در این مطلب آمده است: امسال نیز تاسوعا و عاشورای حسینی را با شور و شعور مردم عاشق امام حسین پشت سر گذاشتیم، گاهی با گذشت این روزها از خود می‌پرسم ما مردم از کربلا و عاشورا چه آموخته‌ایم؟ برخی از فرزانگان می‌گویند که از کتاب‌های ارزشمند تاریخی و حتی از اسطوره‌ها و افسانه‌های تاریخی‌اش می‌توان درس زندگی و سر زندگی آموخت، درس اخلاق و کرامت انسانی را می‌توان یاد گرفت، درس شجاعت و شهامت و اخلاص و صداقت و آزادگی و خرد ورزی را می‌توان آموخت، وقتی افسانه و اسطوره را بتوان آموزگار دانست چرا به طریق اولی واقعه بزرگ و سترک و جهان شمولی عاشورا به جای آموزگار خویش، گاهی بیگانه می‌شود؟ صرف نظر از این که حکیم فردوسی در شاهنامه خویش ابایی نداشته است از این که هر خردمند آزاده‌ی نیکو رفتاری را اعم از ایرانی و غیر ایرانی، بزرگوارانه بستاید، قدر مسلم، ستاره‌های تابناک آسمان فضیلت و عدالت و آزادگی نه فقط به یک ملت، بلکه به بشریت تعلق دارند. امام حسین (ع) علاوه بر این که امام و پیشوای تمام شیعیان و پیشوای پاک نهاد مسلمانان و سرمایه‌ی اعتقادی و فرهنگی ایرانیان است، ستاره و سردوشی افتخاری است که دست تقدیر بر تارک تاریخ بشر و بر فرق کرامت هر که آدم و انسان است، نصب کرده است. اگر مهاتما گاندی و فریشلر آلمانی و دیگران در حد و حجم اطلاعات خویش از امام حسین (ع) کم و کوتاه، یا بلند و بسیار یاد کرده‌اند. علتش همین است. او در حصار قوم و قبیله‌ی خاصی نیست. دنیای ما ادم‌ها اگر خوبان و خسروانی مانند حسین را نداشت زیاد تعریفی هم نداشت!
ما ایرانیان مثل همه‌ی مردم دنیا در همه مکان‌ها و زمان‌ها، از آنجا که آدمیم و از آنجا که آدم جایز الخطاست و از آنجا که پدرمان حضرت آدم روضه رضوان را به دو گندم بفروخت، خلقیات خوب و خوش زیاد داریم و عیب و علت هم زیاد، اما با همه عیب و علت، خواسته و ناخواسته یا امروزی و دیروزی، آزادگی و دلدادگی به آزادگی و بلند بارگاهی مان را در چشم و چهره‌ی معصوم و مظلوم حسین و اصحاب حسین فریاد کرده‌ایم. درست و دقیق، همان زمان که سید و سالار شهیدان، نشسته بر مسند خاک و خون فریاد زد: ‌ای شیعه‌ی آل ابی‌سفیان! اگر دین ندارید آزاده باشید.
خوشدل تهرانی، حماسه‌ی به خاک و خون کشیده شده‌ی کربلای حسینی را در این عبارت خلاصه کرد:
نه ظلم کن به کسی، نی به زیر ظلم برو
که این مرام حسین است و منطق دین است
این شاعر گرانمایه گر چه ابیات شاعرانه‌تری هم دارد اما، وی به زبان هنر یا به زبان گزارش یا به هر نگاه دیگری که گویا بوده است، می‌گوید: خلاصه‌ی حکایت عاشورائیان همین است: « نه به دیگری ستم کردن و نه از دیگری ستم پذیرفتن» و این معما روشن و روان است که اگر مراد و مرشد آزادگان از ستم سخن می‌گوید، مراد و مقصودش ستم سنگین است وگرنه ستم‌های کوچک و رایج در میان روابط عادی و خطا آلوده‌ی آدمیان، معمول و مرسوم است و معمولاً قابل بخشش است. حسین البته اهل بذل و بخشش است، اما ستم سترگ را هرگز تحمل نمی‌کند، ستم کوچک و اندک را نیز بر کسی تحمیل نمی‌کند. این، همان درس درایت آموزی است که از کار کربلا آفرینان قرن نخست هجری می‌توانیم آموخت.
در طول تاریخ آدمیان، همواره بوده‌اند کسانی که معکوس عمل کرده‌اند: به نام آن که نمی‌خواهند زیر بار ظلم بروند، خود به دیگری ظلم کرده‌اند. فهمیده اند یا نفهمیده‌اند؟ خدا می‌داند و نیز به نام آنکه نمی‌خواهند به کسی ظلم کنند، خود زیر بار ظلم رفته‌اند. فهمیده‌اند یا نفهمیده‌اند؟ خدا می‌داند.
و جان سخن این که وقتی از شاهنامه فردوسی حتی از اسطوره‌ها و افسانه‌های تاریخی‌اش درس زندگی و سر زندگی را می‌توان آموخت، پس چرا گاهی از واقعه‌ی بزرگ و سترگ و انسانی عاشورا بیگانه می‌شویم و از مرام حسین (ع) و منطق دین فاصله می‌گیریم؟
7344/6026
*خبرنگار: امیرحسین کاشی منش ** انتشاردهنده: جانعلی فتحی
برای آگاهی از تازه‌ترین اخبار و رویدادها در استان سمنان به نشانی IRNASEMNAN@ کانال اخبار ایرنا سمنان مراجعه کنید.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.