بازار زنجان پر است از پیشه ها و مشاغل کوچک و بزرگی که برخی از آنها زمانی برای خود برو بیایی داشتند و پررونق محسوب می شدند اما این روزها به ندرت می توان افرادی را پیدا کرد که در این مشاغل مشغول به کار باشند.
چلنگری، رنگرزی و رفوگری فرش نمونه ای از این مشاغل هستند که در پستوهای بازار در آرامشی وصف ناپذیر نفس های آخر خود را می کشند و امیدی برای حضور نسل جدیدی در این شغل ندارند.
سود اندک فعالیت در این مشاغل شاید مهمترین بهانه نسل جوان جویای کار باشد، درآمدی ناچیز و زحمتی فراوان هیچ جذابیتی برای نسلی ندارد که به دنبال پیشه هایی پر درآمد و کم زحمت و در آمیخته شدن با سرعت روزافزون فناوری هستند.
مرکب سازی، رنگرزی خامه ها، ابریشم های فرش بافی و پارچه های قدیمی از جمله پیشه هایی است که به رغم لطافت طبعی که همراه دارد، پشت آرزوهای هیچ جوانی انتظار نمی کشد و هیچ تازه نفسی گوشه چشمی به آن نمی کند.
تمام فعالان پیشه رنگرزی در زنجان به همان پدر و پسری محدود می شود که شغل خود را پشت به پشت به ارث برده اند و اگر پدر جان خود را از دست دهد، فقط یک نفر چراغ این حوض نقاشی را روشن نگاه می دارد.
رفوگری فرش های دستبافت وقتی گرمای بازار خود را از دست داد که آدم ها فرش های ماشینی را مثل تمام ساختار زندگی شهری بر دستبافته های سنتی و قدیمی ترجیح دادند و گران بودن این بافته ها را توجیه درست بودن کار خود اعلام کردند.
این روزها در بازار زنجان چراغ رفوگری به دست یک نفر آخرین سوسوی خود را می زند و آن یک هنرمند هم یک سر دارد و هزار سودا.
پیشه های قدیمی باید بساط خود را جمع کنند، زمانی که ماشین ها با سرعت بیشتر و هزینه کمتری کار می کنند و دردسرهای یک صنعتگر سنتی را ندارند و در این میان، چه اهمیتی دارد که بناست افرادی زیر چرخ دنده های صنعت، زندگی خود را از دست بدهند.
با فناوری و ماشین نمی توان مقابله کرد، اقتضای روز و شرایط زندگی رو به پیشرفت، می طلبد که ساختارهای مشاغل تغییر یابند و در این میان به نظر تنها قربانی سرعت و پیشرفت را باید هنر و هنرمند و پیشه ور قدیمی اعلام کرد.
روزها که سپری شود و عمرها که به سر آیند، نفس های آخر پیشه هایی که زمانی بازار داغی داشتند و با ورود نویی به بازار، دل آزار شده اند هم به فراموشی سپرده می شوند.
چراغ پیشه هایی مثل تولید مرکب سنتی که استاد رضایی تنها هنرمند زنجانی آن را روشن نگاه داشته است و ثمره دود خوردن هایش با هیچ صنعتی قابل مقایسه نیست، اگر که خاموش شود، هیچ کسی را نمی توان یافت که بار دیگر فوت کوزه گری این هنر را بداند و به نسل بعدی منتقل کند یا آن را در دفتر تاریخ صنعت جوهر سازی به ثبت برساند.
به نظر می رسد پیش از آنکه این کور سوی پیشه های سنتی به خاموشی گراید، بتوان بخشی از این هنرمندی و صنعتگری را به ثبت رساند و از فراموشی و غبار زمان گرفتن آنها جلوگیری کرد به شرط آنکه مردی پیدا شود و آستین همت بالا بزند.
3001/6085
خبرنگار: مینا افشاری** انتشار دهنده: رویا رفیعی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.