منظور شهید یاسینی از مرخصی رفتن دوستانش چه بود؟

شرایط سخت جنگ بود و علیرضا به مرخصی نمی آمد، اما از هر کدام از دوستانش که سراغ می گرفتم، می گفت: رفته اند مرخصی...

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: جنگ شروع شده بود و ماندنمان را در پایگاه بوشهر صلاح نمی دیدند. با همسران دیگر خلبان ها به شهرهایمان برگشتیم.

روزها می گذشت و باید بی خبر از مردانمان می گذراندیم، من بی حوصله پای تلویزیون یا رادیو می نشستم تا اطلاعیه ای پخش شود. بی تاب می شدم و با همسر شهید دوران[1] برای خبر گرفتن از همسرانمان می رفتیم تا تلفنی حالی از آنها بپرسیم.

هر بار که به علیرضا[2] زنگ می زدم و از دوستانش می پرسیدم، می گفت: فلانی رفته مرخصی و من با ناراحتی می گفتم مگر نیروی هوایی فقط تو را دارد؟! تو چرا به مرخصی نمی آیی؟! چشمی می گفت و...

مدتی گذشت و علیرضا به مرخصی آمد. دیگر آن علیرضای قبلی نبود، توجهی به اطراف نداشت و مدام اشک در چشمانش جمع می شد. می گفت: از پشت تلفن نمی توانستم برایت توضیح دهم که همه دوستانی را که می گفتم برای مرخصی رفته اند، یعنی شهید شده اند.[3]

 

 
  1. نرگس خاتون (مهناز) دلیر روی فرد.
  1. سرلشکر شهید سید علیرضا یاسینی، رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی که در تاریخ پانزدهم دی ماه سال 73 به همراه شهید ستاری و دیگر امرای ارتش به شهادت رسید. وی از متخصصان پرواز با هواپیمای اف 4 بود.
  1. برگرفته از گفت و گوی پروانه محمودی، همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید