چند روزی همقدم با شهید تولایی-۴

روزگار سختی که بر همسر محمدرضا گذشت

سال ها از نبودن محمدرضا می گذرد اما هنوز بانو با اینکه دیگر چشم انتظاری اش به پایان رسیده باز هم در این حال و هواست که او برخواهد گشت.

لینک کوتاه کپی شد
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: نرجس دختری خردسال بود و نفیسه چهل روز بعد از شهادت محمدرضا(1) به دنیا آمد. دو دختر کوچک بابا روز به روز بی آنکه خاطره ای از پدر داشته باشند، بزرگ و بزرگتر می شدند و نفیسه که چهره ای از پدر بر روی قاب دیوار می شناخت، هر دوست یا آشنایی را که شبیه محمدرضا محاسن داشت، بابا صدا می کرد و به سویش می دوید و از او بغل می خواست. 
بزرگ کردن آنها بدون محمدرضا برای بانو بسیار سخت بود و هر لحظه جای خالی اش را حس می کرد و این تنهایی زمانی بیشتر خود را نمایان می کرد که او می خواست دخترانش را که حالا باید به خانه بخت می رفتند، شوهر دهد و چقدر خوب بود اگر او بود ولی... 
 سال ها بر بانو گذشت اما هیچ کس نتوانست جای خالی محمدرضا را پر کند حتی زمانی که دیگر او از چشم انتظاری بیرون آمد(2) باز هم نبودنش بر بانو سخت می آید و باز هم به این خیال است که او باز خواهد گشت.(3)
 
 

 

1. شهید محمدرضا تولایی که در بیست و پنجم تیرماه سال 61 در عملیات رمضان به شهادت رسید و پیکر مطهرش 33 سال بعد شناسایی شد.
2. وی به هنگام شهادت مفقودالاثر شد.
3. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید با سایت نوید شاهد.

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید