، آیین نکوداشتی به همت پژوهشکده اندیشه دینی معاصر و دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید قم، روز پنج شنبه(20 آبان) در محل دانشگاه مفید برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، آیت الله سیدضیاء مرتضوی در این مراسم گفت: ما از مطلق کردن افراد در این سال‌ های پس از انقلاب کم زیان ندیده ‌ایم. جناب استاد فیرحی به عنوان استادی فرهیخته شناخته ‌شده بود. اما شناخت من از ایشان به ویژه در علوم حوزوی، این بود که آن مرحوم همچنان در حال «شدن» و «کمال‌ یابی» بود و این نه از باب بیان نقیصه و کاستی است؛ بلکه از کمالات و وارستگی و عقلانیت آن استاد ارجمند بود.

این استاد حوزه علمیه قم، افزود: پیامبر(ص) بعد از نزول سوره انشراح فرمود «العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب المؤمن فیشرح صدره»؛ علم نوری است که وقتی در دل مؤمن، تابانده شد، شرح صدر می ‌یابد، سینه ‌اش فراخ می‌ شود، فراخی‌ ای به اندازه یک امت و مشکلات و گرفتاری‌ های آن. در این صورت، این سینه مشروح و شرح ‌یافته است که می‌ تواند در جایگاه پیامبری، قرار بگیرد و امت خویش را به رغم همه ناملایمات، هدایت کند.

وی تأکید کرد: اگر بخواهم در بین روحانیت، حوزه و تحصیل‌کردگان حوزه و دانشگاه، تا حدی که می ‌شناسم، یک عالم را معرفی بکنم که بهره وافر از عقل متکی و مؤید به روح الهی دارد، از مرحوم آقای فیرحی نام می برم. یک عالم فرهیخته، درس ‌خوانده و باسوادی که می ‌تواند در جامعه، نورافشانی کند، جناب استاد فیرحی بودند؛ زیرا «فإذا عرف ذلک عرف مجراه و موصوله و مفصوله» مسیر، پیوندها و جدایی ‌ها درباره همه افراد، اخلاق، احوال و رفتارهای فردی و مناسبات اجتماعی را تشخیص می ‌دهد و این شناخت، بسیار مهم است.

مرتضوی یادآور شد: ایشان در واقع برای خودش و راهش یک پروژه، نه فقط از حیث فکری-سیاسی بلکه یک پروژه کلان فقهی-سیاسی تعریف و ترسیم کرده بود. کسی که بتواند همه پیوندهای خویش را تعریف کند و بداند انسان با چه کسانی و چه جریان و افکار و رفتارهایی همراه باشد و از کجاها جدا بشود، فاصله‌ گذاری بکند، حدّ خود و دیگران را بشناسد تا نزدیکی و دوری خود را تنظیم بکند و وقتی به عنوان یک فاضل و جزء فضلا و اساتید، از متن حوزه برخاست، اصالت و اتصال خود به موضع و شخصیت حوزوی خود را حفظ بکند؛ بدون اینکه بخواهد سرمایه ‌های دیگران را کم ببیند.

وی ادامه داد: علت این‌ که این ویژگی در شخصیت ایشان برای من به عنوان یک طلبه کوچک، برجسته است، این است که فضلا، بزرگواران، هم لباسان و محترمین، حتی تصویری که در پروفایل شبکه‌ های مجازی از خود می ‌گذارند، به صورت عادی و بدون لباس روحانیت است، و این به نظر من شاید مناسب نباشد. البته هر کسی انگیزه و دلیل خود را دارد.

این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: شاید سال 59 بود که مرحوم شهید مظلوم آیت الله بهتشی به حزب آمده بودند و من در آن وقت، ارتباطاتی با حزب جمهوری داشتم. در یک جمع خصوصی که بیش از چند نفر از دوستان نیودیم، من هنوز معمم نبودم. از خدمت ایشان سؤال کردم که نظرتان در مورد معمم شدن چیست؟ ایشان فرمودند که به نظر من، بیست درصد طلبه‌ ها و آقایان به صورت طبیعی -نه گزینشی- غیرمعمّم باشند اما وقتی معمّم و روحانی هستیم، دیگر معمم هستیم.

وی ادامه داد: من که حتی چنین خرده ‌گیری‌ هایی دارم، وقتی می‌ بینم که چنین شخصیتی اصالت حوزوی خود و توجهش به فقه و علوم حوزوی را در هر جا حضور می‌ یابد، حفظ می ‌کند و فراموش نمی ‌کند که شخصیت حوزوی است و از اصالب ‌های خود در رفتار و منش خود، دفاع می‌کند، او را یک «عالم عاقل» می‌ دانم که موقعیت خود را درک کرده است.

مرتضوی گفت: انسان مرحله به مرحله جلو می ‌آید و با گذراندن مراحل قبلی، می‌ تواند حتی اگر در گذشته هم نواقص و کاستی ‌هایی داشته، آنها را جبران و استدراک بکند. وقتی با نگاه به گذشته، جایی می ‌یابد که اشتباهی کرده، راهی را به اشتباه رفته یا فکری داشته که الآن نیاز به اصلاح، تغییر و تکمیل دارد، آن را جبران می‌ کند. هیچ یک از امور اجتهادی در حوزه معارف و فقه، هیچ نوع قداستی ندارد؛ یعنی قابل تجدیدنظر است و می‌تواند با آمادگی، به پیشواز آینده خود برود.

وی تأکید کرد: انسان عاقل، و عاقل عالم باید خود را در قالب یک پروژه و بلکه کلان پروژه تعریف و ترسیم کند و همواره بکوشد آن را مورد بازبینی قرار بدهد؛ درست مانند یک طرح تحقیقی که انسان با تجربه‌ های جدیدی که به دست می ‌آورد، نیاز به بازگشت و بازبینی در آن دارد. شناخت من از مرحوم استاد فیرحی، این گونه بود و به عنوان یکی از کمالات ایشان، ایشان را شخصیتی در حال شدن، معرفی کردم.

این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: اگر قوه عاقله یک جامعه و حاکمیت خرد جمعی، آسیب دید یا به عقب رانده شد و اجازه بودن و ماندن در صحنه را به درستی نیافت و عوامل نقش ‌آفرین دیگری، جای آن را بگیرد، بی ‌تردید جامعه آسیب جدی می ‌بیند و نمونه عینی آن، وضعیتی است که کم‌ و بیش در آن قرار داریم. اگر می ‌بینیم مسیر به درستی انتخاب نمی ‌شود و ارتباطات و مناسبات موجود بین المللی به سود کشور نیست یا کاملاً به سود کشور نیست، معلوم می‌ شود که قوه عاقله جامعه، نقش خود را به درستی ایفا نمی‌کند یا اجازه نمی ‌یابد که به ایفای آن بپردازد. در چنین فضا و شرایطی است که یک مرجع تقلید مسلّم و دینی و عاقل به نام «حضرت آیت الله العظمی جناب آقای صافی(دام ظلّه العالی)» با آن پیشینه و جایگاه که قوه عاقله ‌اش به درستی کار می‌ کند، به صرف یک تذکر عاقلانه برای تنظیم مناسبات و روابط جهانی درست و عاقلانه، از سوی برخی سبک ‌سرانی که عقلشان را به دست جهالت خود داده‌ اند مورد هجوم قرار می ‌گیرد.

وی تأکید کرد: اگر قوه عاقله در مدیریت حوزه و مراکز علمی، دستخوش برخی عوامل بیرونی نباشد، چقدر می ‌تواند از سرمایه‌ هایی مانند استاد مرحوم آقای فیرحی بهره ببرد؟ اما فراموش نکرده ‌ایم متأسفانه در جشنواره حوزوی هم که تنها ملاک باید علم و نوآوری باشد، حتی حضور مثل ایشان را تاب نیاوردند و دیدیم که چند سال پیش در آخرین ساعات، نام ایشان را از فهرست حذف کردند و کار به عذرخواهی خصوصی دبیر محترم آن جشنواره رسید.

مرتضوی با اشاره به جمله ای از صدالمتألهین گفت: متدینان، همه در حال حرکت نیستند، بلکه برخی حالت ایستایی دارند و با اینکه آدم‌ های خوبی هستند درجا می ‌زنند و محافظه‌ کارند؛ هیچ تحول فکری و عملی در خود، جامعه و حوزه علمی‌ شان دیده نمی‌ شود و نگاهی به آینده ندارند، در حالی که نگاه به آینده موجب تحول انسان و جامعه می‌ شود.

وی افزود: مرحوم استاد فیرحی یک عالم عاقل بود، مسیر آینده و گذشته خود را خوب شناخته بود؛ برای خود و زندگی خویش یک پروژه تعریف کرده بود و از نظر کمالات شخصی و اخلاقی، در نظر کسانی که با ایشان حشر و نشر داشتند، انسانی بسیار شایسته بودند و در طول جلساتی که خدمتشان داشتیم، هیچ گاه استبداد رأی و تحمیلی از ناحیه او نسبت به فکر و راه خودش ندیدم و اگر می‌ خواست مطلبی را از فکر خودش مطرح کند، بیشتر به صورت احتمال، مطرح می ‌کردند.

 

فیرحی دلسوز نظام جمهوری اسلامی بود

 

به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین احمدرضا یزدانی مقدم نیز در این مراسم گفت: مولا علی(ع) فرمایشی در رابطه با پیامبر دارد که می ‌فرماید پیامبر چنان بود که اصحاب آن حضرت فکر می ‌کردند محبوب ‌ترین شخص در نزد ایشان هستند. من همین حالت را در آقای دکتر فیرحی دیدم و اصلاً کسی را نمی ‌شناسم که بگوید من دوست صمیمی فیرحی نبودم یا فیرحی دوست صمیمی من نبود. همه خود را جزء خصیصین فیرحی می ‌دانند و ایشان چنین ویژگی ‌ای داشت.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: من بارها و بارها از ایشان شنیدم و دوستان دیگر هم بارها شنیدند که وقتی درباره سفرهای خود سخن می‌ گفتند، می‌دیدید که با سفر به آمریکا و اروپا چه خدماتی به اسلام، جمهوری اسلامی و سیاست خارجی آن کرده است و این مختص به دوره خاصی نیست، بلکه حتی در دوره آقای احمد‌ی نژاد نیز چنین خدماتی به جمهوری اسلامی و اسلام کرده است. آقای دکتر فیرحی با شخصیت‌ های مهم علمی و کشوری نیز مراوده فکری داشت؛ یعنی شخصیتی که از آقای فیرحی دیدم، کسی بود که در خدمت نظام جمهوری اسلامی، با نظام جمهوری اسلامی و دلسوز نظام جمهوری اسلامی بود.

وی با اشاره به اینکه دکتر فیرحی در همه مجامع و مراکز حوزوی، حضور داشت، تصریح کرد: انسان فکر می‌کند که آقای دکتر فیرحی، مصداق روایت «کن کالمطر» است که می ‌فرماید مانند باران باش که بر همه می ‌بارد! دوستانی از جناح و گرایش ‌های مختلف نزد فیرحی می ‌آمدند و در رابطه با پایان ‌نامه یا مقاله‌ هایشان از ایشان راهنمایی می‌ خواستند و ایشان با آنکه می ‌دانستیم گرایش خاصی ندارد، اما از همکاری و همراهی، دریغ نمی ‌ورزید و در خدمت به اندیشه اسلامی و اندیشه سیاسی اسلامی، کوتاهی نمی‌کرد.

یزدانی مقدم اظهار داشت: درباره ویژگی اخلاقی ایشان هم باید دانست که یک بار، سخن نادرستی از ایشان درباره افراد نشنیدم. حتی ما لیستی شامل حدود چهل نفر از اساتید را تهیه کردیم که در رابطه با آقای دکتر فیرحی صحبت کنند، ولی یکی از دوستان، یکی از اسامی را به من نشان داد و پرسید می ‌دانی ایشان راجع به دکتر فیرحی، فلان دیدگاه را داشت؟ گفتم می دانم و می‌دانم که آقای دکتر فیرحی هم بیشتر از من می ‌دانسته که این شخص چه چیزهایی علیه ایشان می ‌گوید، ولی آقای دکتر فیرحی را به یاد دارم که دست این شخص را گرفته بود و وقتی با اعتراض ما مواجه شد، گفتند که ما باید همه را جذب کنیم و نگه داریم.

وی تأکید کرد: کسی که بگوید فیرحی بزرگ بوده، در واقع می ‌گوید من بزرگ‌ شناسم. اگر کسی بگوید فیرحی، عالم و دانشمند بوده، به این معناست که من قدرت فهم و درک دانش و فرهیختگی را دارم. مادح خورشید که آن را عالم ‌تاب، معرفی می‌کند، مداح خود است و از خودش تعریف می ‌کند، و برعکس اگر کسی خورشید را نبیند، نقص از خود اوست که توان دیدن آن را با چنین عظمتی ندارد.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: روزی با آقای دکتر فیرحی، صحبت شده بود که اگر مثلاً حکومت ولایت فقیه باشد، این اندیشه چطور با اندیشه ‌ای که حکومت را مختصّ فقیه می ‌داند، سازش دارد؟ پاسخ ایشان این بود که آقای نائینی، حکومت را برای پیامبر و امام معصوم نیز نمی ‌داند و حکومت را به «ولایتیه» و «وصفیه» و «استبدادیه» تقسیم می‌ کند. حکومت ولایتیه، حکومتی است که به مردم، تعلق دارد و حکومت اسبتدادیه، حکومتی است که به یک عده خاص، تعلق می ‌گیرد.

وی یادآور شد: آقای دکتر فیرحی یک روش ‌شناسی داشت که می‌ توان در کارهای مختلف ایشان از جمله در جلد اول «فقه سیاسی» ایشان شاهد آن بود. این روش ‌شناسی، یک منطق درونی و یک منطق بیرونی دارد. منطق درونی این روش ‌‌شناسی این است که بنابر متونی که به دست ما رسیده، اندیشمندان و فیلسوفان ما به این نتیجه رسیده ‌اند که در جهان اسلام، کار را به فقه سیاسی واگذار کنند و خود فیلسوف به کناری برود و کار را به دست فقیه بسپارد. این منطق درونی فرمایش ‌های ایشان است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.