بی سیم ها روشن؛ صدای شهید کشوری؛ بازگشت آرامش

آنقدر دلنشین قرآن را تلاوت می کرد که با وجود همه خطرات، بی سیم ها روشن می شد و همه گوش به صدایش می دادند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: وقتی قرار بود از ایلام برای شناسایی برویم نطقه ای در منطقه ملک شاهی را مشخص می کردیم که بعداً همگی به آنجا برویم.

بعد از آنکه با چت رنجر برای شناسایی رفته و برمی گشتیم، در نقطه مورد نظر دور هم جمع می شدیم و احمد[1] برایمان قرآن تلاوت می کرد.

این عادت شده بود برایمان که هر کاری هم که داشتیم رها کنیم و وقتی صدای احمد را می شنیدیم به صدای او گوش دهیم. آنقدر آیات قران را زیبا و دلنشین تلاوت می کرد که محو صدایش می شدیم و با همه خطراتی که منطقه تهدیدمان می کرد بی سیم ها را روشن و قرائتش آراممان می کرد و همین توسل به قران قوت قلبی بود که بچه ها را تا دل مواضع دشمن پیش می برد.[2]

 
  1. عقاب تیز پرواز سرلشکر شهید احمد کشوری که در تاریخ پانزدهم آذر ماه سال ۵۹ بعد از انجام مأموریت سخت و پیروزمندانه خود به وسیله میگ های عراقی مورد حمله قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش به شدت می سوخت، خود را به خاک ایران رساند و سقوط کرد و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
  1.  برگرفته از خاطره نقل شده از علی محمد آزاد در سایت باشگاه خبرنگاران جوان.

 

دیدگاه تان را بنویسید