در این مطلب آمده است : به روایات تاریخی مکتوب و نقلی، گذشتگان ما در مبارزه با گران فروشی سه گونه عمل می‌کردند که با تلفیقی از آن سه گونه می‌توانیم امروز به داد مردم از بیدادگران فروشی برسیم:
نخست، مبارزه‌ی منفی با گران‌فروشی و کم‌فروشی است و آن به پیروی از ضرب المثل حکیمانه‌ی « سزای گران فروشی نخریدن است » بنابراین می‌توانیم نخریم و بدین وسیله سرمایه‌ی زندگی خود را با شهوت خرید به فروشنده‌ی پرطمع تقدیم نکنیم. این عمل، جهت تعدیل قیمت‌ها و مهار گران‌فروشی بسیار موثر است. به ویژه امروزه که با تشکیل «کمپین»‌ها در فضای مجازی خیلی زود می‌توان به مقصود رسید و ضرر و زیان را به خانه‌ی آن کس برد که فی‌المثل در ماه مبارک رمضان از عبادات مردم سوء‌استفاده می‌کند.
دوم، مبارزه‌ی ارشادی و فرهنگی از طریق نهادهای فرهنگی و مذهبی به ویژه مساجد است. علی الخصوص در موسم ماه مبارک رمضان که حضور در مساجد و موعظه، بیش از هر زمانی است و در این راه انتظار این است که امامان جمعه و جماعات به این امر بسیار مهم توجه داشته باشند و چون این عزیزان در امور سیاسی به بسیج نیروهای مردمی موفق‌اند در امور اقتصادی هم نفوذ کلامشان، ساری و جاری است به ویژه آن که خیل عظیم نمازگزاران از طبقه‌ی اهل بازار و کارهای اقتصادی اند. در این مورد، تجربه‌ی عملی مرحوم حکیم الهی سمنانی، نکته‌های عبرت آموزی است: اول آن که با به بازار آمدن بادنجان سمنان، قصابان شهر را به حضور می‌خواسته و می‌گفته‌اند که یک شاهی گوشت را ارزان کنید تا با آن یک شاهی، مردم بادنجان بگیرند و به همراه گوشت کنند. دیگر، آن که چون کاروان زایران حضرت امام رضا‌(ع) به سمنان نزدیک می‌شد، هشدار می‌دادند که مبادا با کم فروشی و گران فروشی، ایمان شما را با خود ببرند! و بدین وسیله آن مجتهد بزرگ و حکیم صمدانی، از گران فروشی و کم فروشی با فرهنگ دینی، جلوگیری می‌کردند، بدون اینکه نیازی به قوه‌ی قهریه باشد.
سوم، استفاده از نیروی قهریه‌ی حکومتی است چون حکومت و حاکمیت به فراست می‌دانسته که با تزلزل در معیشت مردم و اجحاف در حق آنان، مشی حکومت دچار تزلزل می‌شده و حمایت مردمی را از دست می‌داده است زیرا مردم به خود می‌قبولاندند که این حکومت، قادر به حل مشکلات معیشتی مردم نیست و لیاقت اداره‌ی قلمرو حکومتی خود را ندارد و... در این مورد، نقل حکایتی از کتاب « سیاست‌نامه» اثر نخست وزیرنامی تاریخ ایران می‌تواند بسیار نکته اموز باشد:
« شنیدم که در غزنین (پایتخت دولت غزنوی) خبازان، در دکان‌ها ببستند؛ و نان، عزیز و نایافت شد؛ و غربا و درویشان در رنج افتادند و به تظلم (دادخواهی) به درگاه شدند و پیش سلطان ابراهیم از نانوایان، بنالیدند. فرمود تا همه را حاضر کردند. گفت: چرا نان، تنگ کرده‌اید؟ گفتند: هرباری که گندم و آرد که در این شهر می‌آرند، نانوای تو می‌خرد و در انبار می‌کند و می‌گوید که: فرمان، چنین است! و ما را نمی‌گذارد که یک من بار بخریم. سلطان فرمود تا خباز را بیاورند، در زیر پای پیل افکندند. چون بمرد، بر دندان پیل بستند و در شهر بگردانیدند و بر وی منادی می‌کردند که هر که در دکان نگشاید از نانوایان، با وی همین کنیم و انبارش خرج کردند. نماز شام بر در هر دکانی، پنجاه من نان بمانده بود و کس نمی‌خرید.»
البته امروز شرایط به مقتضیات زمانی و حقوقی و اجتماعی و فرهنگی، فضای هزار سال پیش نیست اما حکومت و جمهوری اسلامی دارای نهادهای نظارتی و بازدارنده و مهارکننده است. این مسئولان باید به تعهدات خود عمل کنند که اگر نکنند، مردم به پای ناتوانی حکومت و نظام می‌نویسند و قابلیت‌های مسئولان را زیر سوال می‌برند. نمی‌شود و هرگز برازنده‌ی شهر و استان و کشور و حکومت داری ما نیست که در ایام ماه مبارک رمضان، قیمت گوشت و میوه و سبزی و هندوانه‌ی ناقابل، سیر صعودی غیر معقول و نامتعارف داشته باشد. در این راه باید، نهادهای مسئول به نظارت دقیق خود متعهد باشند و از هرگونه اجحافی از هر ماخذی که باشد، جلوگیری کنند و البته فرمانداری و استانداری، در این زمینه که به رضایت مردم بستگی دارد، مبرا از مسئولیت نیستند.
6026/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.