در پندار و گفتار و رفتار امام خمینی واژۀ شیطان افزون بر کاربرد اعتقادی و اخلاقی، با رویکرد سیاسی نیز به آن نگریسته و استفاده کرده است. چون به سیاست دینی باور داشت، از این واژه در معرفی مکر و مشی استکباری و استبدادی کشورها و حکومت‌ها و دولت‌ها بهره گرفته‌اند.

پایگاه خبری جماران؛ اشاره: «انقلاب» و «شیطان» از واژگان پربسامد در ادبیات سیاسی امام خمینی است. هر دو، به‌ویژه انقلاب، در ادبیات ایشان فراوان به‌کار رفته است. در کتاب 22 جلدی صحیفۀ امام که یک نمودار اساسی از اندیشۀ سیاسی ایشان است، بیش از 400 بار واژه شیطان استفاده شده است. به‌ویژه برای افراد متکبر و مغرور، حکومت و دولت‌های استکباری و استبدادی، و در رأس آنها برای آمریکا از این صفت بسیار استفاده کرده‌اند. واژۀ معروف «شیطان بزرگ» را بارها و بارها به‌کار گرفته‌اند تا معرف افراد، گروه‌ها، دولت‌ها و کشورهای حیله‌گر و مکار و زورگو باشند که در آن زمان گواه روشن و پیشتازش آمریکا بود. افزون بر اینها، امام خمینی از ترکیب دو واژۀ انقلاب و شیطان یک واژه‌سازی جالبی دارند که بسیار کم به‌کار برده و در ادبیات سیاسی ایشان نادر است؛ و کمتر شنیده و شناخته شده است، و آن «انقلاب شیطانی» است. این‌که انقلاب شیطانی چیست و کیست؟ منظور امام خمینی و ویژگی‌های آن چه بوده و هست؟ محور این یادداشت است.

مقدمه

شیطان اسم عامی‌ست که پیوسته برای نیروی شر، پلید، خبیث و... به‌کار می‌رود. در اصطلاح هم موجودى سرکش و وسوسه‌گر که بدترین صفت آن کبرورزی و استکبار است. تمام گناهان، خطاها و تجاوز به حقوق دیگران و به‌حساب نیاوردن دیگران و... نیز ریشه در استکبار دارد. همچنین خوی استکباری و استبداد همیشه فردی نیست؛ بلکه گاهی رفتار یک دولت و یا گروه، و یا شماری از حکومت‌ها و دولت‌ها با مردمان خویش و یا با دولت و مردمان یک سرزمین دیگر، می‌تواند از روی غرور و تکبر و حیله‌گری باشد. حتی یک انقلاب دینی و معنوی، مردمی و کاملاً دموکراتیک می‌تواند به بیراهه رفته و تبدیل به یک انقلاب شیطانی گردد؛ همانگونه که امام خمینی، رهبر بزرگ انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بر همین باور بود و به آن اشاره کرده و فرمودند ممکن است برخی انقلاب‌ها و تحولات اجتماعی و سیاسی در یک جامعه ممکن است انقلاب شیطانی باشند.

سرشت شیطانی

در پندار و گفتار و رفتار امام خمینی واژۀ شیطان افزون بر کاربرد اعتقادی و اخلاقی، با رویکرد سیاسی نیز به آن نگریسته و استفاده کرده است. چون به سیاست دینی باور داشت، از این واژه در معرفی مکر و مشی استکباری و استبدادی کشورها و حکومت‌ها و دولت‌ها بهره گرفته‌اند.

کبر و استکبار از ویژگی‌های بارز شیطان است. در قرآن و روایات از آن با عنوان «ام الفساد» و «اساس الکفر» نام برده و در تعریف آن گفته‌اند: حالتی که شخص بر اثر خودپسندی، خویش را برتر از دیگران بداند. پیامبر اسلام(ص) فرموده است:

«الکِبرَ أن تَترُکَ الحَقَّ وتَتَجاوَزَهُ إلى غیرِهِ، وتَنظُرَ إلَى الناسِ ولا تَرى أنَّ أحَدا عِرضُهُ کَعِرضِکَ ولا دَمُهُ کَدَمِکَ.» (بحارالأنوار، ج 77، ص 90) یعنی: کبر آن است که حقّ را فروگذارى و به ناحقّ روى آورى، و به مردم نگاه کنى در حالی‌که آبروی هیچ‌کس را همانند آبروی خود ندانی؛ و ارزش خون هیچ‌کس را همانند خون خود ندانی!

امام خمینی نیز در تعریف آن گفته است کبر یک حالت نفسانی است که انسان بر غیر خود، بزرگی کند و بزرگی بفروشد. (شرح چهل حدیث، ص 79) خود را بزرگ و بالاتر از دیگران ببیند؛ و اگر طبق این حالت نفسانیه رفتار کند، و در ظاهر بزرگی فروشد بر بندگان خدا، گویند: تکبر کرد و اگر از روی این کبریاء نفسانی نافرمانی و سرکشی کند، گویند: استکبار نمود. (شرح جنود عقل و جهل، ص 398)

با این نگاه، کبر و استکبار، هم رفتار آدمی را شامل می‌شود؛ و هم رفتار کشورها و دولت‌ها را که در ادبیات سیاسی حضرت امام نیز مصادیق آن را می‌توان یافت. ایشان واژۀ استکبار را برای اولین بار در پیام 12 فروردین سال 1358، برای انتقاد از پندار و رفتار و سرشت رژیم شاهنشاهیِ محمدرضا پهلوی به‌کار برد. (صحیفه امام، ج 6، ص 452) پس از آن نیز بارها و بارها برای نشان دادن پندار و رفتار استکباری افراد، گروه‌ها، دولت‌ها و کشورهایی چون آمریکا و دیگر ابرقدت‌ها از آن بهره گرفت.

امام خمینی گاهی برای نشان دادن شکاف طبقاتی جامعه و مقایسۀ دو طبقۀ بالا و پایین جامعه که یکی با خوی استکباری، طبقۀ دیگر را مستضعف دانسته و می‌خواهد تا به آنها آقایی و بزرگی کند، از واژۀ استکبار استفاده می‌کرد و منطق آنان را منطق مستکبرین می‌دانست. (همان، ج 10، ص 121) ایشان با واژۀ استکبار ترکیب‌سازی کرده و ترکیبات جدیدی در ادبیات سیاسی خود به یادگار گذاشته است؛ مثل: «استکبار جهانی»، «استکبار شرق و غرب»، «استکبار جهانخوار» و... که همۀ اینها با خلق و خوی شیطانی بر دیگر کشورها و ملت‌ها و مردم، بزرگی و فخرفروشی و تکبر کرده و آنها را به حساب نمی‌آورند. مردم را هیچ انگاشته و ارزشی بر رأی و نظر و خواستۀ آنها قائل نمی‌شوند و تنها در پی رسیدن به اهداف و آمال خویش هستند.

جالب اینجاست که امام خمینی گاهی برای معرفی خصلت و روش استکباری از واژۀ شیطان هم استفاده می‌کرد. بارها برای معرفی چهرۀ ظلم و ستم و حیله‌گری قدرت‌های بزرگ شرق و غرب کلمۀ شیطان را به‌کار برده‌اند. (همان، ج 21، ص 89) حتی استکبار را از لشگریان شیطان معرفی می‌کند. (شرح جنود عقل و جهل، ص 398)

پس، از دیدگاه امام خمینی تکبر، غرور، استکبار و خصلت‌های شبیه آن، همه از ویژگی‌های شیطان است و مصادیق آن هم ممکن است متنوع و متفاوت باشد. حال با این نگاه آیا یک انقلاب هم می‌تواند شیطانی باشد؟ از دیدگاه امام خمینی، بله! یک انقلاب ولو به ظاهر دینی و مردمی، ممکن است از اساس یا بعدها با تغییر اهداف و رفتار، انقلاب شیطانی گردد.

انقلاب شیطانی چیست؟

سیرۀ نظری و عملی امام خمینی نشان می‌دهد که از همان نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان بر قانون و قانون‌گرایی پافشاری و سفارش می‌کرد و بر همین اساس دستور داده بود که برخی از متخصصانِ معتمد پیش از پیروزی انقلاب به تدوین قانون اساسی اقدام نمایند و پس از پیروزی نیز فوری آن را به خبرگان قانون اساسی که منتخبان ملت بودند، سپرد تا دوباره نقد و بررسی و اصلاح شود و باز به تأیید نهایی مردم برسد. این سیاست برآیند اعتماد و اطمینان و علاقۀ متقابل رهبر و ملت بود. به باور امام خمینی، انقلابی که اینگونه نباشد و رهبران انقلاب خود را بالاتر و یا مساوی قانون بدانند و در صدد تدوین و اصلاح و عمل به قانون نباشند، آن انقلاب، انقلاب شیطانی خواهد بود. (صحیفه امام، ج 13، ص 140) 

گواه دیگر از انقلاب‌های شیطانی، کشورهایی هستند که در آنها برای رفع ظلم، استبداد، خفقان و به دست آوردن آزادی و... مردم انقلاب کردند؛ اما در عمل اینگونه نشد. ظالمی رفت و ظالم دیگر آمد؛ جابر و متکبر و مستکبر و مستبدی رفت و دیگری با همان ویژگی‌ها بر سرکار آمد و... امام خمینی اینگونه انقلاب‌ها را هم شیطانی می‌داند. (همان)

به اعتقاد امام خمینی وقتی یک جنبش مردمی و حرکت انقلابی در یک کشور انجام می‌گیرد، برای رفع و دفع فساد و ظلم است، اما اگر بعداز پیروزی همان فساد باشد و تنها مهره‌ها عوض شده باشد، باز هم آن انقلاب، شیطانی‌ست. (همان)

شاهد دیگر برای تشخیص انقلاب اسلامی از غیراسلامی، مردمى بودن حکومت است. از دیدگاه امام خمینی تا زمانی که انقلاب و حکومت و دولت مردمی‌ست و نظام برآمده از انقلاب با ملت یکی‌ست و همدیگر را درک می‌کنند و پشتیبان همند، آن انقلاب، اسلامی است، والا در غیر این صورت شیطانی خواهد بود. (همان، 140 و 141) انقلابی که با ملت نباشد و ملت هم با انقلاب و رهبران آن نباشد و به هر دلیل از هم فاصله بگیرند، آن انقلاب دیگر اسلامی نخواهد بود. (صحیفه امام، ج ‌13، ص 142)

از دیدگاه امام خمینی لازمۀ یک انقلابِ راستین، تغییر و تحول واقعیِ ماهیت یک جامعه است از نظر زندگی و تربیت و روابط و شعور و برخورد و استقلال و کرامت، تغییر از وضع نامطلوب ارتجاعی به وضع مطلوب مترقی، چنانکه در انقلاب‌های پیامبران، انقلاب صدر اسلام، دوران حکومت کوتاه امام علی(ع) اتفاق افتاد؛ تنها تغییر ظاهری و عوامل حکومت نمی‌تواند نشانۀ الهی بودن انقلاب و نظام باشد.

نتیجه

و سرانجام این که از دیدگاه امام خمینی این همه حرکت‌ها و جنبش‌ها و انقلاب‌های که در کشورهای اسلامی انجام گرفته و به پیروزی رسیده و توانسته‌اند استبداد داخلی و استکبار خارجی را کنار نهاده و از بین ببرند و با کمک و خواست ملت خود نظامی تشکیل دهند؛ به‌شرطی آنها را انقلاب اسلامی و مردمی می‌توان گفت که خودشان همچون استبداد و استکبار پیشین  عمل نکنند. روحیات و رویّۀ استبدادی و استکباری را در عمل کنار گذاشته باشند، نه صرفاً در حرف و شعار! اگر همان انقلاب و انقلابیون خود مستبد و مستکبر شوند، و به یک شکل دیگر همان سلب آزادی‌ها باشد، آن انقلاب، انقلاب اسلامی و مردمی نبوده و خود یک انقلاب شیطانی خواهد بود.

تاآنجاکه حضرت امام نظام‌ها و دولت‌های برآمده از انقلاب‌های کشورهای اسلامی را که نام دولت انقلابی و جمهوری اسلامی و... بر خود نهاده‌اند، اما همان روال پیشین استبداد و خفقان و بی‌قانونی و... را طی می‌کنند، انقلاب شیطانی می‌داند؛ چراکه با حیله‌گری و سوءاستفاده از احساسات دینی و ملی مردم روی‌کار آمده‌اند؛ ولی به همان مردم مسلمان که ولی‌نعمت آنها هستند، پشت کرده و ظلم می‌کنند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.