در این مطلب آمده است : سال پیش همین روزها ساختمان پلاسکو در تهران در آتش سوخت و مردم سوگوار آتش نشانانی شدند که برای نجات مردم و کسبه به داخل ساختمان رفتند، اما گرفتار شدند و سوختند.
تمام هفته پیش اما چشم مردم نگران سرنوشت خدمه کشتی نفت‌کش سانچی بود که میعانات گاز و فرآورده‌های نفتی را از جزیره خارک به مقصد کره جنوبی حمل می‌کرد، اما به مقصد نرسید، با کشتی چینی تصادف کرد و آتش گرفت و همه سوختند، در این حادثه 30 تن از هموطنان به همراه دو بنگلادشی جان باختند، اطلاعات مردم درباره کشتی کم است و صدا و سیما نیز در روزهای اول متوجه اهمیت واقعه نشد یا مانند ساختمان پلاسکو امکان پوشش خبری نداشت و هر روز که سپری شد امیدها کمتر و شایعات بیشتر شد.
تا قبل از این حادثه نمی‌دانستند که شرکت ملی نفت‌کش ایران به شرکت سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی واگذار شده و زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است و به وزارت نفت ربطی ندارد و علت انتخاب آقای دکتر علی ربیعی برای انجام ماموریت پیگیری در سفر به شانگهای چین نیز همین بود، در حالی که تصور می‌شد سابقه او در مدیریت بحران و توان گزارش‌دهی‌هایی از این دست در این ماموریت تاثیر داشته است، این که مالکیت کشتی با پاناما و پرچم این کشور برفراز آن در اهتزاز بوده، به قول وزیر کار به خاطر ارزان‌تر بودن استفاده از این، پرچم پاناما انتخاب شد و ربطی به مسایل دیگر ندارد.
از همان روز اول بحث اهمال چینی‌ها هم مطرح بود و این که چرا کشتی خودشان هیچ تلفات نداشت اما ایرانی‌ها ماندند و سوختند، در این باره هم گفتند آن کشتی حامل گندم بود و بعد از تصادف، قایق‌های نجات را پایین آوردند و خود را به ساحل رساندند، اما کشتی نفت کش، گازهای قابل انفجار و اشتعال حمل می‌کرد و احتمالا مسمومیت شدید در پی انتشار گاز، امکان فرار یا تصمیم گیری یا تماس را از آنها گرفته و بعد هم کشتی منفجر شد و همه سوختند و هیچ گروهی جرات نزدیک شدن و ورود به کشتی را نداشت که در دمای 400 درجه می‌سوخت.
این پرسش که چرا و چگونه کشتی حامل غلات توانست خود را نجات دهد و چرا کمک نفرستادند هم چنان به افکار عمومی چنگ می‌زند، هر چند که سخنگوی وزارت خارجه چین ادعای بی‌توجهی را رد می‌کند، در عین حال از این واقعیت هم نمی‌توان گذشت که در اتفاقاتی از این دست که نادر است و مهار و مقابله با آنها تخصص‌های ویژه می‌طلبد دو مولفه در اینجا اهمیت فوق العاده دارند، یکی زمان و فرصت طلایی و تصمیم گیری سریع در واقع به جای اعزام وزیر کار از ایران، سفیرمان در چین باید به سرعت دست به کار می‌شد. تمرکزگرایی افراطی فرصت تصمیم گیری‌های سریع را از مقامات محلی گرفته است، نکته دیگر استفاده از شرکت‌هایی است که خدمات تخصصی مربوطه را البته با دریافت پول‌های کلان ارایه می‌دهند که چینی هم نیستند، با این نگاه می‌توان این بحث را مطرح کرد که در همان ساعت اولیه و به جای دست دست کردن باید از این شرکت‌ها کمک گرفته می‌شد. وجه دیگر اما پرسشی است که در روزهای حادثه همسر محمد کاووسی افسر اول تدارکات کشتی مطرح کرد و سوال جدی و مهمی بود: «درست است که چین کم کاری می‌کند اما مگر مدیریت فاجعه‌ای در این اندازه از عهده یک کشور برمی آید؟ مگر دریانوردی یک شغل جهانی نیست و مگر IMO یک سازمان جهانی نیست؟ پس چرا تلاش نمی‌کنند (نمی‌کردند)؟ مگر وقتی زلزله رخ می‌دهد از صلیب سرخ جهانی کمک نمی‌فرستند؟ پس چرا کمک‌های جهانی و بین المللی نمی‌رسد؟! »
وقتی کشوری گرفتار انزوا می‌شود و کرسی‌های خود در سازمان‌های بین المللی را از دست می‌دهد امکان استفاده از این ظرفیت‌ها نیز کاسته می‌شود. به نظرم مهم‌ترین زیان تحریم‌های هسته‌ای این بود که به اعتبار بین المللی ایران لطمه زد و هر که به خود اجازه می‌داد هر گونه می‌خواهد رفتار کند. وقتی وزارت نفت با آن گستره و ابهت دست به دامان جوانک بی‌هویت و ناشناخته‌ای به نام بابک زنجانی می‌شود یعنی موقعیت بین المللی خود را از دست داده ایم و نمی‌توانیم اراده خود را از طریق مجاری معتبر اعمال کنیم، به این بهانه باید پرسید رابطه ایران با سازمان جهانی دریانوردی دقیقا در چه اندازه‌ای است و چه نقشی ایفا کردند؟
به هر حال در کشتی سانچی و در میان قربانیان سانحه نام یک زن نیز به چشم می‌خورد: «ساقی فعال» همسر حسین جهانی هل‌آباد که افسر دوم کشتی بود، قبل از حادثه آخرین سلفی را با همسرش گرفت و بر روی شبکه اجتماعی قرار داد و ساعاتی بعد در کنار همسر خود مثل پروانه در آتش سوخت.
اما این سانحه نباید ما را تنها به یاد یگانه زن قربانی و جان باخته بیندازد چرا که زنان جوان دیگر قربانیان اگر چه در حادثه نبودند و نسوختند اما در روزهای انتظار، آتش را با عمق جان احساس کردند و دل آنان ه
م به تمامی سوخته است و اگر چه با تنهایی ناشی از نوع شغل همسران خود خو کرده بودند اما امید داشتند که باز می‌گردند و حالا دیگر بازگشتی در کار نیست و تمام تراژدی ماجرا در این است که « ساقی فعال » به همراه تمامی خدمه کشتی کیلومترها دورتر از این خاک و در جایی که خاک ما نبود و اصلا خاک نبود و در کشتی که پرچمی دیگر بر فراز آن در اهتزاز بود سوختند و شاید هیچ گاه پیکرشان در این خاک آرام نگیرد.
6026/7342
*خبرنگار: الناز ملکی **انتشار دهنده: جانعلی فتحی
برای آگاهی از تازه‌ترین اخبار و رویدادها در استان سمنان به نشانی IRNASEMNAN@ کانال اخبار ایرنا سمنان مراجعه کنید.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.