روز گذشته مراسم ترحیم مرحوم اعظم طالقانی در کانون توحید برگزار شد.

پایگاه خبری جماران، سعید گیتی آرا: عصر روز گذشته مراسم ترحیم مرحوم اعظم طالقانی با حضور هزاران تن از فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی در کانون توحید برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام والمسلمین فاضل میبدی در مراسم ترحیم اعظم طالقانی که عصر دیروز در کانون توحید برگزار شد، گفت: آیه«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» یادآور مقاله‌ای است که ذکر آن را در اینجا ضروری می‌دانم. در سال 78 کنفرانسی تحت‌عنوان «دین و صلح در دنیای امروز» برگزار شد و یکی از کسانی که در این کنفرانس حضور داشت مرحوم مغفور خانم اعظم طالقانی بود.

وی افزود: خانم طالقانی در صدر مقاله خود همین آیه را تلاوت کرد. ایشان همچنین سوالی را در آن مقاله مطرح کرد که به نظر من برای اینکه ما بیشتر با بینش ایشان آشنا شویم، طرح آن در اینجا لازم است. اینکه «چرا بشر نتوانسته تاکنون به جای دفاع مسلحانه از طریق گفت و گو اختلاف بین خود و دیگران را حل کند؟» بحث خانم طالقانی در آن سال این بود که چرا ما نباید در دنیای امروز گفت و گو را جای سلاح بنشانیم.

فاضل میبدی در ادامه گفت: این مقاله بسیار خواندنی مفصل است و در کتابی تحت عنوان حقوق بشر از منظر اندیشمندان که مرحوم آقای بسته نگار آن را چاپ کرد، درج شده است. همه ما می دانیم که خانم طالقانی یک انقلابی به تمام معنا مسلمان پیش از انقلاب و یک اصلاح طلب به تمام معنا مسلمان بعد از انقلاب بود.

وی گفت: ما در فقدان انسان‌های بزرگ با سه نوع غم مواجه می‌شویم. یکی غم فقدان آنهاست که این بزرگ و انسان اندیشمند تلاشگر از میان ما رفت. این نوع غم فقدان، پس از چندصباحی فراموش می شود. غم دیگر، غم حسرت آنهاست اینکه چرا ما از این انسان‌های بزرگ، خردمند و تلاشگر در این جهان بیشتر بهره نبردیم و غم سومی که هست این است که چرا ما در زمان حضور و حیات آنها در حق شان کوتاهی کردیم که به نظرم این غم بسیار بزرگ است.

فاضل میبدی ادامه داد: اینکه چرا وظیفه خود را در قبال این بزرگان به درستی انجام ندادیم و جهات سیاسی ما بر جهات فکری مان غلبه پیدا کرد؟ و امروز باعث شده که این غصه را بخوریم. یکی از اصطلاحاتی که امروز در دنیا مطرح بوده مساله توسعه انسانی است. در توسعه انسانی یکی از مقولاتی که بسیار مهم است، حفظ سرمایه های انسانی و نمادین کشور است.

وی افزود: متاسفانه در دنیای اسلام و به ویژه کشور ما تا جایی که می دانم به این مساله چندان توجه نمی شود. در چند سده اخیر از بس جامعه ما درگیر خط و خطوط سیاسی شده که سرمایه های نمادین انسانی چه در بُعد اخلاق، چه در بُعد فرهنگ و چه خدمات اجتماعی در فرهنگ ما به فراموشی سپرده شده است.

 

مراسم ختم مرحوم اعظم طالقانی

 

میبدی اظهار داشت: بعد از انقلاب گرفتار خط امام و در مقابلش خط غیرامام شدیم. پس از آن نیز گرفتار چپ و راست و بعدتر نیز گرفتار دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا شدیم. یا اینکه گرفتار خودی و غیرخودی و از این دست اصطلاحاتی که سرمایه های نمادین انسانی را دفن می کند. به نحوی که یکی چپ بود و به راست حمله می کرد و بالعکس، اگر در جامعه ای سرمایه های انسانی به عنوان سرمایه های نمادین حفظ نشوند، در آن جامعه هرقدر هم تلاش برای رشد اقتصادی صورت گیرد، چشمگیر نخواهد بود.

او بیان کرد: یکی از کسانی که در این کشور به عنوان سرمایه انسانی و نمادین محسوب می شود و باید حفظ شود، مرحوم آیت الله طالقانی بود. نمی توان از اعظم طالقانی سخن گفت ولی از مرحوم آیت الله طالقانی سخن به میان نیاورد. مرحوم آیت الله طالقانی انسانی بود که تنها دغدغه سیاسی نداشت و تنها یک انسان مبارز زمان شاه نبود. بلکه چند دغدغه داشت که مرحوم اعظم طالقانی نیز آن دغدغه ها را به ارث برده بود. نخست، مرحوم آیت الله طالقانی زمانی در عرصه اجتماع حاضر شد که دو جریان سیاسی در تقابل با اسلام قرار گرفته بودند. یکی جریان مارکسیسم و کمونیسم و دیگری لیبرالیسم که در کشور ما هردو در رقابت باهم اما در بعضی جاها در کنار هم در مقابل اسلام قرار گرفته بودند.

میبدی افزود: دغدغه مرحوم آیت الله طالقانی این بود که دو چیز را از سکوی اسلام و بر اساس سنت اسلامی در کشور ایران احیا کند. یکی مساله عدالت اجتماعی و دیگر آزادی. شما اگر آثار و کتب آیت الله طالقانی را مطالعه کرده باشید متوجه می شوید که این دو مقوله شاه بیت تفکر ایشان است. همه مشکلات کشور در نگاه مرحوم آیت الله طالقانی این است که چرا آزادی نیست و به جایش استبداد نشسته است و چرا عدالت اجتماعی نبوده و جایش جامعه طبقاتی سرمایه داری نشسته است؟ تمام تلاش ایشان چه در زندان و چه در آثارش، تحقق این دو مقوله بود.

وی ادامه داد: برای تحقق این دومقوله، آیت‌الله باید دو چیز را نفی می کرد. یکی مساله استبداد و دوم خرافاتی بود که بر دامان دین نشسته بود. از این رو، یکی از ستیزندگان با استبداد و خرافات در تاریخ فرهنگ ما مرحوم آیت الله طالقانی بود. ایشان دو کتاب را در این زمینه احیا کرد، یکی کتاب مرحوم آیت الله نائینی تحت عنوان «تنبیه الامه و تنزیه المله» بود که با آن مقدمه زیبایی که بر آن نوشت، آزادی از نگاه دینی و اسلامی را  احیا کرد. تمام تلاش آقای طالقانی در آنجا این است که ما می توانیم بر اساس سکوی دین و بینش اسلامی در این کشور آزادی به معنای واقعی کلمه داشته باشیم.

میبدی گفت: کتاب دیگری که ایشان احیا کرد، «محو الموهوم و صحو المعلوم» مرحوم آیت الله خرقانی بود. این کتاب را کسی نمی شناخت. مرحوم آیت الله خرقانی قزوینی در آن کتاب با خرافات و تفسیرهای مرتجعانه ای که از دین می‌شود و مانع پیشرفت مسلمین می شود، مقابله کرده است. مرحوم آیت الله طالقانی در سال 1325 در دهه سوم عمرش این کتاب را از قعر کتابخانه ها بیرون کشید، مقدمه ای برآن نوشت و چاپ کرد. یک بارهم بیشتر این کتاب چاپ نشد که من به خانم اعظم طالقانی گفتم آن مقدمه را مجدد منتشر کن و ایشان در یکی از شماره های پیام هاجر آن را منتشر کرد. اخیرا هم شنیده ام که در پیام ابراهیم این مقدمه مرحوم آیت الله طالقانی بر کتاب مرحوم آیت الله خرقانی چاپ شده است.

وی بیان کرد: اینکه من عرض کردم مرحوم اعظم طالقانی یک انقلابی به تمام معنا اسلامی پیش از انقلاب و یک اصلاح طلب به معنا اسلامی پس از آن بود، بدین خاطر است که ایشان به دنبال این بود تا اگر از حقوق زنان سخن می گوید یا اگر از حقوق مردم سخن می گوید بر همان سکوی اسلام باشد و همواره به دنبال این بود که تفسیر نو و جدیدی در مواجهه با مدرنیسم و فمنیسم داشته باشد.

میبدی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: کاری که اعظم طالقانی پس از تشکیل مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی در بُعد فرهنگی کرد، بسیار بزرگ بود. ایشان پس از انقلاب تنها دنبال یک کار فرهنگی رفت و با این همه نامهربانی هایی که با او شد، دست از کار خود برنداشت. من در کم کسی انگیزه در کار، خلوص در نیت و خلوص در معرفتی که در وجود اعظم طالقانی بود، مشاهده کرده ام.

زهرا ربانی املشی نیز به عنوان قائم مقام حزب جامعه زنان انقلاب اسلامی در ادامه این مراسم، بیانیه این حزب را قرائت کرد.

در بخشی از این بیانیه آمده است:

روح پاک اعظم طالقانی، از بندگان با اخلاص خداوند و السابقون عرصه ایمان و عمل و بانوی کم نظیر دوران معاصر ما به ملاقات پروردگار شتافت. او عمری را با ایمان مستحکم و با نفسی مطمئن زیست و همواره ضمن تلاش و تکاپو در امور فردی و خانوادگی، مسئولیت های اجتماعی خود را نیز با جدیت تمام دنبال می کرد و با صبر و مقاومت و شور و حال به هر کسی که با او نشست و برخاست داشت روحیه امید و نشاط را انتقال می داد و خستگی ناپذیر به کوشش می پرداخت.

 

مراسم ختم مرحوم اعظم طالقانی

 

همچنین صدیقه وسمقی در این مراسم گفت: خانم طالقانی شخصیتی امین، صادق، وفادار ، فداکار و مسئول بود و بالاتر از همه این ها دارای بزرگترین فضیلت انسانی یعنی تفکر و تعقل بود. ایشان شاید به دو دلیل عمده از پایگاه روشنفکری به مسائل نگاه می کرد. یکی به دلیل خاستگاه ایشان بود که در آغوش پدری پرورش یافته بود که با روشنفکری نسبت داشت، اما مهم‌تر از آن همین فضیلت انسانی خانم طالقانی بود که باعث این شده بود تا ایشان از منظر و پایگاه روشنفکری به مسائل نگاه کند.

وی افزود: خانم طالقانی اهل تفکر و تعقل بود و این ویژگی را هر انسانی داشته باشد راهنمای درستی در مسیر زندگی برایش خواهد بود. ایشان اگرچه دیندار بود اما به مسائل و باورها و احکام دینی از منظر سنتی نگاه نمی کرد. دلیلش هم این است که ایشان اهل تفکر و تعقل بود. یکی از مسائلی هم که ایشان روی آن حساسیت داشت، مساله حقوق زنان بود. خانم طالقانی به درستی و تحقیقا می دانست که زنان در این کشور با چالش ها و مشکلات عدیده ای مواجه هستند و متاسفانه به نام دین با تبعیض هایی مواجه اند که با شأن و کرامت انسانی زنان مغایر است.

وسمقی ادامه داد: از آنجا که خانم طالقانی مسلمان بود این مسأله را نمی پذیرفت. مشکلی که در جامعه ما و حتی در میان علمای دین وجود دارد این است که چشم بسته و بدون تفکر و تعقل، بسیاری از این تبعیض های غیر انسانی را به اسلام نسبت می دهند و حتی از آن دفاع می کنند و در برابر کسانی که مخالفین این تبعیض ها هستند، می ایستند. یک ویژگی خانم طالقانی این بود که تعقلش پیشاپیش باورهای دینی‌اش حرکت می کرد. ایشان باورهای دینی و حتی احکامی که به نام دین نسبت می یافت را با عقلش محک می‌زد. به همین خاطر توانسته بود از سد محکم بسیاری از خرافه ها و تبعیض ها علیه زنان عبور کند و آنها را بشکند.

وی گفت: جایی که احکام قدیمی و کهن به نام دین و باورهای دینی رواج یافته، وقتی با عقل تضادی پیدا می کنند، علمای دین به راحتی عقل را دور می زنند. نتیجه این می شود که ما با باورها و دینی نامعقول مواجه می شویم. خانم طالقانی این گونه نبود و عقل را پیشاپیش قرار می داد. ایشان وقتی که شخصا رفت و برای ریاست جمهوری ثبت نام کرد همه تبعیض ها علیه زنان را به چالش کشید. کسی که معتقد است زنان می توانند رئیس جمهور شوند، هیچ وقت نمی تواند بپذیرد که زن در خانه نتواند سرپرست فرزندش باشد. در کشور ما به نام دین با تبعیض هایی روبه رو هستیم و روز به روز تبعیض های جدیدتری مانند قارچ سمی در حال رشد هستند. برای نمونه، من شنیده ام که اخیرا وزارت آموزش و پرورش بخشنامه ای صادر کرده که کارمانه دانش آموزان را تنها به پدران آنها دهند و نه مادران. این گونه تبعیض های سخیف از کجا نشأت می گیرد؟ ما زنان تبعیض های غیرانسانی علیه خود را به چالش می کشیم.

این فعال حوزه زنان گفت: خانم طالقانی برای ریاست جمهوری ثبت نام کرد و برخی می گویند دیدید نتوانست کاری کند. معلوم است وقتی ما با تبعیض هایی که مدتهاست در حال ترویج شدن است، با یکی دو روز نمی توانیم مقابله کنیم. اما به چالش کشیدن تبعیض های غیر انسانی می تواند آگاهی بخش باشد.

 

مراسم ختم مرحوم اعظم طالقانی

 

در پایان مراسم نیز سعید مدنی جامعه شناس طی سخنانی گفت: افتخار این را دارم تا دقایقی درباره امید از منظر مرحوم اعظم طالقانی و انعکاس آن در اندیشه و افکار او صحبت کنم. اما قبل از آن اجازه دهید بخشی از یادداشت دوست و همراه عزیز آقای دکتر علیرضا رجایی را که در سوگ مرحوم اعظم طالقانی نوشته، خدمت شما ارائه کنم:

 «اعظم طالقانی اما شاید زنگ و طنین صدای پدر را پیوسته با خویش می شنید که به طریق و مشی خود می خواست پیام هاجر روزگار خویش را در سعی صفا و مروه بی پایان مجاهدت علیه استبداد شوم به گوش زمانه برساند. یا اینکه در پژواک ستیز با بت های چوبین شقاوت، پیام ابراهیم را جست و جو می کرد که ابراهیم پدر ایمان است و ایمان ذکر بدون حادثه در کنج و زاویه عافیت طلبی نیست. این بی قراری و تکاپوی مدام او در سنت بزرگی ریشه داشت، که نسلی از مجاهدان عافیت سوز از دل آن برخاسته بودند. در صدر این سنت مصدق بزرگ می نشست و طالقانی و بازرگان و سحابی معلمان اول آن بودند. شریعتی طرحی عظیم بر این سنت برافکند و محمد حنیف بر آن شد که بر قامت این همه، جامه ای از سازمان و...بپوشاند.»

وی افزود: صحبت درباره امید از منظر اعظم طالقانی کاری آسان و در عین حال دشوار است. سال ها پیش میرحسین محصور گفت: امید بذر هویت ماست. امروز می توانیم بگوییم امید بذر هویت اعظم طالقانی بود. اساس و بنیاد امید تغییر است و انسان های امیدوار کسانی هستند که تردیدی در ایجاد تغییر ندارند. فرهنگ ایرانی سرشار از اندیشه و تفکر درباره امید است و حتی در میان آثار شاعران بزرگ می توان موارد زیادی پیدا کرد که درباره امید سخن گفتند. برای نمونه، مرحوم سیاوش کسرایی در رسای امید چنین سروده: می آید می آید آن تک سوار نوح با مژده ای دگر/ با او دوباره کار و سرور و امید آغاز می شود. همچنین مولوی شاعر عشق و امید است و در جایی می سراید که در نومیدی بسی امیدها، از پس ظلمت دوصد خورشیدها و بالاخره فردوسی شاعر بزرگ ایران چنین سروده: همیشه خردمند امیدوار/ نبیند به جز شادی روزگار. پس فرهنگ ایران سرشار از اندیشه امید است.

این جامعه شناس ادامه داد: باید پرسید که امیدوار کیست؟ مطالعات انجام شده سه ویژگی را برای افراد امیدوار ذکر می کند. اول اینکه افراد امیدوار کسانی هستند که اهداف مشخصی دارند. دوم اینکه راهکارهای مشخصی هم برای رسیدن به آن اهداف یا دارند یا خلق می کنند و سوم آنکه انگیزه کافی برای رسیدن به اهداف خود دارند. تجلی هر سه این ها را در اندیشه، آراء و عمل اعظم طالقانی می بینیم. یکی از نمودهای این اصرار او بر داشتن امید و پیگیری، مصمم بودن او بود. این ویژگی را در انواع فعالیت های او می توان جست وجو کرد.

وی بیان کرد: یکی از ویژگی هایی که اخیرا زیاد برای او عنوان شده، تلاشش برای کاندیدا شدن جهت ریاست جمهوری است. یکبار در گفت و گو با ایشان پرسیدم شما که می دانید نظر شورای نگهبان و مقامات این است که فقط مردان می توانند رئیس جمهور شوند پس چرا در هر نوبت ثبت نام می کنید؟ او بارها در پاسخ به این سوال هم به من هم به بسیاری دیگر، به این نکته اصرار می کرد که مبانی نظری اساسی ای سراغ دارد که تاکید می کند نظرش قریب به صحت است. ایشان می گفت: «اندیشه پدرم و برخی از نویسندگان قانون اساسی اول چنین بود. فهمی که من از قرآن و منابع دینی دارم، چنین حکم می کند که رجل مفهوم وسیعی دارد و این فهم دینی هیچ منعی برای زنان و استفاده آنها از فرصت ها در جامعه ایجاد نمی کند»

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.