شب گذشته، مراسم شب هشتم محرم در حسینیه محبان الائمه(ع) با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، شب گذشته حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم سلیمانی در حسینیه محبان الائمه(ع) گفت: جامعه ما از یک سو جامعه ای اسلامی است و خود را منتسب به اسلام می داند و از سوی دیگر جامعه حسینی است و با اباعبدالله الحسین(ع) نسبت ویژه دارد. یعنی اسلام محمدی بر اسلام حسینی منطبق شده است. این دو یک اسلامند ولی اکثریت مردم سراغ قرائتی از اسلام رفتند که می توان گفت قرائت حسینی است.

وی افزود: اباعبدالله الحسین(ع) در دین جدش اصلاحی به وجود آورد و وظیفه خود می‌دانست که کجی‌ها و اعوجاج را اصلاح کند. حالا از یک طرف باید ببینیم که آن اعوجاج و کجی‌ها چه بوده و از طرف دیگر اینکه اباعبدالله الحسین(ع) چه کرد؟ سوال مهم‌تر اینکه ما که شعار حسین سر می‌دهیم چقدر در مسیر ایشان هستیم؟ آیا واقعا ما در مسیری که اباعبدالله الحسین(ع) می‌خواست و در راه آن به شهادت رسید، قرار داریم؟ آیا در مسیر اصلاحی امام حسین(ع) هستیم یا نه؟

عضو هیأت علمی دانشگاه مفید ادامه داد: همه می‌دانیم نام امام حسین(ع) در ایران ما بیش از هر نام دیگری برده می‌شود و هر مراسمی که باشد حتی وقتی شب‌های میلاد و جشن است، سخنرانان آخر حرف‌هایشان می‌گویند بالاخره باید ذکر مصیبتی برای اباعبدالله الحسین(ع) بگوییم چرا که بنی امیه برای ما جشنی باقی نگذاشته. از این رو، در عزداری‌هایمان به تدریج قرآن کمتر قرائت می‌شود و مداحی و روضه خوانی غلبه پیدا می‌کند. در حالی که قدیم در عزاداری‌ها بیشتر قرآن می‌خواندند و 40 سال پیش کمتر از حالا زیارت عاشورا خوانده می‌شد.

وی بیان کرد: بنابراین به صورت‌های مختلف نام اباعبدالله الحسین(ع) در جامعه ما بیشتر به کار می‌رود. این سخن من «نقد» نیست و قصد ندارم که امشب به آن بپردازم اما شاید کسانی بگویند این یک انحراف است که روضه خوانی جای تلاوت قرآن را بگیرد و روضه و مصیبت اباعبدالله(ع) تبدیل به همه دین مردم شود. آیا ما باید تمام سال را عزادار اباعبدالله(ع) باشیم؟ آیا لازم است علاوه بر دهه محرم دهه محسنیه یا دهه‌های دیگر هم درست و همه سال را به عزاداری تبدیل کنیم یا ایام را محدود کرده و از آن ایام ویژه بهترین استفاده را ببریم؟ به نظرم باید علاوه بر افزایش شکوه و عظمت، ایام را محدود کرده و بیشترین بهره را بریم.

حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی اظهار کرد: اگر قرار باشد که عزاداری ما جای نماز ما را بگیرد یا اینکه گمان کنیم می‌توان با عزاداری سایر واجبات را ترک کرد و این عزاداری می‌تواند در روز رستگاری ضعف های دیگر را بپوشاند، انحراف از دین است. فراموش نکنیم که در ظهر عاشورا و جلو تیر دشمن، اباعبدالله الحسین(ع) به نماز جماعت ایستادند و عده‌ای از یارانش نیز در همان حال نماز به شهادت رسیدند. بنابراین عزاداری نباید جای نماز را بگیرد.

وی افزود: اباعبدالله الحسین(ع) وقتی حرکت خود را شروع کرد، این گونه نبود که مردم نماز نخوانند یا به آن کم اهمیت دهند. زمانی که لشکر حرّ بن یزید ریاحی راه را بر اباعبدالله الحسین(ع) بست و نگذاشت که ایشان راه خود را به سمت کوفه ادامه دهند. وقت نماز ظهر شد. لشکر حر بن یزید ریاحی پشت سر اباعبدالله الحسین(ع) نماز خواندند. یعنی به امام اقتداء کردند و اباعبدالله(ع) برایشان خطبه خواند و دوباره با فاصله‌ای نماز عصر را خواندند. این ماجرا را برای این بازگو کردم تا بگویم آنهایی که کربلا آمدند و با اباعبدالله الحسین(ع) نزاع کردند و تیغ بر ایشان کشیدند، اهل نماز بودند و آدم‌هایی نبودند که نماز نمی‌خوانند. هم نماز می‌خواندند هم بر اباعبدالله الحسین(ع) اقتداء می‌کردند.

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید ادامه داد: کسانی که در کربلا به مصاف اباعبدالله الحسین(ع) رفتند، اهل روزه بودند. قرآن می‌خواندند و حتی قاری بودند و چه بسا در آنها حافظ قرآن هم وجود داشت. ظواهر مذهبی و امور دیگر را نیز رعایت کرده و به حج می‌رفتند. همچنین مقید به نماز اول وقت بودند و حتی به امام حسین(ع) اقتداء می‌کردند. باید دید چه چیزی در دین منحرف شده بود که اباعبدالله(ع) می‌خواست آن را اصلاح کند؟ با بیان این عبارات نمی‌خواهم بگویم که اهمیت نماز، روزه، حج و امثالهم کم است، بلکه ابتدای این حرف‌ها گفتم که اباعبدالله الحسین(ع) در روز عاشورا ایستادند و نماز خواندند و حتی با آن نماز خود و یارانش را به خطر انداخت. پس هیچ چیزی جای نماز را نمی‌گیرد.

وی بیان کرد: اما چه انحرافی در جامعه‌ای که اهل نماز و روزه و قرآن و انجام مناسک بودند، به وجود آمده بود که اباعبدالله الحسین(ع) فرمودند فقط و فقط برای اصلاح امت جدش قیام کرده است؟ بنابراین آنچه دچار انحراف شده بود، نماز نبود اتفاقا افراد نماز می‌خواندند و اول وقت هم می‌خواندند. اعمال دیگر را نیز انجام می‌دادند. اباعبدالله الحسین(ع) یک خطبه دارد که به قبل عاشورا برمی‌گردد. این خطبه خطاب به عالمان دین بوده و بسیار خواندنی است. آنچه باعث گلایه اباعبدالله الحسین(ع) در آن خطبه می‌شود این نیست که چرا مردم نماز نمی‌خوانند یا روزه نمی‌گیرند یا آنکه ظواهر دین را رعایت نمی‌کنند، چون آنها رعایت می‌شد بلکه از دیدگاه ایشان آنچه خراب شده بود اخلاق و حقوق انسان‌ها بود.

حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی گفت: حضرت در آن خطبه می‌فرماید، «اخلاق جامعه خراب و فاسد شده، عالمان تباه و فاسد شدند. آنها ظلم را می‌بینند ولی دم برنمی آورند. عالمان بی‌اخلاقی را می بینند ولی فریاد نمی‌کشند». در حالی که وظیفه عالم این است که وقتی این همه ظلم و ستم و حق کشی را می‌بیند؛ وقتی پایمال شدن حقوق انسان‌ها را می بیند، سخن بگوید و دغدغه‌اش حقوق انسان‌ها و اخلاق باشد. بنابراین ممکن است در جامعه‌ای نماز خوانده شود، روزه هم گرفته شود، اعمال حج نیز اجرا و به سایر ظواهر هم احترام گذاشته شود، ولی اخلاق رعایت نشده و حقوق انسان‌ها تضییع شود. چنین جامعه‌ای فاسد و تباه شده است.

وی گفت: پیامبر(ص) ما در حدیث معروفی که از سوی برادران اهل سنت بیشتر نقل شده، می‌فرماید: من فقط و فقط برای این مبعوث شدم که اخلاق جامعه را اصلاح کنم. روایت دیگری هم که بیشتر از طرف شیعه نقل شده این است که پیامبر می‌فرماید: بر شما باد اخلاق نیکو. پس پیامبر ما هدف رسالت خودش را اصلاح اخلاق جامعه می‌شمارد. در یکی از صور حدیثی هم که به دو صورت نقل شده، آمده است اگر می‌خواهید دینداری جامعه را بسنجید به زیادی نماز و روزه و حج و معروف و سایر ظواهر نگاه نکنید، بلکه به این نگاه کنید که جامعه چه اندازه روراست بوده یا اهل فریب و خدعه نیست.

سلیمانی ادامه داد: باید دید بعد از دهه محرم جامعه ما اخلاقی‌تر از قبل از دهه شده یا خیر؟ چون مردم علاوه بر انجام برخی ظواهر که چندان هم خوشایند نیست، در مراسم عزاداری شرکت می‌کنند. باید بیشتر بیندیشیم. شب عاشورا حبیب بن مظاهر بعد از آنکه فهمیده بود فردا همه به شهادت می رسند، شوخی و خنده می‌کرد. حالا سوال این است چه فلسفه ای وجود دارد برای اینکه من بنشینم و برای حبیب بن مظاهری گریه کنم که خودش شب عاشورا چنین حالی داشت؟ به حبیب گفتند تو که اهل شوخی و مزاح نبودی چرا امشب آنقدر شوخی می‌کنی؟ گفت به این دلیل که تا به حال شبی بهتر از این شب نداشتم. آیا گریه ما دلسوزی برای حبیب بن مظاهر است؟ آیا ایشان به دلسوزی من و شما احتیاج دارد؟ قهرمانی که خودش لحظه شماری کرده تا شب عاشورا صبح شود و به شهادت برسد، آیا باید برای این قهرمان گریه کرد؟

وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما اگر گریه می‌کنیم باید توجه داشته باشیم که گریه باید برای خودمان باشد. یعنی فلسفه اشک من این است که می‌خواهم اعلام کنم من هم جزو این کاروان هستم و ای کاش من هم آنجا بودم و به سعادت می‌رسیدم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.