حاج قاسم چگونه به فرماندهی تیپ 41 ثارالله منصوب شد؟/سابقه آشنایی شهید باقری با سردار به کدام عملیات برمی گشت؟

بعد از عملیات طریق القدس قرار بود عملیات بعدی در منطقه ای با وسعت بیشتر و گستردگی بیشتر انجام شود. در واقع منطقه عملیاتی فتح المبین دو یا سه برابر منطقه عملیاتی طریق القدس وسعت داشت. به همین منظور سپاه مجددا به فکر گسترش سازمان رزم افتاد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، بعد از پیروزی در عملیات طریق القدس و قطع ارتباط زمینی یگان های تحت امر سپاه سوم عراق(1) در مناطق غرب دزفول و غرب رود کارون، زمینه مناسب برای عملیات در هر یک از مناطق پیش گفته فراهم شد. منطقه غرب دزفول به دلایلی همچون دور کردن دشمن از شهرهای اندیمشک، دزفول، شوش و تناسب استعداد یگان های خودی با وسعت منطقه و تناسب وضعیت طبیعی زمین آن با رزم نیروی پیاده برای اجرای عملیات برگزیده شد و طرح عملیاتی کربلای 2(2) در دستور کار قرار گرفت.(3)

برای انجام عملیاتی با آن وسعت و طی چهار مرحله، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تیپ های رزمی جدیدی نیاز داشت. تا آن تاریخ سپاه، تیپ های عاشورا، کربلا، امام حسین(ع) و امام سجاد(ع)(4) را که قبل یا در حین عملیات طریق القدس تشکیل شده بود، در اختیار داشت. با پایان یافتن عملیات آزادسازی بستان و به طور کلی طرح عملیاتی کربلای یک فرمانده کل سپاه و نیز فرماندهان ستاد عملیات جنوب(5) به منظور انجام طرح کربلای 2، با جدیت تشکیل تیپ های رزمی جدید را پیگیری کردند.

قاسم سلیمانی درباره چگونگی تشکیل تیپ های جدید می گوید:

بعد از عملیات طریق القدس قرار بود عملیات بعدی در منطقه ای با وسعت بیشتر و گستردگی بیشتر انجام شود. در واقع منطقه عملیاتی فتح المبین دو یا سه برابر منطقه عملیاتی طریق القدس وسعت داشت. به همین منظور سپاه مجددا به فکر گسترش سازمان رزم افتاد.

مسئولین جنگ تصمیم گرفتند سازمان رزم سپاه را گسترش بدهند. به همین دلیل سازمان های بعدی شکل گرفتند. البته این سازمان ها قبل از این در قالب یک یا دو گردان، در عملیات های مختلف در غرب و جنوب و در کردستان شرکت کرده بودند و پرسنل آن به عنوان کادرهای جنگ فعالیت داشتند و توان و قابلیت راه اندازی و اداره یک سازمان رزمی و اداره یک محور عملیاتی را به خوبی دارا بودند. به عنوان مثال شهید زنده یاد احمد متوسلیان(6) که ان شاءالله در میان اسرا باشند و به زودی آزاد بشوند، آن چهره ماندگار در غرب با مجموعه ای از کادرهایی که با ایشان همکاری می کردند، حماسه ها آفریده بود یا نیروهای استان کرمان در جبهه حمیدیه و سوسنگرد، حد فاصل حمیدیه و سوسنگرد، جبهه طراح و جبهه مالکیه(7) فعال بودند و دست اندرکاران اداره جنگ که در آن زمان و قبل از حضور سردار محسن رضایی در پست فرماندهی کل سپاه، در مجموع دو یا سه نفر، شامل شهید حسن باقری و آقای رحیم صفوی و آقای علی شمخانی بودند و جنگ و محورهای مختلف حرکت های مردمی و سپاه را اداره می کردند، شناخت نسبی از بچه های نیروهای استان های مختلف که در جبهه ها بودند، داشتند.

شهید حسن باقری بچه های استان های مختلف را که در جنگ شناخته شده بودند، شناسایی می کرد. بعد با این ها صحبت می شد و جبهه ای یا محوری از جبهه به اینها واگذار می شد و این ها می رفتند در آن محور و شروع به فعالیت می کردند و از نیروی انسانی استان خودشان به عنوان نیروی کادر و حتی رزمنده استفاده می کردند و کمک های مردمی را به آن محورها هدایت می کردند و بعد هم اجازه داده می شد تا سازمان رزم که اولین بار کلمه تیپ شکل گرفته بود و در جبهه انعکاس پیدا کرده بود، به وجود بیاورند.(8)

حسن باقری علاوه بر نبوغ خارق العاده ای که در حل مسائل کلان اطلاعات و عملیات جنگ بروز می داد(9) در کشف و معرفی استعدادهای جدید نیز تبحر خاصی داشت. استعدادهایی که از صلاحیت و شایستگی های لازم برخوردار باشند و توانایی پذیرش مسئولیت یگان های رزمی تازه تاسیس سپاه را داشته باشند. وی قبل از عملیات طریق القدس با قاسم سلیمانی آشنا شده بود. سلیمانی در آن مقطع فرماندهی دو گردان از رزمندگان کرمانی حاضر در عملیات را به عهده داشت.(10) باقری ایشان را برای تشکیل یگان رزم استان کرمان مناسب دید.(11)

غلامعلی رشید(12) که یادداشت های سال 60 باقری را خوانده است، می گوید: 

... سال 1360 شهید باقری در یادداشت هایشان از برادری نام برد که از اطراف کرخه کور به سمت نیسان نزدیک می شود و فرماندهی گردان عده ای از بچه های کرمان را بر عهده دارد. انسان باشهامتی که می تواند فرمانده تیپ شود. پس از این، زمانی که برادر محسن رضایی در حال تشکیل تیپ جدید بود، شهید باقری برادر سلیمانی را به وی پیشنهاد کرد. بدین ترتیب حکم فرماندهی تیپ 41 ثارالله به ایشان داده شد.(13)

 

 

1. ارتش عراق هنگام تجاوز به ایران سه سپاه در اختیار داشت که شامل دوازده لشکر و ده تیپ مستقل بود. سپاه یک در جبهه شمالی، سپاه دوم در جبهه میانی و سپاه سوم در جبهه جنوبی مستقر بودند.

2. بعد از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا، فرماندهان سپاه و ارتش، استراتژی جدیدی را که سه هدف اساسی را دنبال می کرد، تعریف کردند. بر اساس این استراتژی، دوازده طرح موسوم به کربلا تهیه شد که طرح کربلای 1 در منطقه بستان با موفقیت انجام شد. برای کسب اطلاعات درباره طرح ها و نیز اهداف سه گانه به کتاب نبردهای پیروز مراجعه کنید.

3. همپای صاعقه، گل علی بابایی و حسین بهزاد، سوره مهر، 1379.

4. به ترتیب به فرماندهی عزیز جعفری، مرتضی قربانی، حسین خرازی و رحیم صفوی. 

5. چگونگی تشکیل ستاد عملیات جنوب را در کتاب نبردهای پیروز بخوانید.

6. اولین فرمانده تیپ محمد رسول الله (ص) که در لبنان ربوده شد.

7. ر. ک: نبرد کرخه کور.

8. نوار شماره 003، مصاحبه با سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، مصاحبه توسط معاونت عملیات لشر 41 ثارالله، محمد ندافیان.

9. محمد رئوفی نژاد در یکی از جلسات ضبط خاطراتش می گوید:

فرماندهان در جلسات هفتگی قرارگاه گلف اهواز، گزارش وضعیت مناطق تحت کنترل خود را ارائه می کردند. در یکی از جلسه های مشترک ارتش و سپاه برای مقدمات عملیات غرب دزفول قرار بود حضرو نیروهای عراقی در خوزستان تحلیل شود و گزارش اطلاعاتی منطقه داده شود. نقشه بزرگی را به دیوار گلف زده بودند. مسئول رکن دو اطلاعات ارتش گزارش داد و بعد نوبت نماینده سپاه شد تا گزارش خود را بدهد. برای اولین بار می دیدم حسن باقری می خواهد گزارش دهد. حسن رفت سراغ نقشه و شروع به توضیح کرد. حسن بسیار جوان بود. در نگاه اول سخت بود که تصور کنی او یک نیروی نظامی به ویژه نیروی اطلاعاتی است. اطلاعات کاملی از جبهه های خوزستان در دست او بود؛ برای همین توانست به طور دقیق حضور و آرایش عراقی ها را تحلیل کند.

گزارش دقیقی را همراه با تحلیل و پیش بینی ارائه کرد که فرماندهان ارتش متحیر مانده بودند. گزارش او از عراقی ها به قدری حساب شده بود که فکر می کردی او یکی از نیروهای عراق است. زمانی که حسن گزارش را تمام کرد و نشست، فرماندهان ارتش با تعجب به یکدیگر نگاه می کردند. از محسن رضایی پرسیدند که «این آقا کیست؟» آقا محسن گفت: «ایشان حسن باقری است. به جبهه آمده تا اطلاعات عملیات سپاه در جنگ را سازماندهی کند.» در آن جلسه همه شیفته حسن شدند و از آن زمان به بعد او به عنوان یک فرمانده برجسته و صاحب نظر در جبهه و جنگ مطرح شد.» ضبط و جمع آوری مهسا حقانیت.

10. ر. ک: نبردهای پیروز.

11. مجید بهرامی، رزمنده کرمانی که در آن تاریخ مسئول آموزش ستاد عملیات جنوب و یکی از همکاران حسن باقری بود، می گوید: 

«شهید (حسن) باقری یک اعتقاد عجیبی به آقای سلیمانی داشت. من به حسن باقری خیلی نزدیک بودم. گاهی در شناسایی ها همراهش می رفتم. نه اینکه ماموریت سازمانی داشته باشم. بالاخره همین طوری می رفتم و گاهی ایشان توی کلاس های آموزشی ما می آمد و می دید که در هر زمینه ای اظهار نظر می کنیم و چیزهایی سرمان می شد و فکر می کرد که صاحب نظریم.

ایشان نیمه های شب می آمد. ساعت های 2، 3 می آمد و من معمولا برای نماز بیدارش می کردم، صبح ها پایم را می گذاشتم روی شانه هایش و فشار می دادم تا بیدار شود. بدن نحیفی هم داشت. در عملیات طریق القدس، مرحوم (شهید) باقری پذیرفته بود که قاسم فرمانده تیپ باشد؛ ولی حاج قاسم قبول نکرد و گفت: فعلا همین گردان ها را هدایت کنم، کافی است.

بعدا که آقای سلیمانی در خط شوش مشغول شد و چند روزی گذشت، حسن خدا رحمتش کند، گفت: «رفیقت عجیب شیرمردی است! این حرف هایی را که تو هنگام آموزش می گویی، رفیقت در خط اجرا کرده.» آقای سلیمانی بچه ها را در خط سازماندهی کرده بود. نحوه مقابله با زرهی دشمن، مقابله با هوایی دشمن را. اولین مرحله در جبهه عملا اجرا کرده.».

12. ر.ک. نبردهای پیروز.

13. سخنرانی سردار غلامعلی رشید، جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در کنگره احیای اندیشه و تفکر سرلشکر شهید حسن باقری، به مناسبت نوزدهمین سالگرد شهادت ایشان. تهران بهمن ماه سال 1380.

 

تلخیصی از صفحات 16-23 روزی روزگاری قاسم سلیمانی، کتاب اول هجوم به تهاجم؛ تدوین عباس میرزایی.

 

دیدگاه تان را بنویسید