سید علی‌اکبر محتشمی ازجمله شاگردان و یاران امام خمینی بود که از زمانی شناخت و آشنایی با حضرت امام دل‌باختۀ ایشان شد و تا پایان حیات خویش نیز استوار در خط امام ماند و گامی عقب ننشست. در عین حال از پیشروان حرکت اصلاح‌طلبی در ایران نیز بودند و در این راه سختی‌ها و بی‌مهری‌های فراوانی دید و تحمل کرد.

پایگاه خبری جماران: نزدیک به چهل روز از رحلت غریبانه‌اش گذشت. اینجا سخن از محتشمی است که جان‌باخته و دل‌بستۀ محتشم دیگر بود؛ یعنی سید علی‌اکبر محتشمی‌پور که اربعین فقدانش است. او که مجذوب و از جان‌گذشته و سوختۀ عشق امام خمینی بود. سال‌های سال در غربت و عزلت و شهرت، کنار امام و رهبرش ایستاد و آنی او را تنها نگذاشت: در دوران سخت نجف، در وادی حیرانی پاریس، و در تنگای حکومت‌داری پس از پیروزی انقلاب، و در روزگار هجران، همیشه با امام، و به یاد امام و با یادگاران و آثار امام زیست و سرانجام در همان بیت امام خمینی در نجف، بیماریش آغاز و در نیمۀ خرداد 1400، در شب شام غریبان شهادت امام جعفر صادق(ع)، روحش پر کشید و به امام و رهبرش پیوست. روحش شاد و قرین رحمت واسعۀ الهی باد!

مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری

این قسمت او بود، هر کس قسمتی دارد.

گذری بر زندگیِ خودنوشت

سید علی‌اکبر محتشمی‌پور زادۀ هشتم شهریور 1325ش. در جنوب تهران بود. اجدادش از سادات حسینی محلۀ محتشم کاشان بودند. (محتشمی علی‌اکبر، از ایران، ج 1، ص 17 و 18؛ خاطرات محتشمی، 83)

دوران تحصیل را از کودکی و از مکتبخانه با حفظ قرآن آغاز کرد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسۀ قدس رضوی، وابسته به جامعۀ تعلیمات اسلامی که مدیرش یک روحانی بود، گذراند. از سال 1337 در دبیرستان علوی مشغول به تحصیل شد. (همان، 18 و 19؛ همان، ص 84) هر دوی این مدارس که فضای دینی و اسلامی داشتند، مسیر زندگی سید علی‌اکبر را تغییر دادند؛ اما هر کدام به گونه‌ای دیگر، بلکه متضاد! که در ادامه توضیح خواهم داد.

محتشمی‌پور که از کودکی و دوران دبستان و دبیرستان با مسائل مذهبی و دروس دینی آشنایی پیدا کرده و اوایل سال 1340 با شرکت در تشییع جنازۀ آیت‌الله العظمی بروجردی در قم عظمت و شکوه مرجعیت و روحانیت اصیل را هم از نزدیک دیده بود؛ پایان سال 1340 عزم تحصیل علوم دینی کرد و وارد حوزۀ علمیه شد. (همان، ص 21 و 22؛ همان، ص 85)

صمدیه را در مدرسۀ مرحوم حاج ابوالفضل واقع خیابان ری (تهران) آغاز کرد. سپس وارد حوزۀ علمیه حاج شیخ احمد مجتهدی شده و دو سال در این مدرسه درس خوانده و تابستان سال 1342 برای ادامۀ تحصیل عازم حوزۀ علمیه قم می‌شود. در زمانه‌ای که روحانیت و حوزه‌های علمیه تحت فشارهای شدید رژیم پهلوی است. ازجمله دولت برای فشار بیشتر طرح اعزام طلاب به سربازی را عملی کرده بود. سید علی‌اکبر مهر سال 42 به‌طور رسمی دروس حوزوی را در قم آغاز و در مدرسۀ دارالشفاء حجره گرفت. حضور در حوزۀ قم تا سال 1346 ادامه داشت. بعداز این عازم حوزۀ علمیه نجف شد. در نجف پایۀ سطح حوزه را آغاز کرد. سپس، نخست در درس خارج شهید مصطفی خمینی و بعد در درس خارج امام خمینی شرکت می‌کرد. (همان، ص 22 ـ 25؛ همان، ص 86)

ورود به وادی مبارزه و سیاست

می‌توان گفت از همان بدو ورود به دبستان و دبیرستان سیاست همزاد با سید علی‌اکبر شد. چرا که دبستان از مدارس غیر دولتی بود. مدرسه‌ای که همراه با تعلیمات اسلامی ویژه با مدیریت یک روحانی آگاه که همزمان امام جماعت مسجد هم بود، اداره می‌شد. (محتشمی علی‌اکبر، از ایران، ج 1، ص 18) خود این نوع آموزش و پروش در مدرسه هر دانش‌آموزی را مستعد مخالفت با وضع موجود جامعۀ آن زمان پهلوی می‌کرد.

این دبستان بستری گشت برای سید علی‌اکبر که به هر دبیرستانی نرود. پدرش بااین‌که سواد آنچنانی نداشت و کارگر بود با 8 سر عائله؛ اما متقی و آگاه به زمانه بود و مرتبط با اهل علم و سردی و گرمی روزگار چشیده، (همان، ص 17) لذا فرزند ارشدش، سید علی‌اکبر را به دبیرستان علوی تهران رهنمود کرد. دبیرستانی که آیندۀ سیاسی او را رقم زد.

به گفتۀ خود مرحوم محتشمی، این مدرسه بااین‌که محیطی اسلامی داشت و برخلاف دیگر دبیرستان‌های رسمی و دولتی بود، اما فضایی بسیار خشک و بسته، با مدیریتی غیرقابل انعطاف داشت. به‌گونه‌ای که بعدها، به‌ویژه پس از اتمام دبیرستان شاگردان دچار بحران روحی و فکری می‌شدند و نمی‌توانستند خود را با محیط بسیار باز و ولنگار بیرون و نوع تفکر دانشگاهی آن زمان تطبیق بدهند. (همان، ص 19؛ خاطرات محتشمی، ص 73) بروز همین بحران و سردرگمی، که حاصل افراط و تفریط در اجتماع و دبیرستان علوی بود؛ زمینۀ جذب نوجوانان فارغ‌التحصلان این نوع مدارس در گروه‌ها و سازمان‌های گوناگون سیاسی و مبارزاتی را آماده می‌کرد. حتی برخی از همین دانش‌آموزان خود مؤسس برخی گروهک‌های مختلف شدند؛ همانند: سازمان مجاهدین خلق، فدائیان... البته شماری هم با تشویق خود مدیران و مربیان جذب انجمن حجتیه شدند. (همان)

در آن سال‌ها انجمن حجتیه بسیار فعال بود و دانش‌آموزان مستعد را جذب می‌کرد و به آنها اجازۀ هیچ‌گونه فعالیت سیاسی نمی‌داد و در اوج نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی نیز اجازۀ نزدیکی به نهضت و نام بردن از امام خمینی را نمی‌داد و هر کسی ابراز علاقه می‌کرد، اخراج می‌شد. (همان، ص 21) همین افراط و تفریط مسئولان دبیرستان و نگاه یک جانبه به دین و مذهب و اجتماع و سیاست، مسیر  سید علی‌اکبر را از آن طیف و افراد جدا و جذب مبارزات و امام خمینی کرد.

آشنایی با امام خمینی

سید علی‌اکبر از همان مدرسۀ علمیه آیت‌الله مجتهدی در تهران با نام امام خمینی آشنا شد. پس از رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی، ایشان همراه پدر به قم رفته و در مراسم تشییع و خاک‌سپاری آن عالم بزرگ شرکت می‌کند که از یک‌سو شکوه و عظمت و جایگاه مرجعیت و روحانیت را، و از طرفی حیرانی مردم در انتخاب مرجع بعدی را می‌بیند؛ لذا با دیگر طلاب پیگیر این می‌شوند که مرجع بعدی کیست؟ ازجمله کسانی مردم به او مراجعه کرده و سؤال می‌کردند، آیت‌الله مجتهدی بود. محتشمی نیز همانند دیگر طلاب خدمت او رسیده و از مرجع بعدی می‌پرسد. مجتهدی ضمن معرفی عالمان وارسته‌ای از نجف و قم، به نام آیت‌الله خمینی تأکید می‌کند. از همان زمان سید علی‌اکبر محتشمی مقلد حضرت امام شده و با هجرت به قم از نزدیک آشنایی را کامل (خاطرات محتشمی، ص 80 و 81) و از همان بدو ورود در خدمت نهضت امام درآمد.

در جریان انقلاب سفید و مبارزات روحانیت و مراجع با محوریت امام خمینی، سید علی‌اکبر با این‌که در سنین نوجوانی و اوایل جوانی بود، اما همراه با دیگر طلاب هم‌فکر در قم و تهران فعال بود. ازجمله اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌های امام و مراجع و دیگر مبارزان را شبانه پخش و به در و دیوار می‌چسباند. در همین فعالیت‌ها بود که برای نخستین‌بار در سال 1341 دستگیر و بازداشت شد. (همان، ص 239 ـ 242)

در کوتاه مدت از بازداشت آزاد گردید؛ اما دست از مبارزه و فعالیت سیاسی نکشید و پس از دستگیری و زندان و حصر امام خمینی در سال 42، و دستگیری و تبعید در سال 43 نیز به همراهی و هم‌دلی خود با نهضت و امام ادامه داد. تا این‌که سال 1346 عازم نجف شد و به دیدار و وصال امام خمینی رسید.

در نجف، ضمن شرکت در دروس حاج‌آقا مصطفی خمینی و دیگر اساتید، همچنین شرکت در درس خارج امام و دیگر مراجع، از همان نجف به مبارزه با رژیم شاه و اسرائیل و همراهی کمک به مبارزان لبنان و فلسطین ادامه داد و در این راه سختی‌های فراوان دید.

محتشمی‌پور در این سال‌ها برای رساندن پیام و انعکاس نهضت اسلامی ایران، به کشورهای گوناگون ازجمله سوریه، لبنان، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس سفر کرد. رژیم بعث عراق بارها وی را دستگیر کرد. برای آخرین بار چند روز پیش از هجرت امام خمینی به پاریس هنگامی که مأموریت یافته بود تا مقدمات اقامت حضرت امام و همراهانشان به سوریه را فراهم کند، در فرودگاه بغداد توسط نیروهای امنیتی رژیم بعثی عراق بازداشت و برای همیشه از عراق اخراج شد. (محتشمی علی‌اکبر، از ایران، ج 1، ص 204 ـ 208) با اخراج از عراق به سوریه رفت تا مأموریت خود را انجام دهد؛ اما چند روز بعد با شنیدن خبر رفتن امام خمینی به سوی کویت و عدم اجازۀ ورود از طرف دولت این کشور، تعجب کرده و پیگیر قضیه می‌شود. وقتی متوجه می‌شود که امام خمینی مجبور شده به فرانسه هجرت کند، از ایشان کسب تکلیف کرده و بدون دیدار و گفتگو با حافظ اسد به پاریس نزد حضرت امام می‌روند.

او تا بازگشت به ایران در سال 1357، همیشه در خط امام و نهضت امام بود و لحظه‌ای از آن منحرف نشد. خاطرات بسیار مهم و نابی از دوران مبارزات پیش از انقلاب، به‌ویژه نجف و پاریس نوشته و بیان کرده که در چندین جلد کتاب منتشر شده است.

پس از پیروزی انقلاب

محتشمی، همانند دیگر یاران نزدیک امام خمینی در 12 بهمن 1357 با پرواز انقلاب از پاریس وارد ایران شدند. از بدو ورود فعالیت‌های خود را آغاز کرد و در خدمت امام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بود. ازجمله مسئولیت‌ها و فعالیت‌هایی که داشت، عبارتند از:

1. عضو هیأت منتخب امام برای بررسی بنیاد مستضعفان در سال 1359

2. نماینده امام و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران در سال 1359

3. عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما در سال 1359

4. کسب اجازه‌نامۀ اخذ وجوه شرعیه از حضرت امام در سال 1360ش. (صحیفه امام، ج‌15، ص: 37)

5. با توجه به آشنایی و سابقۀ طولانی ایشان با مبارزان فلسطینی و لبنانی؛ و سفرها و ارتباطاتی که با سوریه و سران سوریه داشت. به‌ویژه چندین بار به‌عنوان نمایندۀ امام خمینی مأمور به دیدار و گفتگو با حافظ اسد، رئیس‌جمهور سوریه شد؛ از سال 1360 به‌عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه معرفی شد. محتشمی در مدت چهار سال سفارت در سوریه اقدامات و فعالیت‌های بسیاری کرد که مهمترین آنها تشکیل حزب‌الله لبنان بود.

از دیگر حوادث دردناک دوران سفارت سوریه، حادثه تروری نافرجام آقای محتشمی بود. بهمن 1362 صهیونیست‌ها برای او بسته‌ای انفجاری ارسال کردند که در اثر انفجار آن ایشان از ناحیه چشم، گوش و هر دو دست آسیب دید و یک دست او نیز از مچ قطع شد.

امام خمینی نیز طی پیامی خطاب به وی فرمود: از حادثه ناگوار که توسط ایادی استکبار جهانی برایتان اتفاق افتاد متأثر گردیدم. ان‌شاءالله هرچه زودتر سلامتتان را بازیافته و در سنگر اسلام و انقلاب به نفع مستضعفان و مظلومان جهان به مبارزات سخت خود ادامه دهید. برای فرزندان اسلام و قرآن تمام مشکلات و صدمات در راه خداوند شیرین و آسان است. (صحیفه امام، ج‌18، ص: 352)

محتشمی پور به سبب فعالیت‌های ضد صهیونیستی به شدت مورد غضب مقامات این رژیم قرار داشت. به نحوی که تا آخرین روز حیات نیز نام وی در لیست ترور رژیم صهیونیستی قرار داشت.

6. سید علی‌اکبر با پایان مأموریت در سوریه به ایران بازگشت و در آبان 64 با رأی مجلس وارد کابینه مهندس میرحسین موسوی شد که تا سال 1368 به‌عنوان وزیر کشور خدمت کرد.

7. در 21 آبان 64 سرپرستی کمیته‌های انقلاب اسلامی را امام خمینی امام خمینی به ایشان واگذار کرد. (صحیفه امام، ج‌19، ص: 415)

8. با شناخت و اطمینانی که امام خمینی نسبت به آقای محتشمی داشت، بخشی از اختیارات فرماندهی کل قوا در نیروهای انتظامی را هم به ایشان تفویض کرد. (صحیفه امام، ج‌19، ص: 420)

9. در حیات سیاسی مرحوم محتشمی‌پور یکی از مسائلی که موجب چالش گردید و از بهمن سال 1366 مدت‌ها فضای سیاسی کشور را درگیر خودش کرده بود، قضیه نامۀ ایشان به امام خمینی دربارۀ عملکرد و فعالیت سیاسی نهضت آزادی و اعضای آن (صحیفه امام، ج‌20، ص: 479) و پاسخ حضرت امام بود (صحیفه امام، ج‌20، ص: 481) که برآیند آن افول فعالیت سیاسی این حزب در صحنۀ سیاسی کشور بود. 

10. آخرین حکمی که مرحوم محتشمی به‌عنوان وزیر کشور از حضرت امام گرفت درباره حدود اختیارات وزارت کشور درنیروهای انتظامی بود. امام خمینی در حکم مرقوم کردند:

«تمامی مسائل مربوط به کمیته انقلاب اسلامی و ژاندارمری و شهربانی در چهارچوب قانون با وزارت کشور است؛ ولی در زمینه‌های دفاع مقدس اختیار با جانشینی فرماندهی کل قوا است. در موارد تردید، جانشین فرمانده کل قوا و وزیر کشور هماهنگ خواهند بود.» (صحیفه امام، ج‌21، ص: 110 ـ 111)

11. آقای محتشمی پس از رحلت امام خمینی و پایان دوران وزارت کشور، نخست نماینده مردم تهران در دورۀ سوم مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون دفاع و دبیرکل گروه بین المجالس در مجلس شورای اسلامی شد. سپس نماینده دورۀ ششم مردم تهران در مجلس و رئیس فراکسیون جبهه دوم خرداد (فراکسیون اکثریت) در این دوره بود.

ـ سید علی‌اکبر محتشمی علاوه بر سمت‌های رسمی اجرائی، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی دیگری نیز داشت. از آن میان:

1. پایه‌گذار و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز از سال 1367

2. رئیس کمیته علمی کنفرانس بزرگداشت بیستمین سالگرد شهادت آیت‌ الله سید مصطفی خمینی

3. عضو کمیته مشاورین سیاسی رهبری از سال 1368

4. مدیر مسئول مجله «بیان» در سال 70 – 1369 سپس مدیرمسئول روزنامه بیان

5. مشاور اجتماعی ریاست جمهوری سید محمد خاتمی از سال 1378 - 1376

6. رئیس کمیته علمی ستاد صدمین سالگرد میلاد امام خمینی(ره)

7. دبیرکل کنفرانس بین‌المللی حمایت از قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین (ایران)

8. دبیرکل مجمع بین المللی پارلمانی های مدافع مسأله فلسطین (أمین عام الرابطة الدولیة للبرلمانیین المدافعین عن القضیة الفلسطینیة «بیروت»)

9. رئیس مجمع سازمانهای غیردولتی فعالان حامی آزادی قدس شریف (ایران)

10. نایب رئیس هیأت امنای موسسه بین المللی قدس (مؤسسة القدس الدولیة «بیروت» )

11. رئیس ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز بود.

12. همچنین در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، ریاست کمیته صیانت از آرای مردمی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی را برعهده داشت.

13. سید علی‌اکبر محتشمی در سال‌های پایانی عمر شریف خود هیچ مسئولیتی نداشت و بنابر دلایلی به نجف هجرت کرد. در آنجا با عشق و علاقه‌ای که به امام خمینی داشت، مدیریت مجموعۀ بیت و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در دفتر نجف را برعهده گرفت. تا آخرین لحظۀ عمر نیز به نحو احسن آنجا را مدیریت کرده و در فعالیت‌های همانجا بود که به بیماری مبتلا و با شدت یافتن آن، به ایران منتقل و در نیمه‌های خرداد 1400ش به دیدار حق و رهبر و امام خویش شتافت.

سید علی‌اکبر محتشمی ازجمله شاگردان و یاران امام خمینی بود که از زمانی شناخت و آشنایی با حضرت امام دل‌باختۀ ایشان شد و تا پایان حیات خویش نیز استوار در خط امام ماند و گامی عقب ننشست. در عین حال از پیشروان حرکت اصلاح‌طلبی در ایران نیز بودند و در این راه سختی‌ها و بی‌مهری‌های فراوانی دید و تحمل کرد.

او مورد توجه ویژۀ امام خمینی بود. تا آنجا که شهریور سال 1367 طی نامه‌ای بر تأیید ایشان تأکید کرده و مرقوم کردند:

«جناب حجت‌الاسلام آقای محتشمی- ایّده اللَّه تعالی- از دوستان قدیمی من و فردی متدین، متعهد و مبارز است که با هوش سیاسی‌ای که دارد همیشه خدمتگزاری خوب برای اسلام و ایران بوده است.» (صحیفه امام، ج‌21، ص: 130)

منابع

1. صحیفه امام خمینی، 22 جلدی

2. محتشمی سی علی‌اکبر، از ایران به ایران، دو جلدی، قم، کوثر النبی، 1384.

3. خاطرات سیاسی سید علی‌اکبر محتشمی، دو جلدی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376.

4. روزنامه اعتماد نوزده خرداد 1388.

5. وبلاگ شخصی سید علی‌اکبر محتشمی‌پور.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.