همسر شهید نوری چگونه از شهادتش با خبر شد؟

لرزشی که بر دستانش نشست، حکایت از رفتن علیرضا داشت که دقایقی بعد از رادیو عراق پخش شد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: با خواهرانی که همسرانشان برای دفاع رفته و همگی در اندیمشک[1] مستقر بودند مشغول تقسیم بندی کارهای پشتیبانی بودند. یکی از خواهران چای آورد، استکان را که برداشت[2] لرزشی بی وقفه بر دستش نشست، نگاهش خیره شد و گفت: علیرضا[3] شهید شده، افراد جمع او را نهی کردند اما کار دل را حساب و کتاب با قانون و ساز و کار دنیا نیست؛ درست می گفت، رادیو عراق هم خبر را اعلام کرده بود. پیکرش به بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک انتقال داده شده بود.

طیبه بانو سعی کرد بر خود مسلط شود و با برادرش، همو که روزگاری نه چندان دور، واسطه ای شده بود برای رسیدن او و علیرضا، تماس گرفت که بیاید مانند همان روز که علیرضا به پشتوانه اش به خواستگاری آمده بود؛ برادر آمد و اما بی قرار بی قرار  و عجب روزی بود که خواهر با به یاد آوردن مصائبی که بر حضرت زینب سلام الله علیها رفته بود، او را به صبوری دعوت می کرد و می گفت: باید همان گونه باشیم که علیرضا می خواست، صبور و صبور و صبور و شکرگزار.[4]

 
  1. مکانی برای بانوانی که همسرانشان در جبهه بودند و آنها مشتاق به حضور در نزدیکترین مکان به خط مقدم بودند در اندیمشک در نظر گرفته شده بود و این خانواده ها در امور پشتیبانی به رزمندگان فعالیت می کردند.
  1. بانو طوبی (منیژه) عرب پوریان، همسر شهید.
  1. شهید علیرضا نوری، قائم مقام لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در نهم بهمن ماه سال 65  در منطقه عملیاتی جنوب شلمچه در حال فرماندهی و هدایت نیروها بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و سینه به شهادت رسید.
  1. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید