یادداشت جی پلاس

سوء مدیریت ناتمام آبی ها در قائله استراماچونی و اکنون مجیدی!

کلاف سردرگم استراماچونی و استقلال به نظر می رسد به روزهای پایانی خود نزدیک می شود و به زودی شرایط هردو طرف برای ادامه یا قطع همکاری مشخص می شود. در حالی که استقلال با حضور استراماچونی از هر نظر دچار ثبات شده بود اما به یک باره همه چیز تغییر کرد و وضعیت این تیم بدون سرمربی ایتالیایی خوب نیست.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش سرویس ورزشی جی پلاس، کسی نمی داند سرانجام پرونده پرماجرای استرا و استقلال چه می شود و شاید همین روزها همه چیز به پایان برسد یا همه چیز دوباره از نو آغاز شود. هرچه که هست اما بعید به نظر می رسد کسی اتفاقات عجیب و غریب مربوط به آن را فراموش کند. قطعا این ماجرا هم در پوشه "اتفاقات عجیب" فوتبال ایران ذخیره می شود و تجربه ای می شود که هیچ کس از آن درس نمی گیرد!

صدرنشینی که با گل به خودی از دست رفت

اگرچه استقلال در آخرین بازی خود در لیگ نتیجه را ناباورانه و شوک آور به ماشین سازی واگذار کرد اما واقع بینانه تر آن است که عنوان شود آبی ها بازی را دو روز قبل از بازی باختند؛ آن هم با گل به خودی مدیریتی.

همان شبی که اعضای هیات مدیره دور هم جمع شدند تا یک تصمیم اساسی بگیرند اما با دستوری که وزیر ورزش صادر کرد، آن ها نه تنها تصمیم درستی نگرفتند بلکه همه چیز را به اتفاقات آینده موکول کردند. استقلال به ماشین سازی باخت اما این نتیجه قبل از آن که درون زمین خلق شود از انفعال گروه مدیریتی شان به پیکره تیم تحمیل شد. همان مردانی که صبح روز سه‌شنبه با اقتدار گفته بودند اگر استراماچونی تا پایان همان روز جواب ما را ندهد، به گزینه بعدی فکر می کنیم تا بیشتر از این تیم بدون مربی و بزرگتر نماند؛ همان شب تسلیم دستور وزیر شدند. آن ها به اولتیماتوم خود بی اعتنایی کردند تا فوتبال آن ها را تنبیه کند. بدون سرمربی می شود تمرین کرد اما اگر هیچ یک از دستیارانش نباشند چه؟ از راه دور می شود به مترجم دستورات تمرینی را داد و از کاپیتان خواست تا آن ها را پیاده کند اما وقتی خود سرمربی و دستیاران معتمدش نیستند، کیست که ببیند چه کسی در تمرین آماده است و چه کسی نیست؟

وزیر ورزش، معادله استقلال را اشتباه حل کرد؟

استقلال هفته پیش به ماشین سازی باخت اما این ناکامی شاید حاصل تصمیمی بود که وزیر ورزش چند شب قبل از آن به اعضای هیات مدیره حکم کرد. پیش از این قرار بود یک گزینه ایرانی ولو به صورت موقت، تمرینات را زیرنظر بگیرد و در روز مسابقه هم روی نیمکت بنشیند اما وزیر ورزش بخاطر شعار سکوها یا دیدن خواست بعضی هواداران به هر قیمتی، محاسبه به ظاهر غلطی انجام داد. به زعم وزیر یا مشاورانش در امور فوتبالی، استقلال بدون استرا همان گونه که شاهین بوشهر را شکست داده بود قادر به عبور از ماشین سازی هم بود. حد فاصل پنجشنبه تا دوشنبه دوم دی ماه هم چند جلسه حساس بین سفیر ایران در ایتالیا و استراماچونی برگزار می شود که به احتمال زیاد، سرمربی ایتالیایی به تهران باز خواهد گشت. با این محاسبه بود که وزارت ورزش تصور کرد بعد از عبور از ماشین سازی، آبی ها چند روزی فرصت دارند تا شاهد بازگشت استرا باشند اما شکست برابر ماشین سازی همه معادلات را برهم زد.

انفجار در رختکن آرام!

اگرچه صبح پنجشنبه با اخباری که از ایتالیا به تهران رسید، شمارش معکوس برای بازگشت استراماچونی شروع شد اما حالا رختکن آرام و بی حاشیه استقلال با یک انفجار بزرگ مواجه شده است. به زعم هیات مدیره در نبود کادر فنی، همه چیز تحت کنترل است اما با اتفاقاتی که در خاتمه بازی با ماشین سازی رخ داد حالا استقلال همان وضعیتی را مجددا تجربه می کند که در زمان شفر پس از باخت در داربی به خود دیده بود. بازیکنان که تا پیش از این با احترام فراوان از استراماچونی یاد می کردند و لقب "رئیس" هرگز از دهانشان نمی افتاد بعد از شکست، زمزمه انتقادات را شروع کردند. دانشگر که پیش تر به واسطه مشکلات انضباطی چند بازی از لیست استقلال خط خورده بود بعد از درگیری شدید با دروازه بان ماشین سازی در زمین، رو در روی خبرنگاران قرار گرفت و در اظهار نظری کاملا عجیب، مدعی شد که بود و نبود استراماچونی هیچ فرقی به حالشان ندارد و آن ها همچنان خوب و منظم فوتبال بازی می کنند.

میلیچ و اسماعیلی علیه یکدیگر

استقلال در رختکن چند درگیری عجیب دیگر را هم داشت. میلیچ بازیکن کروات و آرام آبی ها تصور می کرد عامل تعویضش بهزاد غلامپور یا صالح مصطفوی است. در صورتی که ستار همدانی چند بار به او تذکر داد استراماچونی ارتباط مستقیم با یوسف دانشیار مترجم تیم دارد و این سرمربی تیم بود که او را تعویض کرد، اما میلیچ همچنان با صدای بلند اعتراض می کرد که همین موجب شد فرشید اسماعیلی با او درگیر شود. 

از زمانی هم که استراماچونی از ایران رفته بعضی از بازیکنان اعتمادشان را نسبت به او از دست دادند و اکثر آن ها اعتقاد دارند در چنین وضعیتی، اخلاقی و درست نبود که استراماچونی آن ها را تنها بگذارد. اگرچه فعلا میلیچ و اسماعیلی در اختیار باشگاه قرار گرفتند تا کمیته انضباطی برای این بی نظمی جریمه و احتمالا محرومیتی را برایشان در نظر بگیرد اما نکته مهم  شکافی است که اینک بین استراماچونی و بازیکنانش ایجاد شده است.

عملیات شتاب زده مدیریتی!

وزارت ورزش که درگیر بحث قرارداد ویلموتس در مجلس نیز بود با اضافه شدن موضوع استراماچونی و ناراحتی شدید هواداران آبی پوش که عده ای از آنها وزارتخانه را پرسپولیسی قلمداد می کنند، به نظر  از همه اصول خود کوتاه آمد! آن ها که تا یکسال قبل موجب حضور هر روزه فتح الله زاده در دادگاه برای روشن شدن مبالغ کلانی که او در زمان مدیریتش هزینه کرد، بودند که ناگهان در چرخشی عجیب و تامل برانگیز او را به عضو هیات مدیره در آوردند!

سه وزارت خانه و دو سفارت خانه و چندین مدیر، سفیر و دیپلمات همه و همه مامور بازگرداندن استراماچونی شدند که این در وضعیت مانور دیپلماتیک ما برای دور زدن تحریم ها در مجامع بین المللی، صورت چندان خوشی نداشت!

استرا و کمک از یک اهرم فشار با نفوذ به نام هوادار

روزی که عده ای پرداخت طلب استرا را تفسیر بر ماندنش کردند و نوشتند این هوادار بود که نظرش را به وزیر و ...تحمیل کرد شاید کمی عجولانه نتیجه گرفتند. حالا مشخص شده که استراماچونی در حال بازی با مهره هوادار است. این اهرم فشار قراردادن هوادار از سوی این مربی اگر زشت نیست نامش چیست ؟

مشخص شد که استرا همه قرارداد را یک جا و در عرض 24 ساعت می خواهد! اگر این زیاده خواهی نیست چیست؟ صبح فینال جام حذفی در سال 97 بود که شفر گفت مقابل تیم خونه به خونه روی نمیکت نمی نشینم مگر آن که قرارداد دو ساله ام امضا شود. سال اول یک میلیون یورو، سال دوم 1200. اهرم فشار هم چیزی نبود جز هوادار. آن روز صبح در توییتر، تلگرام ، اینستاگرام و کلا مَجازِستان یک حرف در حال تکرار بود: وزیر پرسپولیسی اگر با ماندن شفر موافقت نکند یعنی مهندسی قهرمانی های آتی پرسپولیس. در نهایت افتخاری آن روز قرارداد را با بغض امضا کرد.

اما در نهایت این اصرار چه شد؟ پرسپولیس فصل بعد نه یک جام بلکه  2 جام را را به دست آورد و شفر حتی فرصت نکرد که فتح این دو جام را توسط حریف به نظاره بنشیند. در عوض افتخاری در روز رفتنش گفت: "هوادار فشار  آورد که با شفر دو ساله امضا کنیم!" حالا استرا دقیقا همان تاکتیک را پیاده می کند. نیت خوانی نیست و نمی دانیم واقعا میلی به بازگشت دارد یا نه. اما می دانم تاکتیکش همان است. می گوید همه قرارداد را بدهید وگرنه نمی آیم. بنابراین شاید از فردا دوباره عده ای بگویند وزیر و هیات مدیره پرسپولیسی در استقلال، تا دیدند که استراماچونی در حال قهرمان کردن استقلال است؛ اینگونه عذر او را خواستند!

شما جای وزیر و اعضای هیات مدیره و فتح الله زاده باشید چه می کنید؟ تصور کنید که 470 هزار یورو از همان کانال امن پرداخت شد؛ چه کسی ضمانت می کند بهانه بعدی استرا قابل اجرا باشد؟ کاش هوادار دو روز بعد باشگاهش را ببیند. استقلال رنگ جام را نمی بیند مگر اینکه هوادارش اهرم فشار هیچ مربی و گروهی نشود. قطعا استراماچونی در اندازه قهرمان کردن آبی هاست اما خواسته هایش فقط یک معنا می دهد؛ باج گیری برای ماندن!

مدیرانی که آب را برای ماهیگیری استراماچونی گل  آلود کردند

انتشار ایمیل و حتی برخی از مسائل محرمانه بین استراماچونی و استقلال از سوی مسئولان این تیم یک پیام دیگر هم داشت. مسئولان استقلال به دنبال این هستند که به هواداران ثابت کنند که تمام تلاش خود را انجام دادند اما مربی ایتالیایی دلش با استقلال نبوده است. 

یکی از گلایه ها از استراماچونی این است که او چرا سرحرفش برای برگشت به ایران در صورت پرداخت مطالباتش نماند. شاید جواب این سوال آسان باشد: عدم اعتماد به مسئولان! مسئولانی که سرقولشان نماندند و حقایق را از این مربی مخفی کردند، دیگر قادر به بازگرداندن اعتماد استراماچونی نیستند.  

همین مدیریت های اشتباه در نهایت منجر به این شد که استراماچونی با هوش خود کارش را پیش ببرد و مرد قهرمان هم لقب گیرد اما همین گلایه های بازیکنان استقلال نشان می دهد استراماچونی می توانست منافع تیمی که خودش از فرش به عرش رسانده بود را در نظر بگیرد و اهرم فشارش را به نحو دیگری به کار بگیرد. هنوز مشخص نیست آینده استراماچونی و استقلال چه می شود همان طور که هنوز قطعا مشخص نیست ویلموتس کارش با ایران تمام شده یا خیر؟

هرچند اشتباه های مدیریتی ناتمام در ورزش، فوتبال و البته باشگاه استقلال با پایان یافتن قائله استراماچونی، این بار می تواند با معرفی "فرهاد مجیدی کم تجربه در مربیگری" تداوم یابد. کسی که در ابتدای فصل حاضر نشد روی نیمکت آبی ها به عنوان مربی خدمت کند و در کنار استراماچونی تجربه بیاموزد. سرانجام به تیم امید رفت و به ناکامی های آن تیم در راه المپیک افزود و بعد از چنین کارنامه ای، گزینه اصلی سرمربیگری استقلال می شود! روند غلط مدیریتی که بیش از آنکه به آینده استقلال بیاندیشد، از سکوهای آبی هراس دارد!

حال شاید هواداران و تیم استقلال یک پیام بیشتر به استراماچونی بعد از ترک تیم نداشته باشند: مرا پرسی که چونی؛ بین که چونم! (مولوی)

دیدگاه تان را بنویسید