در پی انتشار ویدئویی از کتابسوزی«طب هاریسون» توسط فردی به نام تبریزیان که به عنوان استاد طب اسلامی مشهور است، شخصیت های علمی، فرهنگی و سیاسی به این اقدام واکنش نشان دادند.

به گزارش جماران، برخی از این واکنش ها در زیر می آید:

 

یک بار دیگر با آتش بیار معرکه جهل

رسول جعفریان، استاد تمام تاریخ دانشگاه تهران در یادداشتی نوشت:

از دیروز تاکنون که ماجرای آتش زدن کتاب هاریسون پیش آمده، مسائل زیادی گفته و نوشته شده است. شاید در آغاز تصور می شد، مسأله اهمیتی ندارد، اما به تدریج معلوم شد  این اتفاق از جهات مختلفی محل توجه بوده و باید به آن پرداخته شود. این که فرض کنیم شخص بی اهمیتی دست به این اقدام زده، شاید در اصل همین طور باشد، اما کار او، اولا به عنوان «آتش زدن کتاب» یا کتابسوزی، ثانیا آتش زدن یک کتاب «علمی» رایج و ثالثا  «روحانی» بودن این شخص، با همه اتهاماتی که در طول دویست سال گذشته دین به خاطر علم تحمل کرده، مسائلی بود که داستان را جدی کرد. 

ما باید تلاش کنیم تا این مسأله را قدری بشکافیم و ریشه های آن را بشناسیم.

می دانیم که سالهای متمادی است  این شخص، به فعالیت در این حوزه یعنی به قول خودش طب دینی مشغول است. مدتها در فیضیه آثارش را برای عده ای نسبتا فراوان تدریس می کرد، کتابهایش را همانجا می فروخت و به تربیت نیرو می پرداخت. از آن وقت و تا این اواخر، کسی جز در حد فروش داروهای گیاهی آلوده با او برخورد نداشت. پس از گذشت سالها، و بی توجه به نقدهایی که از او می شد، وی در میان بسیاری از خانواده های مذهبی و روحانیون جوان نفوذ یافت و حالا در بخشی از شهر قم، علاقه مندان  او و مکتبی که بنیاد نهاده، نسبتا فراوان هستند. اکنون شاهدیم شاگردانی تربیت کرده که خود را حکیم می خوانند. اینها طلاب جوانی هستند که مشتریانی دارند و از این راه درآمد اقتصادی هم دارند. 

باید پرسید در این دنیای علمی جدید، با این عظمتی که دانش طب دارد، ریشه این رفتار در جامعه ما در کجاست؟ 

می شود گفت بخشی از آن تاریخی و ادامه مسیری است که پدیده ای به نام طب نبوی و مانند آن از قدیم برابر طب یونانی مطرح بوده است. این امر ریشه در نوعی اخباری گری در حوزه فکر دینی دارد و این ماجرا امتداد آن است. روزگاری که طب یونانی آمد، طب روایی در مقابل آن مطرح شد و این تاریخ بیش از هزار و دویست ساله دارد. هنوز هم ناشران زیادی هستند که در این زمینه فعالیت انتشاراتی دارند. 

براستی چرا  این جریان طی ده بیست سال گذشته قوی تر شده است.؟ 

دست کم می دانیم که دو دهه اول انقلاب این مسائل یا مطرح نبود یا اگر بود، اصلا به چشم نمی آمد. این امر ما را به این نکته رهنمون می سازد، که رشد این جریان، از نظر سیاسی اولا در دولتی بود که شروع به ترویج نوعی سنت گرایی و بومی گرایی کرد و نظریاتی در این زمینه طرح کرد. رشد اخباری گری در این سالها ادامه همان ماجراست.  ثانیا و به تدریج، بحث هایی در باره تمدن و علم اسلامی مطرح شد و در این زمینه نظریاتی مساعد با این جریان پدید آمد.

در خوشبینانه ترین حالت باید بگوییم، این داستان، زاییده نامشروع همان جریان است. برآمدن نظریاتی که از یک سو ضد غربی و  از سوی دیگر ضد علم جدید، و  به علاوه، قرین شدن آن با اختلاف نظرهای بیشتر میان حاکمیت سیاسی در ایران با غرب در این اواخر،  همه اینها دست به دست هم داد تا نحله های تازه ای از جمله همین جریان شکل بگیرد. خطیبان ما آن قدر ضد غرب سخن گفتند که مخاطبان را به این فکر انداختند که علم و دانش غربی هم مزخرف و بی پایه است. نوعی اعتماد به نفس کاذب، به اسم بومی گرایی در میان مردم پدید آورند که حالا  آثار مخرب آن آشکار می شود.

این که امروز، پس از حمله به اقدام زشت او، کانال وی، به آب و آتش می زد تا انقلاب، امام و رهبری و قاسم سلیمانی و همه و همه چیز را به حرکت ضد غربی خود در آتش زدن این کتاب وصل کند، شاهدی بر این مدعاست. امروز دهها بار کلماتی از امام و رهبری را علیه غرب، به عنوان شاهدی بر درستی رفتار خود آورد. به نظر می رسد وی فردی زرنگ است و می داند از چه طریقی چه طیفی از افراد جامعه را جذب کند.

باید عرض کنم، متأسفانه امروز در قم، بحث های مربوط به تمدن اسلامی و علم اسلامی، زمینه بروز این قبیل اندیشه های افراطی را فراهم کرده است. بماند که خود آن مباحث هم سر و ته روشنی ندارد و اگر حرف حقی هم در این میانه هست، در میان انبوهی از بافتنی های نادرست به اسم کلام جدید، نابود شده و در عوض این قبیل رفتارهای نامتعادل و مسخره برآمده است.

به نظرم این ماجرا می تواند درس عبرت برای کسانی باشد که با پز خاص خود و در حالی که فکر می کردند روی کوهی از دانش هستند، می گفتند، البته علم جدید هم همه مطالبش درست نیست! و حالا باید شاهد باشند که از دل این طعنه ها، آن هم نسبت به علمی که هیچ گاه بر این باور نبوده که همه حرفهایش درست است، جریانی در آمده که زیر میز دانش زده و این طور آموز های رایج انقلاب را هم به تمسخر می گیرد. ما باید به ریشه یابی این افکار بپردازیم و دست کم این احتمال را بدهیم که مشکل، تفکرات موجود در میان خود ماست. کجای کار ما اشکال داشته که این اتفاق افتاده است.

 

جهل مقدسی که در جستجوی مسلط شدن بر نظام هنجاری ماست

ابوالفضل فاتح، پزشک، روزنامه‌نگار و کارشناس ارتباطات نوشت: 

 

کتاب پزشکی هاریسون، از مقدسات نیست اما آتش زدن آن عمق جهل و کینه نسبت به علوم جدید را نشان می دهد.

تاسف آورتر آنکه این آتش سوزی در لباس  تبلیغ دین و با سودجویی از اذکار دینی صورت می پذیرد. این نمونه ای از جهلی است که روز به روز در جامعه ما گویی مقدس تر می شود. جهل مقدسی که در سایه ی دور شدن از معیارهای اخلاقی و علمی در حال رونق و اگر بتواند در جستجوی مسلط شدن بر نظام هنجاری ماست به ویژه آن که متاسفانه برخی محافل و و رسانه های شناخته شده نیز به این جهل دامن می زنند.

این رخداد تلخ و هشدار دهنده تنها نمونه ای از بسیاری از نمونه هاست که در این سوی و آن سوی جاری است اما هنوز آتش و دودش به چشم ها نیامده است. ای کاش  جدی و جدی تر گرفته شود تا  ان شاء الله نقطه ی پایانی بر این نوع جهل فروشی ها و افراط ها و کینه ها و بی مسئولیتی ها و عقب ماندگی ها باشد.

حاشا که بر دامن ملت متمدن ایران، این لکه های سیاه و شرم آور تحمل شود.

 

پیامبر اسلام در غزوه تبوک، اسیران رومى را با کتب پزشکى معاوضه کرد

سید عطاالله مهاجرانی در حساب توییتری خود نوشت:

«‌پیامبر اسلام در غزوه تبوک، اسیران رومى را با کتب پزشکى معاوضه کرد. نجیب محفوظ در نطق جایزه نوبلش به این نکته افتخار آفرین اشاره کرده است.  

آن وقت در روزگار ما یک شیاد، در لباس دین کتاب پزشکى را به نام دین و حمایت از دین آتش مى زند و موجب بدنامى اسلام و مسلمانان و ایران مى شود.»

 

حوزه های علمیه باید در برابر این حرکت زننده سکوت نکنند

مهدی نصیری، سردبیر و مدیر مسؤول سابق روزنامه کیهان در حساب توییتری خود نوشت:

«بنده منتقد مدرنیته و نیز در مواردی طب مدرن هستم اما اقدام اخیر آقای تبریزیان را در کتابسوزی، بسیار زشت و ناپسند و بر خلاف سنت اصیل اسلامی و شیعی می دانم. حوزه های علمیه باید در برابر این حرکت زننده سکوت نکنند و برای مقابله با آثار سوء این حرکت اقدامی کنند.»

 

مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه: تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی محکوم است

به گزارش جماران، مرکز مدیریت حوزه های علمیه با صدور بیانیه ای ضمن اعلام انزجاز از اقدام این فرد در آتش زدن کتاب علمی به نام طب هاریسون ، آن را محکوم نموده و بیان داشته است این گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه  جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.

متن بیانیه مرکز مدیریت حوزه های علمیه با امضای آیت الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه در اختیار خبرگزاری حوزه قرار داده شده است به این شرح می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

حوزه های علمیه و بزرگان آن با تاکید بر جایگاه علم و اندیشه و نقد عالمانه، حرکت ناپسند و جاهلانه اخیر در تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی را که در فضای مجازی انتشار یافته است ناروا می دانند و حوزه های علمیه و بزرگان آن و شورای عالی و مدیریت حوزه های علمیه آن را محکوم می نمایند، آشکار است که این گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه  جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.

اسلام عزیز، روحانیت معظم، حوزه علمیه و بزرگان آن در طول تاریخ همواره پرچم دار و مشوق رشد و شکوفایی علمی در همه قلمرو ها و در بسیاری از این زمینه ها بویژه در زمینه بهداشت و پزشکی پیشگام بوده اند و این سنت دیرپا همچنان ادامه دارد.

انتظار می رود دستگاه های ذی ربط در این زمینه اقدام لازم بعمل آوردند.

امید است پیشرفت های علمی ایران و رشد مراکز علمی و دانشگاهها،که در پرتو انقلاب اسلامی رشد چشمگیر داشته  است،استمرار و ارتقاء یابد.

مرکز مدیریت حوزه های علمیه

علیرضا اعرافی

 

هر دو نهاد حوزه و دانشگاه از این رفتار جاهلانه نگرانی عمیق دارند

بیانیه انجمن علمی طب سنتی ایران در پی سوزاندن نمادین یک کتاب علمی پزشکی توسط آقای تبریزیان

 

به گزارش جماران،  انجمن علمی طب سنتی ایران در پی سوزاندن نمادین یک کتاب علمی پزشکی توسط آقای تبریزیان بیانیه ای صادر کرد:

« آقای عباس تبریزیان که خود را پدر طب اسلامی معرفی می کند سال هاست با راه اندازی جریانی التقاطی و با سوء استفاده از اعتقادات و باورهای دینی مردم علاوه بر ایجاد انحراف در طب روشمند سنتی و اخلال در عملکرد نظام سلامت، اسباب بدبینی برخی مردم و فرهیختگان جامعه را نسبت به آموزه های دینی فراهم کرده است.

علیرغم تذکر برخی مراجع عظام و تعدادی از بزرگان حوزه علمیه  و با وجود آشکار شدن تخلفات متعدد و تشکیل پرونده های قضایی و محکومیت ایشان توسط دادگاه ویژه روحانیت، مع الاسف این جریان سودجو و آسیب رسان به سرمایه اجتماعی، همچنان ادامه حیات داده است.

 بازخوردهای اجتماعی این اقدام نابخردانه و افراطی آقای تبریزیان در سوزاندن یک کتاب معتبر علمی نشان می دهد که هر دو نهاد حوزه و دانشگاه از این رفتار جاهلانه نگرانی عمیق دارند. اهتمام اسلام و آموزه های اصیل آن به مقوله علم و کتاب، امری است بدیهی و هیچ عالم دانشگاهی با هیچ مدلی از کتاب سوزی و تقابل خشن با اندیشه ها و تجارب بشری میانه  ای ندارد.

 اقدام مشمئزکننده کتاب سوزی به بهانه تقابل با سوزاندن کتاب قانون ابن سینا در غرب، در حالی مطرح می شود که ایشان اعتقادی به طب سنتی ایرانی ندارد و به کرات و در اظهارنظرهای رسمی و صریح خود ابن سینا را فردی بی دین که درمان بیماری ها با حرام را تجویز می کند ،معرفی کرده و طب سینایی را همان طب غربی می داند! لذا انجام اینگونه اقدامات سخیف و ریاکارانه، شائبه «نفوذ»، در لباس دین و استفاده ابزاری برای تخریب دین را به ذهن متبادر می سازد.

 انجمن علمی طب سنتی ایران به نمایندگی از جریان دانشگاهی طب سنتی ایرانی ، اعلام می دارد که به دلیل اقبال جهانی و ملی و نیاز آحاد مردم و جامعه به خدمات صحیح و تأیید شده طب سنتی و مکمل، هرگونه بی توجهی به توسعه منطقی، روشمند و ادغام یافته طب سنتی، راه را برای رشد این گونه افراطی گری ها هموار می سازد. لذا از مرجعیت دینی، نهاد حوزه علمیه، دستگاه قضایی و دست اندرکاران نظام سلامت کشور انتظار دارد ضمن تبیین مواضع خود در قبال جریان انحرافی، اقدام لازم برای برخورد با این گونه اعمال نابخردانه و سخیف را معمول دارند.»

انجمن علمی طب سنتی ایران

 

تاسف و رنج ما از این رفتارهای موهن در واقع فقط بخاطر آتش‌زدن یک کتاب نیست

دکتر محمد رضا ظفرقندی، رئیس کل نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به آتش‌زدن یک کتاب علمی نوشت:


 

به نام خداوند جان وخرد

در این ایام شاهد صحنه نمایش آتش‌زدن یکی از کتب مرجع پزشکی توسط فردی با کسوت ولباس روحانیت بودیم.

اگرچه درتاریخ ملل، جهل مقدس هماره قربانیان بیشماری را به کام مرگ و نابودی کشیده است ولی در دنیای امروز وجود چنین نگرش و رفتاری نشانه‌ای از غلبه شعار بر شعور وموجب عواقب وخساراتی جبران ناپذیر برای مردم و بیماران خواهد شد.

تصور انعکاس چنین صحنه‌ای در داخل وخارج از کشور و در بین مردم و جوانان و عالمان، مقارن تصور جهل مقدس و خانمان‌سوز داعشیان و کتاب‌سوزی جاهلانی است که در دنیای توهم و خرافات خویش غرق شده‌اند.

تاسف و رنج ما از این رفتارهای موهن در واقع فقط بخاطر آتش‌زدن یک کتاب نیست، تاسف بخاطر تبعات خطیری است که ترویج این تفکر بر سلامت و زندگی مردم به همراه خواهد داشت ورنجی است که بخاطر آتش‌کشیدن باورهای مردم و جوانان در دنیای علم باید تحمل کنیم.

اینجانب به حکم وظیفه قانونی، علمی، دینی و ضرورت حمایت وصیانت از حقوق بیماران، ضمن طرح شکایت از طریق مراجع قانونی وقضایی از مسئولین محترم وزارت بهداشت ودرمان می‌خواهم به وظیفه قانونی خود در مقابل این فجایع انسانی و علمی عمل کنند و نیز از علمای بزرگوار حوزه های‌دینی نیز می‌خواهم اجازه اشاعه این خرافات را بیش از این ندهند و به داد باورهای مردم و جوانان برسند.

دکتر محمد رضا ظفرقندی

رئیس کل نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران

١٣٩٨/١١/٤

 

اقداماتی افراطی نظیر آتش زدن یک کتاب علمی مصداق نفوذ و تلاش بیگانگان برای مخدوش ساختن چهره اسلام واقعی است

واکنش سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور به آتش زدن کتاب هاریسون

سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور در پی انتشار ویدئویی از کتاب سوزی طب هاریسون توسط فردی معلوم الحال که در سال های اخیر به عنوان معجول طب اسلامی مشهور شده است، در نفی و نکوهش این اقدام افراطی و جاهلانه بیانیه ای صادر کرد.

روز گذشته انتشار ویدئویی از آتش زدن کتاب طب هاریسون توسط فردی که سال ها از طریق بازی با باورهای عمومی به عنوان معجول طب اسلامی مشهور شده است، موجب بروز واکنش‌هایی از جمله از سوی سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور شد.

در همین راستا سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور در بیانیه ای ضمن اعلام انزجاز از چنین اقدام سخیف و جاهلانه ای، اقداماتی افراطی نظیر آتش زدن یک کتاب علمی را مصداق نفوذ و تلاش بیگانگان برای مخدوش ساختن چهره اسلام واقعی می داند و از تمام اقشار جامعه خصوصا مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی خواستار است تا با وحدت و هماهنگی مقابل چنین فجایعی بایستند و مانع از تکرار چنین رفتارهای تأسف باری شوند.

در ادامه این بیانیه تأکید شده است که اینگونه تفکرات و اقدامات در اسلام ناب جایگاهی نداشته و انتسابی به دین و احکام آن ندارد، فلذا نه تنها اعلام انزجار از چنین واقعه ای بلکه تلاش در جهت رشد و اعتلای هرچه بیشتر فرهنگ اسلامی و معرفی پیشرفت‌های پزشکی کشوردر پرتو انقلاب اسلامی در این برهه از زمان به عنوان وظیفه ای همگانی مطرح می شود.

 

مسامحه و تاخیر در محکومیت این ننگ و پیراستن دامان اسلام و روحانیت از آن جایز نیست

محسن اسماعیلی عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای نگهبان در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون و انتشار وسیع تصویر آن را نباید ساده انگاشت و فقط به جهالت و حماقت یک مدعی فروکاست؛ خصوصا در این زمان.

هیچ نادان فرومایه ای نمی توانست بهتر از این به بد نام سازی ایران عزیز و ترویج اسلام هراسی و بردن رونق مسلمانی کمک کند.

مسامحه و تاخیر در محکومیت این ننگ و پیراستن دامان اسلام و روحانیت از آن جایز نیست.»

 

اقدامات شیادان بی خرد در لباس دین به نام دین نوشته می شود

آیت الله سید مصطفی محقق داماد در استوری اینستاگرام نوشت:

« اقدامات شیادان بی خرد در لباس دین به نام دین نوشته می شود. ساخت دارو به نام معصومان خیانت به تشیع است.»

 

بروز این رخداد را چیزی شبیه «واکسن معرفتی» می‌دانم

محمد فاضلی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در روزنامه ایران نوشت:

 

فردی، کتاب مشهوری در علم پزشکی را که به کتاب «هاریسون» مشهور است، در مراسمی به آتش کشیده و مدعی شده است با «طب اسلامی» از این دانش غربی رها می‌شویم. این اقدام سر و صدای زیادی به پا کرده و فریادهای بسیاری درباره خطر بازگشت به قرون وسطی به پا خاسته است.

 

مایلم در این متن ضمن بیان نکته‌ای تا حدی متفاوت از واکنش‌های صورت‌گرفته به این اقدام، رخداد کتاب‌سوزی واقع‌شده را از منظری ساختاری نیز تحلیل کنم. اگرچه بسیاری درباره بازگشت به قرون وسطی، بروز مخالفت با علم مدرن و رویه شدن این اقدامات هشدار می‌دهند، اما من هیچ برآوردی از امکان‌پذیری بازگشت به قرون وسطی یا حتی فراگیر بودن چنین رویکردی به علم مدرن در بین روحانیت و حوزه‌های علمیه ندارم.

 

من حتی از منظری دیگر، بروز این رخداد را چیزی شبیه «واکسن معرفتی» می‌دانم. این گونه رخدادها – که در هر نقطه‌ای از جهان و از جمله در کشورهای توسعه‌یافته هم وقوع‌شان امکان‌پذیر و حتی مسبوق به سابقه است، نظیر ماجرای قرآن‌سوزی کشیش امریکایی - مثل «میکروب معرفتی» عمل می‌کنند.

حجم واکنش‌هایی که در این دو سه روز به ماجرا نشان داده شده است و این واقعیت که برخی روحانیون خود را ملزم دانسته‌اند موضع خود را در قبال چنین عملی روشن کنند، مثل واکنش دستگاه ایمنی بدن انسان به ورود یک میکروب یا موجود خطرناک است. این گونه رخدادها درست مثل میکروب‌هایی که با واکسن وارد بدن می‌شوند و واکنش دستگاه ایمنی را برمی‌انگیزند، میکروب‌های معرفتی هستند که به تولید واکسن معرفتی می‌انجامند و خطرات افراطی‌گری را نشان می‌دهند.

جامعه ایران در همه عرصه‌ها به نحوی با دنیای مدرن و دانش محصول آن درآمیخته و پزشکی مدرن به چنان استیلا، قدرت و بافته‌شدن در تار و پود زندگی، اقتصاد، سیاست و فرهنگ ایرانی رسیده است که هاریسون‌ گیت نمی‌تواند طلیعه‌دار تضعیف پزشکی یا بازگشت به قرون وسطی و کتاب‌سوزان باشد. این اما بدان معنا نیست که نگاهی ساختاری به چنین پدیده‌ای و زمینه بروز آن را نداشته باشیم و به معنی پیامد نداشتن چنین اقداماتی هم نیست. بنابراین بهتر است از منظر سیاست‌ اجتماعی، فرهنگی و قدرت سیاسی به هاریسون ‌گیت بپردازیم. کتاب‌سوزی هاریسون‌گیت بر بستر چندین فرآیند و زمینه حک‌شده بر ساختار قدرت سیاسی و سیاست فرهنگی جامعه ایرانی بالیده است.

کتاب‌سوزان آیت‌الله عباس تبریزیان، وامدار چند دهه کوبیدن بر طبل بومی‌سازی دانش است. علم بومی که بیش از هر عرصه‌ای در علوم انسانی بر آن تأکید شده و شوراها برای تحقق آن ساخته و پرداخته شده، هنوز خروجی نداشته و کسی چشمش به جمال جامعه‌شناسی،‌ علوم سیاسی، اقتصاد یا فیزیک و طب بومی‌شده و گاه متصف به صفت اسلامی روشن نشده است، اما رخدادی نظیر کتاب‌سوزان هاریسون‌گیت بر بستر چنین گفتمانی بالیده و شجاعت ظهورش را از همین گفتمان گرفته است. قدرت سیاسی، تمام‌قد مدعی نظام معرفتی جدیدی به نام بومی‌سازی دانش شده و طبیعی است که پس از چند دهه، میوه‌هایی نظیر سوزاندن کتاب هاریسون به بازار معرفت می‌رسند. آیت‌الله عباس تبریزیان یک کانال تلگرامی با عنوان «دفتر آیت‌الله تبریزیان» دارد که 93 هزار نفر نیز عضو آن هستند.

 

نگاهی مختصر به پست‌های این کانال نشان می‌دهد که آتش زدن کتاب هاریسون در پیوند با امریکاستیزی، مبارزه با صهیونیسم، پروژه نفوذ و نوعی غرب‌ستیزی بسیار افراطی توجیه می‌شود. چند عبارت از پست‌های این کانال را مرور کنیم: «هاریسون ... تمرکز ثروت بر مبنای تفکر امپریالیسمی است»، «سوزاندن کتاب هاریسون ... دوستان واقعی اهل بیت علیه‌السلام را معرفی کرد و صف آنها را از صف منافقان جدا کرد.»، «امروز آغازگر پایان هاریسون هستیم و فردا از بین‌ برنده بانکداری صهیون، در آخر معدوم‌ کردن تفکر امپریالیسم.» عباس تبریزیان نیروی کتاب‌سوزی خود را از گفتمانی می‌گیرد که سخنگویان آن گفتمان هم مایل نیستند با او و ایده‌هایش همراهی کنند، اما گفتمان‌ها فقط به راهی نمی‌روند که واضعان و سخنگویان آنها می‌خواهند. عباس تبریزیان محصول جانبی محتمل و ممکن آن مواجهه ستیزه‌جویانه با غرب است.

نکته‌ ساختاری دیگری هم در ماجرای کتاب‌سوزان عباس تبریزیان نهفته است. رسول جعفریان، روحانی متفکر و مورخ در یادداشتی درباره این واقعه از این شکایت کرده است که رویه‌ای در قم پدیدار شده که طی آن افرادی لقب آیت‌الله می‌یابند. این چیزی کم ‌و بیش شبیه مدرک‌فروشی و نازل شدن مدارک دانشگاهی است که طی آن تعداد دکترها بشدت افزایش یافته و مدارک تقلبی و ناروا در اختیار برخی افراد قرار می‌گیرد.

این هم پدیده‌ای فردی نیست بلکه محصول ساختار سیاست فرهنگی در قبال حوزه و دانشگاه است. جای بحث اینجا نیست اما هر دو پدیده به درجاتی از قدرت سیاسی و مداخلات آن در عرصه فرهنگ نشأت می‌گیرد.

سوزاندن کتاب طب هاریسون از خصیصه ساختاری دیگری در نظام اجتماعی ایران نیز قوت و نشأت می‌گیرد که ندیدم کسی به آن توجه کرده باشد. این واقعیتی اجتماعی است که 93 هزار نفر عضو کانال عباس تبریزیان هستند و با نگاه کردن به پست‌های کانال او آشکارا می‌بینید که بخشی از آنها به سمت تجمیع قدرت و ثروت نزد پزشکان، گران بودن درمان‌های پزشکی مدرن و ساز و کارهای ناسالم رایج در پزشکی جریان غالب پرداخته‌اند. اگر می‌خواستم مطالعه‌ای جامعه‌شناختی درباره پدیده هاریسون‌گیت را پیشنهاد کنم، شناسایی دلایل مخاطبان این کانال برای پیوستن به آن‌را پیشنهاد می‌کردم اما در غیاب چنین مطالعه‌ای، فرضیه‌ای را می‌توان طرح کرد. ساختار و کارکرد نظام پزشکی مدرن، به دلیل ناکارآمدی‌های ساختاری نظام پزشکی، گران و هزینه‌بردار بودن و به حاشیه راندن گروه‌های فقیر و ضعیف جامعه، بستری برای گرایش به طب‌های جایگزین می‌شود.

ناکارآمدی ساختاری نظام پزشکی و درمان و کارکرد نامناسب بیمه‌ها در پوشش دادن هزینه‌های درمان که در نهایت به فقیرتر و حاشیه‌ای شدن گروه‌هایی از جامعه می‌انجامد، بر بستر نابرابری فزاینده جامعه ایرانی که فاصله‌های فقیر و غنی را به رخ می‌کشد و بر بستر گفتمانی که پزشکان را - صرفنظر از تفاوت‌های درآمدی فاحش میان اقشار مختلف جامعه پزشکی – به عنوان بهره‌برندگان از منافع سرشار ساختار نظام پزشکی معرفی می‌کند، از پزشکی مدرن و پزشکان و درآمدهای افسانه‌ای ذکرشده برای گروه‌هایی از ایشان، هدف مناسبی می‌سازد که امثال عباس تبریزیان قادرند با حمله کردن به آنها، بخش‌هایی از گروه‌های حاشیه‌ای‌ شده در نظام بهداشت‌ و درمان را با خود همراه سازند.

***

کتابسوزی، این عمل مشمئز کننده، همیشه کار افراد جاهل و افراطی بوده است

رسول جعفریان، استاد تمام تاریخ دانشگاه تهران در یادداشتی نوشت:

 

اقدام شرم آور یک روحانی مروج طب سنتی به اسم طب دینی، با آتش زدن یک کتاب علمی با نام طب هاریسون بر اساس فیلمی که انتشار یافته کار زشتی است که هیچ دانش دوستی، در هیچ سطحی، آن را نمی پذیرد. متاسفانه این شخص، سالهاست با استفاده از باورهای عامیانه در میان مردم، تلاش در ترویج بافته های خود به اسم طب دینی دارد و برای تقدیس آنها، از روایاتی که بارها محدثان آنها را نقد کرده اند، استفاده می کند. این رفتار وی، در حوزه قم، مورد تأیید هیچ کس، جز شماری از هواداران ساده لوح او که مانند آنها همه جای دنیا هستند، نیست. روشن است که طب سنتی، به عنوان یک شاخه علمی، در مراکز دانشگاهی می تواند مطرح و توصیه های آن پس از بررسی های علمی، و تأیید مراکز رسمی، مورد استفاده قرار گیرد، اما نامبرده نه از نظر تحصیلات علمی و نه حوزوی، در مقامی نیست که بخواهد چنین ادعایی را بکند. طبعا در قم یا مشهد، هیچ نوع شاخه درسی وجود ندارد که او به استناد تحصیل در آن، چنین ادعایی را داشته باشد.

 

و اما اقدام به کتابسوزی، این عمل مشمئز کننده، باید گفت، این اقدام،همیشه کار افراد جاهل و افراطی  بوده است، کسانی که هیچ گاه، در هیچ مدلی، چه از نوع کسروی با آتش زدن آثار ادبی، و این شخص، با آتش زدن یک کتاب علمی، در پیشگاه ملت فرهیخته ایران، جایی نداشته و ندارند.

 

خوشحالیم که این شخص، پس از یک دوره تلاش در قم، از این مرکز دینی طرد شده و به دلیل اقدامات ناصوابش، در محاکم مربوط، محکوم هم شده است. مسلما، وظیفه حاکمیت، دفاع از حریم علم و دانش و مبارزه با جاهلانی است که با اقدمات ناصواب خود، زمینه آسیب زدن به دین و سلامت مردم را دنبال می کنند.

 

در باره دادن لقب آیت الله به ایشان، باید عرض کنم، در قم، مع الاسف زمینه ای وجود دارد که کسانی از سوی خود یا نزدیکانشان، لقب آیت الله را به خود اختصاص دهند. مسلم است که دادن چنین لقبی، هیچ رسمیتی نداشته و نشان دهنده هیچ مقام و منصب علمی و غیر علمی نیست.

 

باید عرض کنم، یکی از افتخارات ایران در چند دهه اخیر، در مراکز علمی و پزشکی، توسعه پزشکی مدرن است، امری که سبب شده ست تا ایران در منطقه خاورمیانه، یک قطب مهم پزشکی باشد. این راهی است که دولت های پس از انقلاب، بشدت از آن حمایت کرده و ایران اسلامی از این زاویه، کشوری سرافزار است. بنابر این، نباید این قبیل رفتارهای زشت و شرم آور را در مقابل آن همه تلاش و گسترش علم پزشکی نوین قرار داد، هرچند، نهادهای مربوطه، در تمام سطوح، می باید با اقدامات دقیق نظارتی خود، شائبه اعتنای به این قبیل رفتارهای نادرست را از میان ببرند، کاری که جز با توسعه مراکز علمی و ترویج دانش میان مردم، امکان نخواهد داشت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
25 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.