جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

سید عبدالله ضیائی نیا که بود؟/علت ارادت مردم گیلان به او چه بود؟

سید عبدالله ضیائی نیا در سال ۱۳۰۲ شمسی در لنگرود متولد شد. وی در محضر اساتیدی همچون علامه طباطبایی، امام خمینی، آیت الله خوانساری و... شاگردی کرد. وی نقش بسزایى در روشن شدن اذهان مردم در برابر انحرافات داشت.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی سید عبدالله ضیائی نیا اختصاص دارد.

 

زندگینامه سید عبدالله ضیائی نیا

آیت الله سید عبدالله ضیائی‌نیا (۱۳۰۲ - ۱۳۶۸ ش) عالم مجاهد شیعه و از شاگردان  امام خمینی (س) بود. وی پس از انقلاب، نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان قانون اساسى بود. دکتر ضیائی‌نیا از جمله شخصیت هاى برجسته اى بود که با توجه به تحصیلات دانشگاهى و شناخت عناصر منحرف و عقاید آنان، نقش بسزایى در روشن شدن اذهان مردم در برابر انحرافات داشت.

 

اطلاعات فردی

نام کامل سید عبدالله ضیائی‌نیا

زادروز ۱۳۰۲ شمسی

زادگاه لنگرود

وفات ۱۳۶۸ شمسی

مدفن تهران - بهشت زهرا(س)

اساتید آیت الله بروجردی، علامه طباطبایی، امام خمینی، سید احمد خوانسارى،...

 

تحصیلات و استادان

سید عبدالله ضیائی‌نیا فرزند سید حسین، در سال ۱۳۰۲ شمسی در روستاى دریاکنار شهرستان لنگرود گیلان به دنیا آمد.

وى در سن پنج سالگى براى آموختن قرآن به مکتب رفت و چند سالى را در آن جا نزد معلمان طالقانى - که از طالقان براى تعلیم و تربیت اطفال بدان نواحى مى آمدند - قرآن و برخى از کتب متداول آن زمان، همانند «احسن المراسلات»، «سید الانشاء نوظهور»، «کلیله و دمنه» و «بوستان سعدى» و همچنین طرز نوشتن سندِ اجاره و فروش و انواع نامه نگارى را فراگرفت. او به دلیل نبوغ و استعداد ذاتى و سرشارش، در مراکز تجمع همانند مسجد، میدان کشتى گیرىِ گیل مردان حاضر مى شد تا معلم مکتب خانه از حافظه و استعداد او در فراگیرى قرآن و درس، براى جذب اطفال اهالى آن سامان در مکتب خانه استفاده نماید.

 

ضیائی‌نیا پس از تحمل سختى هاى فراوان موفق به اخذ پایان نامه کلاس ششم ابتدایى از مدارس دولتى شد و آن گاه در سال ۱۳۲۳ ش عازم حوزه علمیه قم شد.

 

آیت الله ضیائی‌نیا با نبوغ و هوش فوق العاده اش، ضمن آن که توانست خیلى سریع مراحل تحصیلى و کتاب هاى رایج حوزوى آن زمان را طى کند، سطوح پایین تر را براى عده اى از طلاب تدریس مى کرد.

 

سید عبدالله ضیائی‌نیا، در سال ۱۳۲۷ ش به قصد زیارت عتبات مقدس عراق و نیز ادامه تحصیل در حوزه نجف، از قم به آن دیار عزیمت مى کند و مابقى سطوح را در آن جا به اتمام مى رساند و به مدت سه سال تمام در آن دیار ماندگار مى شود و سپس به وطن برمی گردد.

 

آیت الله ضیائی‌نیا، پس از اقامت در قم، به درس خارج آیت الله بروجردی و نیز به درس فلسفه و حکمت مرحوم علامه طباطبایى و امام خمینی حاضر و تنها از این بزرگواران بهره مند شد.

 

اقامت آیت الله ضیائی‌نیا در قم، چندان دوامى نیافت و پس از چندى به ناچار به تهران رفته، در مدرسه علمیه مروى تهران به تحصیل خود ادامه داد و در درس خارج «کفایه» و «رسائل» و «مکاسب» آیات عظام: حاج سید احمد خوانسارى، حاج عمادالدین غروى رشتى، آقا باقر آشتیانى و آقا میرزا هاشم آملى شرکت جست. وى در این باره مى نویسد: «من نیز دروس آیات عظام: خوانسارى، غروى رشتى - که شاید در علم اصول بى نظیر بود -، آقا میرزا هاشم آملى و آقا باقر آشتیانى را فراگرفته و در مدرسه شیخ عبدالحسین سمت مدرسى داشتم و نیز به دعوت آیت الله خوانسارى در جلسه استفتاى معظم له حضور مى یافتم. تا این که پس از چند سالى به اتفاق عده زیادى از فضلاى تهران و قم - که از آن جمله شهید مطهرى بود - در امتحان تصدیق مدرسى، که براى اولین بار تشکیل شده بود، شرکت کردیم».

 

مرحوم دکتر ضیائی‌نیا از جمله برجستگان ممتاز حوزوى بود که به دانشگاه راه یافت و در ضمن تحصیل در دانشگاه برای اخذ مدرک لیسانس در رشته معقول و منقول، از مبارزه و مقابله علمى با عناصر غربزده و اساتید منحرف دانشگاه غافل نبود. ایشان با این که به راحتى مى توانست جذب مراکز دولتى شود و على رغم طعنه ها و ملامت هاى مخالفان روحانیت در محیط دانشگاه، وارد این مراکز نشد و مصمم و استوار تلاش هاى علمى خود را در دانشگاه ادامه داد.

ایشان بعد از اخذ مدرک لیسانس، به تحصیلات دانشگاهى ادامه داد تا موفق به اخذ دکترا در رشته علوم تربیتى از دانشگاه تهران شد.

 

فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی

دکتر ضیائی‌نیا از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۱ ش، به امامت جماعت نازى آباد تهران مشغول شد و از دوستان و همکاران نزدیک آیت الله کاشانى در مبارزه علیه حکومت وقت بود.

 

آیت الله دکتر ضیائی‌نیا، بعد از اخذ مدرک دکترا و اخذ اجازات اجتهاد از آیات عظام، به امر مراجع تقلید، تهران را به قصد توطن در گیلان ترک کرد و در آستانه اشرفیه رحل اقامت افکند. وى به مدت ۱۷ سال، یعنى از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ ش، به امر آیات عظام، به ویژه امام خمینی، مأمور به امامت جماعت مسجد جامع و مدیریت حوزه علمیه جلالیه آستانه اشرفیه شد.

 

خدمات اجتماعى:

آیت اللّه ضیائی‌نیا جزو معدود عالمانى بود که توفیق یافت منشأ خدمات اجتماعى و فرهنگى و آثار و برکات معنوى گردد؛ از جمله خدمات وى است:

بازسازى و احیاى حوزه علمیه جلالیه آستانه اشرفیه، با تجهیزات کامل.

تربیت و پرورش صدها نفر طلبه که بسیارى از آنان در سمت امامت جمعه و جماعت و مناصب دولتى و قضایى خدمت مى کنند.

احیاى مسجد جامع آستانه اشرفیه با گنبدى بسیار زیبا.

احداث بیمارستان در آستانه اشرفیه.

احداث و مرمت مساجد و حسینیه هاى فراوان در منطقه.

احداث پمپ بنزین.

احداث ساختمان هاى فراوان وقفى از قبیل حمام و...

اعزام مبلغ به روستاهاى گیلان و مازندران، یکى از روش هاى پسندیده و موفق وى در این باب بود.

از آن جا که ایشان با روحیه و آداب و رسوم مردم منطقه کاملاً آشنایى داشت، اول ماه محرم یا رمضان، مبلغان اعزامى از قم و مشهد وقتى وارد استان گیلان مى شدند، ابتدا به منزل وى در آستانه مى آمدند. ایشان در منزل از آنان امتحان منبر به عمل مى آورد و بعد به تناسب نوع سخنرانى و لحن و معلومات طلبه، مى فهمید که او را به کدام محل بفرستد تا هر دو راضى باشند. مردم منطقه از این روش همواره رضایت کامل داشتند و از او به نیکى یاد مى کنند.

 

پاسخ به سؤالات علمى و شبهات:

مرحوم دکتر ضیائی‌نیا از جمله شخصیت هاى برجسته و شاخصى بود که با توجه به تحصیلات دانشگاهى و تسلط و احاطه بر مبانى مسلک ها و شناخت عناصر منحرف و عقاید آنان، منزل خود را پایگاه پاسخ گویى به سؤالات علمى و شبهات گوناگون اساتید دانشگاه ها، فرهنگیان، گروه هاى مختلف از قبیل توده اى ها، بهایى ها، کمونیست ها و جوانان مسلمان دانشجو و... قرار داده بود. او نقش بسزایى در روشن شدن اذهان مردم در برابر این انحرافات داشت و کانون توجه و مراجعه روشنفکران بود.

 

وعظ و خطابه او باعث بیدارى نسل جوان در برابر تهاجمات و خطرات فکرى، فرهنگى، عقیدتى، علمى و... مى شد؛ در یک کلمه، گرچه او در شهر کوچک آستانه اشرفیه سکونت داشت، ولى در حقیقت مرکز هدایت فکرى و فرهنگى تمام گیلان و غرب مازندران به شمار مى رفت و در این راستا با عده اى از واعظان و نویسندگان منطقه، همانند مرحوم آیت الله احسان بخش، آیت الله قربانى و...، همکارى داشت.

 

فعالیت سیاسى:

او مبارزه را از هنگام ورود به دانشگاه آغاز کرد و با مباحث و مناظرات علمى با چهره هاى منحرف و وابسته به رژیم طاغوتى و استخدام نشدن در دوائر دولتى - که نشانه مشروع ندانستن حکومت طاغوت بود -، در عرصه هاى مختلف به مصاف طاغوت و اندیشه هاى منحرف رفت. زمانى که به آستانه اشرفیه بازگشت، باز هم از مبارزه بازنایستاد و در منابر و سخنرانى ها، در مناسبت هاى مختلف، به شدت از رژیم طاغوتى انتقاد مى کرد؛ به طورى که یک سال قبل از انقلاب ممنوع المنبر شد و چند ماه قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، منزل او به دست عوامل مزدور ساواک به آتش کشیده شد که بر اثر آن، بسیارى از نوشته ها، کتب و تقریرات درسى مربوط به حوزه و دانشگاهش از بین رفت.

 

او بعد از پیروزى انقلاب اسلامى به عنوان یکى از خبرگان از استان گیلان به منظور تدوین قانون اساسى انتخاب شد و سپس به طور موقت به تهران رفته، پس از چندى هم در قم مقیم شد.

 

ایشان علاوه بر تدریس در حوزه، در شوراى مدیریت حوزه علمیه قم در سمت دبیر شورا هم انجام وظیفه مى کرد. مرحوم دکتر ضیائی‌نیا از بى نظمى ها و بى برنامگى هاى موجود در حوزه همواره ناراحت بود. لذا براى سامان دهى امور حوزه، به همراه بزرگان و مدرسین حوزه علمیه طرح مدیریت حوزه را به اجرا درآورد و با تمهیداتى توانست هسته اولیه نهاد حوزوى را تهیه و به تصویب امام و سایر بزرگان حوزه برساند. به همت ایشان و جمعى از بزرگان حوزه علمیه و مدرسین عالى مقام، نخستین برنامه جهت ساماندهى و قانون مندى دروس و امور مربوط به طلاب تدوین شد.

 

ویژگیهای اخلاقی

دکتر ضیائی‌نیا هر قدر که براى فراگیرى علم و دانش تلاش مى کرد، به همان اندازه نیز متخلق به آداب و اخلاق نبوى و سیره عملى معصومین علیهم السلام بود. او علم و تعهد و معنویت را با هم آمیخته بود.

در استان گیلان در این اواخر، کمتر عالمى را سراغ داریم که از محبوبیت فراگیر در میان توده ها و طبقات مردم برخوردار باشد؛ با این همه در آستانه اشرفیه دو عالم برجسته داراى محبوبیت زاید الوصفى هستند: مرحوم آیت اللّه شیخ حسین وحید و مرحوم دکتر ضیائی‌نیا. مرحوم وحید اهل معنا و باطن بود و دکتر ضیائی‌نیا مناعت طبع داشت و با اخلاص بود. مردم منطقه، دیندارى خود را مرهون خدمات و زحمات آن علماى ربانى مى دانند. در آستانه اشرفیه و سایر شهرهاى شرقى گیلان در کمتر محافل و مجالسى و حتى در قهوه خانه ها، مى توان سراغ گرفت که سخن از دکتر ضیائی‌نیا و سخنان و آداب و برخورد اجتماعى او نباشد. او به قدرى محبوبیت در بین مردم داشت که حتى ساواک کاملاً رابطه عاطفى بین او و مردم را به مقامات بالا گزارش داده بودند.

 

آیت الله زین العابدین قربانى، امام جمعه لاهیجان، درباره حالات این مرد والا مقام مى گوید: «در سال ۱۳۵۶ ش، که ما به همراه ایشان (دکتر ضیائی‌نیا) به حج مشرف شده بودیم، در روز عرفه، معظم له با حال خوشى دعاى سیدالشهداء علیه السلام را به گونه اى سوزناک مى خواندند که هنوز طنین آن سوز و گدازها در گوش من موجود است. همچنین مى توان به شجاعت و دلیرى و غیرت مندى وى اشاره نمود؛ به نحوى که در رژیم شاه معمولاً ایشان مسلح بود و سلاح حمل مى کرد و همچنین مى توان به توان ایشان در زمینه بحث و جدل در باره انواع موضوعات به ویژه عقاید و دفاع از حریم ولایت عظمى اشاره نمود که ساعت ها مى توانست درباره آن ها بحث و مناظره کند».

 

دکتر ضیائی‌نیا از طبع شاعرانه هم بى بهره نبود و اشعارى از ایشان به یادگار مانده است. از باب نمونه، غزلى را که ایشان به سال ۱۳۵۴ ش، در مدح حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالى فرجه الشریف سروده است، در این جا مى آوریم:

شب دردمند عاشق چه شب دراز باشد  غم دل به دل سراید، پى فاش راز باشد

چو خیال دلبرش را، به عیادتش ببیند  همه درد او شود به، همه ناله ساز باشد

سپرى شده است عمرم، پى وصل آن یگانه  که وصال آن پریوش، همه دم نیاز باشد

نظر ار به مهر دارد، همه درد را زداید  چه رسد که لب گشاید، همه دلنواز باشد

همه عمر رنج بردم ره وصل او کنم طى  شده طى کتاب عمرم، ره وصل باز باشد

همه درد من زهجرش، همه ناله ام ز مهرش   چه شود که آن سلیمان، نگهش به ناز باشد

به امید آن که آید، سر من به بر بگیرد   دم آخرین خود را، به سرم نماز باشد

مخراش اى «ضیائی‌نیا» دل خود به پنجه غم   که امیر دادگستر، شه غم نواز باشد.

 

وفات

مرحوم آیت الله سید عبدالله ضیائی‌نیا، سرانجام در شب شام غریبان حضرت ابا عبدالله علیه السلام در بیست و سوم مرداد ۱۳۶۸ شمسی دار فانى را وداع گفت و به عالم بقا شتافت. پیکر مطهر آن عالم فرزانه در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

 

منابع

محمدتقى ادهم نژاد، ستارگان حرم، جلد ۱۱.

 

دیدگاه تان را بنویسید