یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

به مناسبت سی و یکمین سالگرد رحلت؛

سیاست تعدیل در مکتب خمینی کبیر

حضرت امام خمینی سعی و تلاش می کردند نقاط ضعف هردو طرف را نقد و تعدیل کرده و آنها را مدیریت کنند و در نهایت طرفین را کنار هم و برای هم قرار بدهند. متاسفانه از آن روزی که بر خلاف سیاست تعدیل امام و رهبری آدم های کوچک مغز، تنگ نظر و انحصار طلب وارد عرصه های سیاسی ، امنیتی و اجرایی شدند و سیره حسنه امام و رهبری را دور زدند و انسان های بزرگ، شریف و ریشه دار را منزوی کرده و از قطار انقلاب بیرون انداختند، مشکلات کشور نیز رو به فزونی گذاشت.

پایگاه خبری جماران: در مقاله قبلی با نام «سیره مداراتی خمینی کبیر با مخالفان» نکاتی  تقدیم خوانندگان و کاربران عزیز شد{در اینجا بخوانید}، در ادامه و تکمیل آن ، هم اکنون سیاست تعدیلی آن سفر کرده را مرور می کنیم: 

در هشت سال دفاع مقدس که حضرت امام خمینی از دولت وقت  آقای میر حسین موسوی حمایت قاطع می کردند، بعضی از اعضای محترم جامعه مدرسین  و نمایندگان مجلس به توجیه این که اوامر رهبری ارشادی است و نه مولوی  به مخالفت جدی با آن دولت موضع می گرفتند و تعداد آنها در مجلس به 99 نفر معروف شده بود. در این مقطع تاریخی چون جریان چپ و اصلاح طلبان حاکم  بودند و جناح راست و اصولگرایان در اقلیت،  تنگنا و انزوا قرار داشتند و در میان مردم همواره مورد سوال و مؤآخذه  قرار می گرفتند؛ حتی وقتی  حضرت امام گاهی  صحبت از «اسلام آمریکایی» می کردند  مصداق بارزش در اذهان مردم  همین مخالفان دولت تداعی می شد.

در پی آن یک روز جمعه  مردم  هجوم آوردند و از سخنرانی قبل از خطبه های  نماز جمعه قم  که توسط مرحوم آیت الله آذری قمی ایراد می شد مانع شدند؛ در مهدیه  تهران سخنرانی آیت الله محمد یزدی را به هم زدند و ایشان را از منبر پایین آوردند. چون این دو بزرگوار از رهبران 99 نفر در مجلس به شمار می آمدند.  یک هفته در نماز جمعه قم، مردم طومار بلندی را امضا می کردند و در آن خواستار اخراج این دو نماینده از مجلس بودند.

اغلب  طلاب جوان تحت تاثیر همین فضای موجود قرار گرفته ، علیه جامعه مدرسین حرکت های تندی داشتند و زیر بار برنامه های آنان نمی رفتند و در مقابلِِ جامعه مدرسین، به تشکیل «مجمع نمایندگان طلاب» اصرار می ورزیدند. یادم هست آن ایام هر روز طلاب انقلابی! ، بعد از اتمام درس مرحوم آقای آذری در مدرسه فیضیه، کنار حوض اطراف ایشان را می گرفتند و جر و بحث می کردند که گاهی به مراء، عصبانیت و پرخاش منتهی می شد.

در این میان حضرت امام خمینی سعی و تلاش می کردند نقاط ضعف هردو طرف را نقد و تعدیل کرده و آنها را مدیریت کنند و در نهایت  طرفین را کنار هم و برای هم قرار بدهند. امام در دفاع از دولت با این که تشری به مخالفان زده و فرموده بودند : «شما  نانوایی یک شهر را  نمی توانید اداره بکنید از جان این دولت چه می خواهید؟!» از سوی دیگر به طلاب جوان  هم پیام و هشدار می دادند جذب جامعه مدرسین شوند و می فرمودند: «تندروی عاقبت خوبی ندارد و باعث شکست شده و شما را به دامن اسلامی آمریکایی سوق می دهد.»  یعنی اگر خودتان را تعدیل نکنید به همان  نقطه ضعفی گرفتار می شوید که امروز مخالفان خود را به آن متهم می کنید.

از سوی دیگر وقتی در اثر همین فضای موجود رهبران جناح مخالفِ دولت در مجلس، حضرات آیات : آذری قمی و محمد یزدی در انتخابات  مجلس شورای اسلامی رای نیاوردند و به تعبیرآن روز، توسط مردم  از مجلس اخراج شدند، امام در یک اقدام حمایتی و تعدیلی، طی حکمی آقای یزدی را به عضویت شورای نگهبان منصوب کردند و از آقای آذری قمی هم به گونه دیگر از قبیل کمک مالی در جهت تاسیس موسسه تحقیقاتی دلجویی نمودند. در همین حال از تشکیل و آغاز فعالیت مجمع نمایندگان طلاب جوان نیز حمایت همه جانبه کردند.

چون بخشی از روحانیون انقلابی به سبب اختلاف سلیقه از جامعه روحانیت مبارز جدا شده و تشکل جامعه روحانیون را تشکیل دادند، حضرت امام به این انشقاق نظر مثبت نشان دادند و سعی در تعدیل آن بر آمدند و طی نامه ای  چنین نوشتند:

«اگر آقایان از این دیدگاه که همه مى‌خواهند نظام و اسلام را پشتیبانى کنند به مسائل بنگرند، بسیارى از معضلات و حیرتها برطرف مى‌گردد ولى این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته‌ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مى‌شود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدایت دو جریان مى‌شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّاى از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطى و جریانى است. اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بى‌جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکى‌از کارهایى که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه‌هایى که فقط کارشان القاى بدبینى نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسى از اصول تخطى مى‌کند، در برابرش قاطعانه بایستید.البته مى‌دانید که دولت و مجلس و گردانندگان بالاى نظام هرگز اصول و داربستها را نشکسته‌اند و از آن عدول نکرده‌اند. براى من روشن است که در نهاد هر دو جریان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افکار و اندیشه‌هاى سازنده مسیر رقابتها را از آلودگى و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود. من باز سفارش مى‌کنم کشور ما در مرحله بازسازى و سازندگى به تفکر و به وحدت و برادرى نیاز دارد. خداوند به همه کسانى که دلشان براى احیاى اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و نابودى اسلام امریکایى مى‌تپد، توفیق عنایت فرماید و شما و همه را در کنف عنایت و حمایت خویش محافظت فرماید و ان شاء اللَّه از انصار اسلام و محرومین باشید . 10/8/67 -روح اللَّه الموسوى الخمینى. (صحیفه امام، ج‌21، ص:180- 177) »

بعد از رحلت حضرت امام، این سیاست تعدیل توسط رهبر معظم انقلاب نیز  دنبال  شد، سال 1371 ، هنگام  رحلت آیت الله خویی ، معظم له طی پیام تاریخی ، طلسم 14 ساله علیه آن مرجع بزرگ  را شکستند و از مقام علمی ،  خدمات دینی ،  عمرانی و حوزوی ایشان تجلیل کردند. سال ها بود که فعالیت های امام موسی صدر و شهید صدر « کمربند امنیتی اسرائیل در خاور میانه  » معرفی میشد ، اما رهبری در مراسم بزرگداشت آنان طی پیامی از خدمات ماندگار هر دو شخصیت تجلیل کردند؛ در اقدامی دیگر زمینه رفع حصر آیت الله قمی و آیت الله  روحانی را  فراهم آوردند حتی به توصیه ایشان  ، آقای قمی به حج عمره  مشرف شدند.

از سوی دیگر رهبری  با این که بار ها تصریح کردند: به نام تندروی و افراطی گری  ، جوانان انقلابی و دلسوز را نباید از صحنه انقلاب خارج کرد  در عین  حال موارد متعددی تاکید نمودند  افرادی هم به ظاهر انقلابی و مدعی حزب اللهی ،  نباید شخصیت های اصیل انقلاب  و نظام را از قطار انقلاب خارج نمایند و جذب اکثری و دفع اقلی  باید ملاک و معیار  باشد. چنان که در باره جناح های موجود فرمودند : بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط می‌دانم. نقطه‌ی مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست... بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روش‌ها به صورت روزبه روز و نوبه نو.»

متاسفانه از آن روزی که بر خلاف سیاست تعدیل امام و رهبری  آدم های  کوچک مغز، تنگ نظر و انحصار طلب  وارد عرصه های سیاسی ، امنیتی و اجرایی  شدند و سیره حسنه  امام  و  رهبری  را دور زدند و انسان های بزرگ، شریف و ریشه دار را منزوی کرده و از قطار انقلاب بیرون انداختند، مشکلات کشور نیز رو به فزونی گذاشت. همین ها بودند که پل پیروزی برای  حاکمیت  جریان انحرافی   شدند که هیچ اعتقادی به حوزه ، روحانیت و مرجعیت نداشتند و با زبانحال ندای  «امام زمان منهای مرجعیت» سر  دادند و اصرار  ورزیدند که خودشان  مستقیما با امام زمان  در تماس و ارتباط هستند، سنگی را به چاه ویل انقلاب و نظام انداختند که امروز صد عاقل نمی توانند  بیرون بیاورند.

چه باید کرد

اگر می خواهیم  مشکلات نظام ، کشور ، انقلاب و مردم بر طرف شود در مرحله نخست  از ادامه نفوذ و رشد این جریان ، فرهنگ غلط  و فکر التقاطی باید مانع  شد  ،  در مرحله بعدی  باید با اشراف و هدایت های رهبری به سیره ی حسنه امام و افکار و اندیشه های ناب حواریون امام  برگشت ، مرحله سوم   نیروی های اصیل و انقلابی از هر دو طرف  اختلافات  و درگیری های  جناحی را تمام  و  همدیگر  را تحمل کنند و  در کنار هم باشند و در نهایت  عرصه ها  و فرصت ها را از چنگ  افراطیون و  تندروهای طرفین گرفته  و مردم و انقلاب را از سلطه تحمیلی  آنان رها سازند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.