جی پلاس؛

نان طلبگی شهید اندرزگو و بله ای که همسرش به او گفت

همسر شهید اندرزگو از اولین دیدار با او و نحوه خواستگاری اش می گوید.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، همسر شهید اندرزگو در خاطرات خود از اولین آشنایی اش با او چنین می گوید:

 

آن موقع من ۱۶ سال، و ایشان حدود ۲۹ سال داشتند. قرار شد با خانواده‌­ ام به منزل آقای موسوی در اختیاریه برویم تا او را ببینیم. در آن جا او گوشه‌­ای نشسته بود. من چای بردم، ولی از سر حجب و حیا نه من ایشان را توانستم ببینم و نه او مرا. فقط موقعی که از خانه خارج می‌ ­شد از پنجره او را دیدم. لباس قبای نیمچه‌­ای به تن، و کلاه عرقچین مشکی به سر داشت. ظاهراً تازه طلبه شده بود. قرار شد برای بار دوم همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم که او آن موقع گفت: «من طلبه‌­ ای هستم که نه کسی را دارم و نه از مال دنیا چیزی. اگر می‌ توانی نان طلبگی بخوری، بسم‌الله». من هم پذیرفتم.

 

دیدگاه تان را بنویسید