همسر شهید همت چگونه نبودن های او را تاب می آورد؟

بانو با همه سختی ها، محرومیت ها، ترس ها و ناامیدی ها خود را در کنار حاجی، خوشبخت ترین زن دنیا می دانست.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: سختی هایی که بانو[1] در همه زندگی با محمدابراهیم[2] کشید شاید هیچ بانویی در این روزگار نچشیده باشد. غریب و تنها در دزفول، موشک هایی که بر پیکر شهر می نشست، دزدهایی که چندین بار به خانه زدند، 25 عقربی که تنها در یک روز حتی میان رختخواب فرزند خردسالش کشت، روزها و ماه ها تنهایی و هجران و همه اینها در سایه محبت محمدابراهیم رنگ می باخت.

سه روز از تولد مهدی[3] گذشته بود که حدود ساعت سه صبح محمدابراهیم از منطقه به خانه آمد و یک سر به سراغ بانو رفت و کنارش نشست و پرسید: ژیلا خوبی؟ کم و کسری نداری بروم برایت تهیه کنم و بانو با تعجب پرسید: این موقع؟ و او که آمده بود ساعت هایی را کنار او باشد و نبودن هایش را جبران کند، گفت: بله هر چه بخواهی سریع می روم می گیرم و می آورم.

بانو می گوید: نه و بعد می گوید: نمی خواهی احوال بچه را بپرسی؟ و محمد ابراهیم می گوید تا از تو خیالم راحت نشود، نه.

مادر برایش رختخوابی پهن کرد تا کمی خستگی هایش را به در کند. از مادر تشکر کرد و گفت من بعد از چند وقت دوری امشب را می خواهم کنار زن و بچه ام باشم. اما هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که از شدت خستگی خوابش برد.[4]

 
  1. ژیلا بدیهیان، همسر شهید همت.
  1. سردار شهید محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در عملیات خیبر به شهادت رسید.
  1.  فرزند شهید.
  1. برگرفته از خاطره مادر و همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید