رتبه اول کنکور پزشکی به شهادت رسید

10 روزی بود که پیکر بی جان احمدرضا روی خط مرزی ایران و عراق افتاده بود و تنها دل خوشی مادر یادآوری این کلمات بود که حضرت زهرا(س) همدم این شهداست و برایشان مادری می کند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: روزهای انتهایی عملیات کربلای پنج[1] بود که احمدرضا[2] با پایی لنگان و عصایی زیر بغل و ترکشی که میان پایش جا خوش کرده بود، در خانه را زد و داخل شد. آخر او عادت نداشت هیچ وقت دست خالی به خانه برگردد و این بار پای زخمی اش را سوغات آورده بود.

چند روزی ماند، هشتم اسفند ماه بود که باز هم شال و کلاه کرد برای رفتن و وقتی مادر به او گفت با این پا کجا می رود، درس و دانشگاه را بهانه کرد تا دل مادر کمی آرام گیرد.

انگار همین بهانه کار خودش را کرد و مادر دیگر بی هیچ دلشوره ای ساک و وسایل احمدرضا را فراهم کرد و با هم راهی ترمینال شدند تا بدرقه اش کند و...

نهم بود که برای دیدار پدر که مدتی به دلیل مشکلات قلبی در تهران مانده بود، رفت و خداحافظی کرد و یکی دو روز بعد با همان شرایط، خود را به منطقه رساند. مدام با او کلنجار رفتند تا منصرفش کنند اما فقط تا آبادان توانستند مقاومت کنند و باز هم این احمدرضا بود که پیروز شد و سلاح گرفت و برای اطلاعات عملیات راهی منطقه شد.

شب دوازدهم اسفند، احمد رضا و مجید[3] خود را به مواضع عراق رساندند تا بتوانند اطلاعات لازم را کسب کنند اما عملیاتشان لو می رود، مجید تیر می خورد و سپس سماوات، احمدرضا پای سماوات را پانسمان می کند و تا سنگر او را به کول می کشد و می برد بعد به سراغ مجید می آید اما هر چه سماوات منتظر می ماند نه از مجید خبری می شود و نه از احمدرضا و حالا دیگر 24 ساعت از این انتظار گذشته است و هیچ کس شاهد شهادت آن دو نفر نبود که چگونه مهمان شهدا شدند.

10 روزی می گذرد که علی[4] موفق می شود تا جنازه هر دو را به عقب برگرداند و در همه این روزها تنها این واژه ها و کلمات که حضرت زهرا (س) برای این شهدا مادری می کند، دل مادر را آرام می کند و بس.[5]

 

 
  1. این عملیات از بزرگ ترین عملیات هایی بود که در دوره دفاع مقدس به انجام رسید. کربلای پنج به تاریخ نوزدهم دی ماه سال 65 با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد. این عملیات به دنبال عملیات کربلای چهار صورت گرفت و رزمندگان با پیروزی در این عملیات، طعم تلخی را به بعثی ها چشاندند و نگذاشتند شیرینی فتح کربلای چهار در جانشان بنشیند.
  1. شهید احمدرضا احدی، رتبه اول کنکور سال 64 در رشته تجربی. وی دانشجوی رشته پزشکی بود و عارفی که دست نوشته هایش در کتابی با عنوان حرمان هور به چاپ رسید. او در تاریخ دوازدهم اسفند ماه سال 65 در منطقه عملیاتی کربلای پنج به شهادت رسید.
  1. طلبه شهید مجید اکبری، دوست و یار همیشگی احمد رضا که دوستی شان تا آخرین لحظه زندگی دنیوی ادامه داشت و دست آخر هم با هم به شهادت رسیدند.
  1. شهید علی چیت سازیان، فرمانده اطلاعات عملیات لشکر 132 انصارالحسین (ع) که در چهارم آذرماه سال 66 در گامو به شهادت رسید. این لشکر متشکل از نیروهای استان همدان بود. فرماندهان رژیم بعث از ترسی که از وی داشتند نام عقرب زرد به او داده بودند و صدام برای سرش جایزه گذاشته بود.
  1. برگرفته از خاطره نقل شده از مادر شهید در سایت نوید شاهد.

 

دیدگاه تان را بنویسید