چگونه رساله امام به ایرانشهر رسید؟

حضور روحانیون مخالف در ایرانشهر و ایجاد ارتباط میان آنان و آیت الله صدوقی در یزد شرایطی را پدید آورده بود که برخی از معتمدین ایرانشهری توانسته بودند به رساله امام خمینی (س) دسترسی پیدا کنند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: محسن رئوفی که اکنون مقیم مشهد شده به نقل پاره ای از خاطرات خود پرداخته و می گوید: بنده کاسب اهل ایرانشهرم، پدرم در بیرجند شیرینی پزی داشت. پس از جنگ دوم جهانی و بروز قحطی در اکثر شهرهای ایران، او ورشکسته شد و ما به ناچار به زاهدان مهاجرت کردیم. ابتدا در این شهر کاسبی راه انداخته و مدتی را در این شهر بودیم. سپس به ایرانشهر آمدیم و من و برادرم در کار خیاطی مشغول بودیم و الحمدلله کارمان گرفت و وضع درآمدمان خوب شد. در همین شهر ازدواج کردم و پدرخانمم هم پارچه فروش بود که به علت طرفداری از انقلاب و کمک به مقام معظم رهبری در ایرانشهر، پس از پیروزی انقلاب، تعدادی از مخالفان مغازه اش را به آتش کشیده و ثروتش را نابود کردند.

او می گوید: در زاهدان که بودیم به همراه سایر حسینیه ها مثل حسینیه کرمانی ها، یزدی ها و بعدها حسینیه سیستانی ها توانستیم موجی به حمایت از فعالیت های مذهبی در این شهر به راه اندازیم. در این شهر توانستیم از وجود آیت الله کفعمی و بعدها شهید مزاری و آیت الله عبادی برخوردار و بهره مند شویم. وی می افزاید: در ایرانشهر نیز فعالیت های دینی خود را داشتیم و در این اواخر که تعدادی از روحانیون به این شهر تبعید شدند با آنها مراوداتی برقرار شد. مدتی میهماندار آقای خامنه ای بودم و با آقایان راشد یزدی، موسوی، حجتی کرمانی و آقای خراسانی هم رفت و آمد داشتم.

حضور روحانیون مخالف در ایرانشهر و ایجاد ارتباط میان آنان و آیت الله صدوقی در یزد شرایطی را پدید آورده بود که برخی از معتمدین ایرانشهری توانسته بودند به رساله امام خمینی(س) دسترسی پیدا کنند. شرایطی که برای بسیاری از شهرهای دیگر فراهم نشده بود. در همین راستا رئوفی می گوید: قبل از تشریف فرمایی آقا به ایرانشهر ما به رساله حضرت امام دسترسی داشتیم و برخی از روحانیون این رساله را با خود به آنجا آورده و بین افراد معتمد پخش می کردند. ما اولین نمازهای جمعه و جماعت را با ایشان خواندیم. در مسجد محل ما کتابخانه ای بود که اغلب اوقات بچه ها و جوانان به آنجا رفت و آمد داشتند. وقتی حضرت آیت الله خامنه ای تشریف آوردند این کتابخانه ها فعالیت بیشتری پیدا کردند و ایشان اوقات خود را صرف آموزش جوانان به مسائل دینی و تشویق کتابخوانی می کردند. آقای خامنه ای فعالیت را از کتابخانه هیات فاطمیه آغاز کردند و ما هم در آنجا فعالیت داشتیم.

رئوفی می گوید: رفت و آمد با روحانیون تبعیدی سخت بود و همه جرات نمی کردند به آنان نزدیک شوند و با توجه به اینکه آقایان هر روز صبح باید خود را به شهربانی معرفی و دفتری را امضا می کردند مردم در نزدیک شدن به آنان ترس داشتند اما عده ای چون ما توانستیم روابط خوبی با آنان داشته باشیم. اگر چه در برخی اوقات سازمان امنیت به ما تذکراتی می دادند با وجود حضور تعدادی از روحانیون تبعیدی در ایرانشهر تا قبل از پیروزی انقلاب هیچ تظاهراتی در این شهر صورت نگرفت و رئوفی می گوید در این شهر انقلاب بدون سر و صدا به پیروزی رسید.

 

برشی از کتاب روند انقلاب اسلامی در سیستان و بلوچستان.

دیدگاه تان را بنویسید