امام بر سر کدام یک از رزمندگان بوسه زدند؟

افتخار برای او که نه برای همه بود که امام بر پیشانی اش بوسه زده بود. مرتضی را می گویم، فرمانده ای که همیشه خود را فقط یک بسیجی می دانست و بس.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: بیست و دوم تیرماه سال 37 بود که مرتضی در روستای جلیان فسا و در خانواده ای که به دینداری و مذهبی بودن شهرت داشتند، به دنیا آمد، چند سالی گذشت و مرتضی بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه بچه های دوست داشتنی روستا شدند هم بازی های روزهای کودکی اش.

بعدها یعنی آن زمان که دیگر مرتضی مسائل اطراف را تشخیص می داد و خواندن و نوشتن را آموخته بود، علاوه بر ادامه تحصیلش برای اینکه بتواند باری از روی دوش خانواده بردارد، به کشاورزی و دامپروری مشغول شد. قصه زندگی مرتضی همین طور روز به روز جلو می رفت تا زمانی که به خودش آمد و دید که سال 56 شده و حالا با گرفتن مدرک تحصیلی دیپلم رشته تجربی، او را دیپلمه می خوانند و باید یا به دانشگاه برود یا برای خدمت سربازی خود را به نظام وظیفه معرفی کند اما هنوز یک سالی نگذشته بود که با دستور امام مبنی بر ترک پادگان ها، عطای سربازی را به لقایش بخشید و از پادگان فرار کرد و به جمع مبارزان علیه نظام شاهنشاهی پیوست.

با پیروزی انقلاب اسلامی و با تشکیل سپاه پاسداران در پانزدهم بهمن 58، جامه سبز سپاه را به تن کرد و بیشتر از هر زمان دیگر، مسئولیت سربازی از کشورش را بر دوش خود احساس کرد؛ گاهی غرب و گاهی هم جنوب.

جنگ ناجوانمردانه شروع شد و مسئولیت مرتضی و هم قطارانش بیشتر و بیشتر، اما او همچنان خود را یک بسیجی می دانست و هر بار که از او سوال می شد چه کاره است، با لبخندی که بر گوشه لبانش می نشست، می گفت: من یک خدمتگزارم و از اینکه سرباز امام زمانم (عج) خوشحالم. عملیات های طریق القدس، ثامن الائمه(ع)، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، والفجر یک، دو و هشت، خیبر، بدر و کربلای  چهار و پنج حضور دلاورمردانه اش را در خود ثبت و ضبط کرد.

مرتضی فرماندهی گردان فجر تیپ المهدی(عج) را بر عهده داشت و هر چه کردند تا او را به فرماندهی بالاتری ارتقا دهند، نیروهایش با خواهش و التماس نگذاشتند که نگذاشتند تا روزی که دیگر شهادت، فراقی شد میان او و آنها. هفتم بهمن ماه سال 65، عملیات کربلای پنج و بدنی که بارها مورد آماج تیرهای بعثی ها قرار گرفت و روح بلندی که در آسمان های بالا به پرواز مشغول بود.[1]

 

 
  1. چند خطی بود از زندگی شهید مرتضی جاویدی.

 

دیدگاه تان را بنویسید