جی پلاس/امام به روایت دانشوران-۸؛

درس بزرگی که امام از استادشان، حاج شیخ عبدالکریم حائری گرفتند

دکتر عباس زریاب خویی از شاگردان امام خمینی به نقل خاطره ای درباره تصحیح رفتار طلاب به وسیله ایشان پرداخته است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، دکتر عباس زریاب خویی(1) از اساتید تاریخ در خاطرات خود از روزهایی که افتخار شاگردی  امام خمینی (س) را داشته اینگونه نقل کرده است:

ایشان همیشه مسائل فلسفی را به عرفان و از آن جا به اخلاق ‌‎ ‎‌می‌کشیدند. همیشه سعی داشتند اخلاق طلاب را تصحیح کنند؛ لذا از ‌‎ ‎‌مباحثات تندی که بین طلاب معروف است، برحذر می‌داشت و همیشه ‌‎ ‎‌می‌گفت: اغلب این مباحثات که می‌شود، جانب عدل و حق و عدالت ‌‎ ‎‌نمی‌شود. هر کسی فقط می‌خواهد از خود و نظریه خودش دفاع کند و ‌‎ ‎‌این درست نیست. مرد و عالم حقیقی آن است که اگر دید حق با طرف‎ ‎‌مقابل بحث است، همان جا تسلیم بشود. اگر کسی این اندازه بر خودش ‌‎ ‎‌غلبه داشت که بتواند این کار را بکند، عالم حقیقی است، بعد از استاد‎ ‎‌خودش مرحوم حاج شیخ عبدالکریم نقل می‌ کردند که روزی در بالای ‌‎ ‎‌منبر گفت: من فلان مسأله را همیشه معتقد بودم الآن می‌ بینم که حق با‎ ‎‌من نیست. حق با مخالفان من است. در اینجا از عالم دیگری نام‎ ‎‌می‌بردند و می‌گفتند از او معذرت می‌ خواهم که تا کنون در مباحثات او را ‌‎ ‎‌همیشه مورد اعتراض و حمله قرار می‌ دادم؛ ولی الآن بر من کشف شد ‌‎ ‎‌که آن مطلبی که می‌ گفتم درست نیست. این گفته یک مجتهد درجه اول‎ ‎‌ـ حاج شیخ عبدالکریم ـ بر روی منبر بود. امام می‌فرمودند: این مطلب ‌‎ ‎‌برای من درس بزرگی بود. جایی که ببینم اشتباه می‌ کنم از آن بر‎ ‎‌می‌گردم. این مطلب را چندین بار تکرار کردند. می‌فرمودند: در مباحثات‎ ‎‌تا جایی نروید که به عناد و لجاج بکشد، ‌‌وجادلهم بالتی هی احسن‌‎[2]‎‌ را ‌‎ ‎همیشه مراعات کنید، خیلی نصیحت می‌کرد. ‌

‌‎

برشی از کتاب امام به روایت دانشوران؛ ص 168-169

 

‌‌ ‌1. عباس زریاب خویی در 22 تیر 1298 در خوی و در خانواده‌ ای میان حال و ‌‎ ‎‌نسبتا مرفه ‌زاده شد. در پنج سالگی او را به مکتب گذاشتند تا قرآن بیاموزد. ‌‎ ‎‌در هشت سالگی به دبستان رفت و پس از پایان دوره اول متوسطه به علت‎ ‎‌نبودن دوره دوم دبیرستان در خوی به ناچار ترک تحصیل کرد، اما شوق علم‎ ‎‌آموزی او را به تحصیل علوم حوزوی کشاند و عربی را تا حد مغنی و منطق را ‌‎ ‎‌تا حد شرح شمسیه و اصول فقه را تا حد معالم نزد حاج شیخ عبدالحسین‎ ‎‌اعلمی و میرزا حسن مناقب در خوی آموخت. در سال 1316، یکی از طلاب ‌‎ ‎‌همشهری زریاب به نام شیخ صادق فراحی که بعدها روحانی طراز اول خوی ‌‎ ‎‌شد، چون علاقه و استعداد وی را به علم آموزی دید، او را تشویق کرد به قم ‌‎ ‎‌برود. ‌

‌‌زریاب رهسپار قم شد و با شیخ صادق در مدرسه جانی خان، ‌جای گرفت و ‌‎ ‎‌بعد‌ها به مدرسه فیضیه رفت و در آن جا به تحصیل ادامه داد. نخستین ‌‎ ‎‌استادش در قم همان شیخ صادق بود و بعد درس فقه و اصول آقا سید ‌‎ ‎‌محمد یزدی معروف به محقق داماد رفت و در فلسفه از امام خمینی درس‎ ‎‌گرفت و در درس خارج فقه و اصول از محضر آیات عظام، سید صدرالدین ‌‎ ‎‌صدر و سید محمد تقی خوانساری و سید محمد حجت بهره گرفت. ‌

‌‌مطالعات زریاب در قم منحصر به درس‌های حوزه نبود و کتاب‌های‎ ‎‌دیگری از قبیل کتاب‌های اجتماعی و فلسفی و روانشناسی و فقه و اصول ‎‌اهل سنت و ریاضی و زبان فرانسه را می‌خواند. در 1322، به خوی بازگشت و ‌‎ ‎‌به تدریس در دبیرستان پرداخت. دو سال بعد به تهران آمد و به استخدام ‌‎ ‎‌کتابخانه مجلس شورای ملی در آمد و در دانشکده معقول و منقول (الهیات) ‌‎ ‎‌به تحصیل پرداخت. پس از آن به کتابخانه مجلس سنا رفت و به معرفی سید ‌‎ ‎‌حسن تقی ‌زاده، 1334، بورس مطالعاتی اوقاف هرمبولدت آلمان غربی که از ‌‎ ‎‌مهم‌ترین بنیادهای علمی و فرهنگ آلمان است در اختیار او قرار گرفت و ‌‎ ‎‌حدود 5 سال در آلمان به تحصیل در تاریخ و علوم و معارف اسلامی و فلسفه‎ ‎‌گذراند و دکترای خود را در رشته تاریخ دریافت کرد و به ایران بازگشت و ‌‎ ‎‌دوباره به کتابخانه مجلس رفت و مشغول به کار شد. اندکی بعد به دعوت‎ ‎‌هنینگ، ایران‌‌شناس نامی به دانشگاه برکلی در کالیفرنیا رفت و از 1341 تا ‌‎ ‎‌1343، به تدریس پرداخت. ‌

‌‌زریاب با اینکه پستی دائمی در آن دانشگاه به دست آورده بود، اما به ‌‎ ‎‌دلیل علاقه به ایران به وطن بازگشت و به تدریس در دانشکده ادبیات ‌‎ ‎‌دانشگاه تهران در رشته‌های تاریخ و ادبیات و معارف اسلامی مشغول شد ‌‎ ‎‌و تا مدتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آن کار ادامه داد و پس از آن ‌‎ ‎‌مجبور به ترک دانشگاه شد. زریاب علاوه بر فعالیت دانشگاهی، عضو ‌‎ ‎‌مجامع علمی و بین‌المللی چندی مانند انجمن بین‌المللی شرق شناسی ‌‎ ‎‌آلمان و مجمع بین‌المللی کتیبه‌های ایرانی بود. ‌

‌‌زریاب در دوران بازنشستگی به دائر‌‌ة‌‌‌المعارف بزرگ اسلامی و ‌‎ ‎‌دائر‌‌ة‌‌‌المعارف تشیع رفت و به نوشتن مقاله پرداخت و سرانجام در 1380، ‌‎ ‎‌به دیار باقی شتافت. ‌

2. قسمتی از آیه 125 سوره نحل که ترجمه کامل آن چنین است: «با حکمت و اندرز نیکو به راه  پروردگارت دعوت کن و با آنان به (شیوه ای) که نیکوتر است مجادله نمای. در حقیقت پروردگار تو به (حال) کسی که از راه او منحرف شده داناتر و او به (حال) راه یافتگان (نیز) داناتر است.»

 

دیدگاه تان را بنویسید