سردار علیرضا لطفی عنوان کرد؛

هشدار به کری‌خوان‌های اینستاگرام

رئیس پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ بعد از ماجرای قتل وحید مرادی (گنده‌لات معروف شهرری) در زندان رجایی‌شهر و کری‌خوانی لات‌های مجازی به بهانه احقاق حق این زندانی، رک و بی‌پرده با آن‌ها صحبت کرد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، سردار علیرضا لطفی در گفت‌وگویی عنوان کرده است: اراذل‌واوباش باید بدانند که اگر بخواهند در فضای مجازی کاری انجام داده و قدرت‌نمایی کنند، پلیس همانند فضای واقعی قطعا با آن‌ها برخورد می‌کند. تعداد عملیات‌ها و اجرای طرح‌های دستگیری اراذل‌واوباش در مناطق مرکزی تهران بیشتر است. این افراد با توجه به شرایط سنی‌ای که دارند، در فضای مجازی حضور و از آن فضا استفاده می‌کنند. ما این افراد را شناسایی کرده و به آن‌ها تذکر نیز داده‌ایم.

ماجرای دعوا و کری‌خوانی اراذل‌واوباش در فضای مجازی مال امروز و دیروز نیست. آن‌ها در اینستاگرام از گعده‌هایشان عکس می‌گذارند و برای آنکه محدوده و مرز‌های قدرتشان را مشخص کنند با ارسال فیلم‌هایی در فضای مجازی برای یکدیگر، شروع به تهدیدکردن خودشان می‌کنند. مسئله معرفی سبک زندگی لاتی و افتخار به دعواکردن با بیشترشدن سهم فضای مجازی در زندگی مردم شکل دیگری به خود گرفته است. اراذل اینستاگرامی تنها به گنده‌لات‌ها محدود نمی‌شوند و می‌شود آن‌ها را به چند دسته تقسیم کرد. حالا، اما اتمام حجت پلیس امنیت بعد از مرگ وحید مرادی و کل‌کل‌هایی که تمامی نداشت، به گنده‌لات‌هایی بود که می‌خواستند به نام وحید مرادی برای خودشان نامی دست‌وپا کنند. دو گنده‌لات در میانه این دعوا‌ها دستگیر شده‌اند. هانی کرده و علی کرده، دو لات اینستاگرامی که گفته می‌شود دستگیری‌شان بی‌ربط به مرگ وحید مرادی نیست، در همین روز‌های اخیر دستگیر شده‌اند و البته رئیس پلیس امنیت در گفت‌وگوی مذکور اعلام کرده است: ما به آن دسته از اراذل‌واوباشی که در اداره پلیس دارای پرونده بوده و توسط پلیس کنترل می‌شوند، تأکید کرده‌ایم که به‌هیچ‌عنوان نباید در فضای مجازی فعالیت اوباش‌گونه‌ای داشته باشند. توجیه، تذکر، ارشاد و برخورد با افرادی که در این زمینه در فضای مجازی فعال هستند و توسط پلیس فتا و پلیس امنیت نیز شناسایی شده‌اند، در دستور کار ما قرار دارد. این افراد تابعی از جو عمومی جامعه بوده و متأسفانه از این فضا استفاده نامطلوب می‌کنند. رئیس پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ با تأکید بر برخورد پلیس با افرادی که در فضای مجازی اقدام به فحاشی کرده و قدرت‌نمایی می‌کنند، خاطرنشان کرد: پلیس در گذشته نیز با افرادی که در فضای مجازی اقدام به فحاشی و قدرت‌نمایی کرده بودند، از جمله وحید مرادی و طرف مقابل او برخورد کرده بود و درحال‌حاضر نیز به آن فرد پیغام می‌دهیم که نباید از این نوع فعالیت‌ها در فضای مجازی داشته باشد. اراذل‌واوباش باید بدانند که اگر بخواهند در فضای مجازی کاری انجام داده و قدرت‌نمایی کنند، پلیس همانند فضای واقعی قطعا با آن‌ها برخورد می‌کند.

اتفاقات اخیر و حواشی مرگ وحید مرادی و همچنین تشییع‌جنازه بزرگی که برای او ترتیب داده شد، نشان از آن داشت که این گروه از جامعه میان برخی از مردم طرفدارانی دارند، از طرفی مسئله و ماجرا‌های اینستاگرام و خودشاخ‌پندار‌های مجازی نیز به یکی از معضلات تبدیل شده است. افرادی که در صفحات مجازی خود اقدام به اشاعه فحشا، مصرف مواد مخدر، فحاشی و ... می‌کنند، بخشی از مسائلی است که در تمامی فضای مجازی وجود دارد و راه‌حل آن آموزش صحیح برای استفاده از آن است، اما همه این اتفاقات می‌تواند برای دوره‌کردن همه آدم‌های عجیب‌وغریب در اینستاگرام بهانه خوبی باشد.

یکی، دوتا نیستند. هرکدام هم در یک گروه قرار می‌گیرند یا پلنگ هستند یا ترنس یا لات و قداره‌کش یا مدل یا پولدار...؛ شاخ‌های مجازی‌ای که در صفحات اینستاگرامی سبک زندگی‌ای را معرفی می‌کنند که فقط‌وفقط مختص اینستاگرام است؛ آدم‌هایی که تعریفشان از زیبایی، از زندگی ایده‌آل و از آزادی با هیچ متر و معیار منطقی‌ای نمی‌سنجد. دخترانی که با چهره‌هایی عجیب و آرایش‌های غیرعادی جلوی دوربین موبایلشان ظاهر می‌شوند و با اعتمادبه‌نفسی که این نوع زندگی ایجاب می‌کند با آدم‌هایی که مخاطبشان هستند صحبت می‌کنند. تبلیغ دکتر زیبایی و اکستنشن مو و لباس و فال‌گیر و رمال می‌کنند و وقت شکست عشقی تا صبح در خیابان راه می‌روند و گریه می‌کنند و به تجویز فالوئرهایشان برای رفع دلتنگی گوش می‌کنند. پسر‌ها هم از این قاعده مستثنا نیستند. آن‌ها هم با دماغ‌های سربالا و بدن‌های خالکوبی‌شده ساعت‌های خماری و منگی و مستی و عاشقی‌شان را با ما در میان می‌گذارند. دلارهایشان را توی هوا تکان می‌دهند یا دعوا‌های مجازی می‌کنند و نفس‌کش طلب می‌کنند. هدف خیلی از آنها، اما اینجا جدا از آرام‌کردن میل دیده‌شدن، کسب درآمد است. قیمت آگهی‌ها هم بسته به میزان فالوئر و کلاس صاحب صفحه متفاوت است؛ از صد هزارتومان تا سه میلیون تومان.

پلیس فتا حواسش به همه‌چیز بود
وحید خزایی و ماجرای شهرتش برعکس همه شاخ‌ها بود.... او اول دستگیر و بعد معروف شد. داستان وحید خزایی را خیلی‌ها می‌دانند. یکی از بچه‌پولدار‌های غرب تهران که خواسته یا ناخواسته عکس‌های خصوصی‌اش با دختران جوان در فضای مجازی منتشر شد و پس از مشهورشدنش به‌عنوان پسر تلگرامی، او در یک ویدئوکلیپی اعلام کرد که نزد پلیس فتا رفته و از منتشرکنندگان عکس‌هایش شکایت کرده است. به فاصله ۲۴ ساعت بعد وحید خزایی دستگیر شد.... او در اعترافات تلویزیونی‌اش عنوان کرد که کارگر ساده‌ای در یک بنگاه معاملات ملکی است و اشتباه کرده و اغفال شده و بعد از آزادی و پیش از اجرای حکم به ترکیه گریخت. حالا وحید خزایی از

قداره‌کشی‌ها در ترکیه و چاقوکشی و ترک
مواد مخدرش اجرای زنده می‌گذارد. او که حالا حدود یک ماه است به عنوان اپوزیسیون در صفحه اینستاگرامش فعالیت می‌کند، با تبلیغ سایت‌های شرط‌بندی و وکلای مهاجرت بخشی از هزینه زندگی‌اش را تأمین می‌کند. برخی از دختر‌هایی که عکسشان با وحید خزایی منتشر شد، دوباره در ترکیه با او دیدار کرده‌اند و وحید آن‌ها را به عنوان دوستان نزدیکش معرفی می‌کند. خزایی ۹۵۰ هزار نفر دنبال‌کننده دارد و یکی از شاخ‌های مهم اینستاگرام است. ماجرای وحید خزایی همان ماجرای آدم اشتباهی است؛ آدم اشتباهی که اشتباهی و به خاطر یک اشتباه مشهور شد و بعد تلویزیون برای درس عبرت‌کردن بزرگش کرد، از او مستند ساخته و او از ایران خارج شد. در سه سال گذشته او با داشتن یک میلیون دنبال‌کننده، هرگونه اتفاقی را با دنبال‌کننده‌هایش به اشتراک می‌گذارد. او از ماجرا‌های مصرف کوکائینش می‌گوید، از مبارزات! حرف می‌زند و حالا به فکر فتح ایران است. وحید خزایی نمونه افرادی است که به دلیل فشار‌های زیاد و قرارگرفتن در یک موقعیت اشتباهی از معضلات روحی و روانی بسیاری رنج برده و زندگی‌اش دستخوش تغییرات بسیاری شد. وحید خزایی فن مخفی لات‌ها و قداره کش‌های اینستاگرامی نیز هست. او در همه این سال‌ها جدا از فیلم‌برداری از دعوا‌هایی که گفته می‌شود از پیش برنامه‌ریزی شده بوده، بار‌ها درباره اراذل و اوباش نیز نوشته و به آن‌ها احترام می‌گذارد. او در اینستاگرام با داشتن حدود یک میلیون دنبال‌کننده اتفاقاتی را به اشتراک می‌گذارد که می‌تواند آسیب جبران‌ناپذیری برای دنبال‌کننده‌هایش داشته باشد.

عروس مردگان
بچه‌های اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ که می‌خواهند زودتر خیلی بزرگ شوند را نمی‌شود جزء اراذل و اوباش به حساب آورد. آن‌ها جزء آدم‌هایی هستند که نظارت کافی برای استفاده از فضای مجازی روی آن‌ها نمی‌شود. مسئله اصلی میان این اینفلوئنسر‌ها میل سیری‌ناپذیر عمل جراحی زیبایی است. خشونتی که آن‌ها به خود برای به‌روزبودن روا می‌دارند و تغییر چهره‌هایی که آن‌ها را از خود واقعی‌شان دور می‌کند، یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی است که آن‌ها متحمل می‌شوند. یکی از مشهورترین این دختران که متولد دهه ۷۰ است، با عمل جراحی روی صورتش خودش را شبیه عروس مردگان کرده و پیش از این نیز عکس‌هایش روی مجلات خارجی به عنوان معضلات جراحی زیبایی منتشر شده بود.

ما خیلی پولداریم
آن‌ها توی خودشان عاشق می‌شوند، توی خودشان ازدواج می‌کنند و طلاق می‌گیرند. دشمنی‌شان با همدیگر است، قداره‌کشی‌هایشان را به صورت لایو نشان می‌دهند. با پارتنرشان که دعوا می‌کنند در لحظه پته‌اش را روی آب می‌ریزند و کمی بعد یکی از طرفین از خانه پلنگ دیگری سر درمی‌آورد و از آنجا درباره جفا‌هایی که در خانه پلنگ اول سرش آمده توضیح می‌دهد. این بخشی از توضیح زندگی آدم‌هایی است که خودشان را شاخ می‌پندارند. بهشت موعود ایفلوئنسر‌های این گنگ ترکیه است. یکی از آن‌ها میل عجیبی به انتشار دسته اسکناس‌هایش برای دیگران دارد، دلش می‌خواهد لیرهایش را در مایکروویو گرم کند یا همان‌طور که وسط اتاقش راه می‌رود، پول‌ها را روی زمین پخش کند. یکی از اینفلوئنسر‌ها که مردی حدودا ۳۰ ساله است و در شهرک غرب تهران مزون و رستوران دارد، به علت جراحی‌های زیبایی بیش از حد روی صورتش در یک گروه گفت‌وگوی کاربران ایتالیایی توییتر سوژه شده بود و درباره صورت ترسناکش تبادل نظر می‌شد، اما او در ایران در حرفه مدلینگ به اعتراف خودش فعالیت جدی دارد. جناب مدل یک دوره کوتاه با یکی از شاخ‌های مجازی ازدواج کرد و بعد از گذشت دو ماه طلاق گرفت و همسر مطلقه‌اش به ترکیه و نزد یکی دیگر از اینفلوئنسر‌ها رفت. این زندگی تبلیغ‌شده در فضای مجازی فالوئر‌هایی با بیش از ۲۰۰ هزار فالوئر است.

گروه غیرعادی‌ها
آرایش‌های عجیب و غریب و عمل‌هایی که به عنوان تغییر زاویه صورت، صورت را از گرد به ذوزنقه تغییر می‌دهدء جزء معیار‌های زیبایی این گروه است. آن‌ها با چهره‌هایی غلوشده تعریف جدیدی از زیبایی ارائه می‌دهند. تفریح اصلی‌شان چرخ‌زدن شبانه در اتوبان‌های خلوت و خواندن ترانه‌های مختلف است، آن‌ها با تبلیغات ارزان‌قیمت، خرج آرایش روزانه‌شان را درمی‌آورند. یک آرایشگاه مشخص می‌روند، تبلیغ فالگیر می‌کنند و از خودکشی‌هایشان لایو می‌گیرند. گروه دوم با آرایش‌های کم‌رنگ‌تر در ترکیه ساکن می‌شوند و پورشه و فراری هدیه می‌گیرند و لباس‌های گران‌قیمتشان را با پنج میلیون فالوئر به اشتراک می‌گذارند و وقت شکست عشقی از حلق‌آویزشدنشان فیلم می‌گیرند.

باقی ماجرا
گروه کوچکی از کسانی هستند که تفاوت‌های جنسیتی‌شان را دلیلی برای جذب فالوئر به اشتباه‌ترین شکل ممکن دارند. آن‌ها با افراد دیگری که به عنوان ترنس سعی در معرفی این گروه جنسیتی دارند، متفاوت به نظر می‌رسند، با آرایش‌های عجیب و غریب و صدا و عشوه‌های غیرعادی با مسائل اجتماعی شوخی می‌کنند و در سطح شهر رفت‌وآمد دارند.
در کنار این همه گنگ‌های مختلف، اما چند صفحه هستند که به عنوان ضدشاخ می‌شناسیم... آنها، اما مهره‌های اصلی در معروف‌کردن علاف‌های اینستاگرامی هستند. حداقل ۵۰۰ هزار نفر فالوئر دارند و می‌گویند می‌خواهند احمق‌ها را معروف نکنند. اما احمق‌ها را معروف و برای تبلیغاتشان حداقل یک میلیون تومان پول دریافت می‌کنند. این معرفی تنها بخشی از زندگی به روایت اینستاگرام است. خیلی از آن‌ها را می‌شناسیم و دنبالشان می‌کنیم. اما در همه این سال‌ها چقدر یادمان داده‌اند از فضای مجازی استفاده کنیم. این آدم‌ها مجرم هستند؟ آیا برخورد مجرمانه با گروهی که بخش اعظمی از آن‌ها از اختلال شخصیتی رنج می‌برند و همین‌طور گروهی از نوجوان‌ها که دوره بلوغ و سرکشی‌شان را مثل همه هم‌سن‌وسال‌هایشان در اینستاگرام به اشتراک می‌گذارند این آش درهم و برهم را درست می‌کند؟ سؤال اصلی اینجاست؛ برای این ملغمه برپاشده در اینستاگرام چه باید کرد؟

 

دیدگاه تان را بنویسید