در گفت و گو با جی پلاس

عکاسی که بازیگر فیلم لباس شخصی شد / مهدی نصرتی: هنر عکاسی از سختی کارم در سینما کم کرد/ سورپرایز نشدم!

بازیگر سینما و تئاتر از حضورش در جشنواره فیلم فجر 38 و تفاوت کار در سینما و هنر نمایش سخن گفت.

لینک کوتاه کپی شد

مهدی نصرتی، بازیگر فیلم لباس شخصی که در جشنواره امسال حضور داشت درباره ایفای نقش در این فیلم تاریخی که به وقایع ابتدای انقلاب و دوران دفاع مقدس می پردازد و سختی های این کار با خبرنگار هنری جی پلاس در جشنواره فیلم 38  گفت و گو کرد:

* در ابتدا از نقش آفرینی در فیلم لباس شخصی و ویژگی هایش بگویید؟

راستش فیلم خیلی سختی بود و نقش سخت تر! من با ذهنیت تئاتری وارد این فیلم شده بودم و با سینما و با جزئیات در این فیلم آشنا می شدم. این مساله برای من خیلی سخت تر از یک بازیگر سینمایی بود و فیلم لباس شخصی چون به هر حال یک فیلم جاسوسی تاریخی محسوب می شود و مربوط به چهل سال قبل است دانستن ذهنیات و مدل زندگی و نگرش آدم های چهل سال پیش نسبت به نقش های امروزی یک خرده نیاز به مطالعه دقیق تر داشت.

* برای بازی در این نقش حتما مطالعه زیادی هم داشته اید؟

ما در تئاتر به هر حال عادت داریم شخصیت را تجزیه و تحلیل کنیم و شناسنامه شخصیت را از فیلمنامه یا نمایش نامه استخراج کنیم. اینجا هم همین طور بود ولی تفاوتش این دوره تاریخی بود که وجود داشت. من سعی کردم در کنار رسیدن به کاراکترم دهه پنجاه و شصت را مطالعه کنم؛ دوره هایی که یاسر که من نقشش را بازی کردم هم وارد اجتماع شده و با اتفاقات سیاسی آن زمان مواجه شده بود و قطعا تاثیراین اتفاقات روی فیلم نامه روشن بود.

* تحقیق و مطالعه برای شناخت نقش و ایفای درست آن چه سختی هایی داشت؟

کارگردان و نویسنده کار هم کنار ما بود و از این جهت باعث می شد که ما  کار راحت تری داشته باشیم چون با جزئیات و دقت روی یک چیزی که فیلم نامه می خواست بگوید تاکید می کرد و ما را راهنمایی می کرد. ما هم واقعا تلاش شبانه روزی داشتیم سر این کار و بعضی اوقات ساعت های خوابمان به چهار و پنج ساعت می رسید چون ما دو ماه قبل از شروع فیلم برداری تمرین می کردیم، حین فیلم برداری هم خیلی روزها می شد که من مثلا شش صبح آفیش بودم و بنابراین پنج صبح ماشین میامد دنبالم و هفت، هشت شب که فیلم برداری تمام می شد بلافاصله می رفتیم سرتمرین برای سکانسی که روز بعد باید گرفته می شد و سکانس مهمی بود. تا ساعت یک بامداد تمرین می کردیم و دوباره فردا صبح باید ساعت پنج ماشین میامد دنبالم. این سختی های فیزیکی و سختی های فنی کار بود که فوق العاده زیاد بود و ما با آنها مواجه بودیم.

* در سینمای و تلویزیون ایران در مورد برهه تاریخی دهه 60 و 70 خیلی کار انجام نشده اما به طور خاص در مورد قشر نیروهای امنیتی در آن دوره مثلا فیلم ماجرای نیمروز را داشتیم. این که به هر حال خواه و ناخواه مخاطب و بیننده بین این دو فیلم یعنی فیلم شما و فیلم ماجرای نیمروز شباهت هایی حس می کند طبیعی است اما به نظر میامد که بازی شما با شخصیت های آن فیلم متفاوت بود. چه کار خاص و ویژه ای کردید که این تفاوت درست در بیاید؟

من جدا از مطالعه و تحقیق، در همین روند تحقیقم فیلم مستند و حتی عکس مستند خیلی دیدم. من خودم عکاس خبری و عکاس مستند و اجتماعی هم هستم و دیدن فیلم ها و عکس های مستند برای رسیدن به سر و شکل این شخصیت خیلی به من کمک می کرد.خود فیلم نامه هم به من خیلی پیشنهاد می داد و کارگردان هم راهنمایی می کرد و خودم خیلی تلاش می کردم که بتوانم این شخصیت را متفاوت بازی کنم.

* اساسا گفته می شود که هنر بازیگری عمدتا نزد بازیگران تئاتر است. شما که اکنون هر دو فضا را تجربه کرده اید، تفاوت کار در تئاتر و سینما را چطور دیده اید و سابقه تئاتر و عکاسی چقدر در سینما به شما کمک کرد؟

اگر اسم وضعیت فعلی من را بشود موفقیت گذاشت، هر کدام سهمی داشتند. بازیگری تئاتر در رسیدن به نقش ها خیلی به من کمک می کند و روش های تئاتری را همچنان استفاده می کنم و استفاده خواهم کرد. عکاسی هم به من قاب و فوکوس را آموخت و سختی های سینما را کمی برایم سهل تر کرده بود. حداقل این که بابت سختی هایش سورپرایز نمی شدم. می توانستم پیش بینی بکنم تا حدی ولی واقعیت این است که با تمام این حرف ها سختی های سینما به اندازه خودش خیلی خیلی بزرگ بود و فکر نمی کردم اینقدر زیاد باشد.

* پیشنهاد دیگری برای کار در سینما دارید؟

دو کار به من پیشنهاد شد که فعلا دوست نداشتم کار کنم. یک سریال یک فیلم.

دیدگاه تان را بنویسید