چند روزی همقدم با شهید امینی-۵

نسخه ای که احمد برای رهایی از دست عراقی ها پیچید

قایق گشتی عراقی آنقدر نزدیک شده بود که لبه آن به دست احمد گرفت و بی آنکه متوجه او شود راهش را گرفت و رفت. وجعلنا کار خودش را کرده بود.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: قایق گشتی عراقی ها در حال نزدیک شدن بود و بچه ها پشت خاکریز گیر افتاده بودند و نمی دانستند چه کنند نفس در سینه هاشان حبس شده بود و گویا داشتند از ترس قالب تهی می کردند.

رو کردند به احمد(1) و گفتند: حاجی به نظرت الان چه کنیم بهتر است؟ احمد بی آنکه ترسی به دل داشته باشد با همان چهره آرام همیشگی اش گفت: هیچی وجعلنا بخوانید.

بچه ها شروع به خواندن کردند و زمزمه ای آشنا پشت خاکریز به گوش می رسید: وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا و اغشیناهم فهم لایبصرون.

حالا دیگر قایق عراقی آنقدر نزدیک شده بود که لبه پلاستیکی اش با دست احمد برخورد کرد اما با همه فشاری که آن لحظه روی بچه ها بود او به خواندنش ادامه داد و دقایقی بعد این قایق بود که بی آنکه متوجه بچه ها شود راهش را گرفت و رفت.

 

1. شهید احمد امینی، فرمانده گردان 410 غواص لشکر 41 ثارالله که در بیست و یکم بهمن سال 64 در عملیات والفجر هشت در منطقه اروند به شهادت رسید.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید