مردی که دوبار پای چوبه دار رفته بود بالاخره رضایت گرفت

مردی دوبار تا پای چوبه ‌دار رفت و بالاخره از اولیای‌دم رضایت گرفت و نجات یافت.

لینک کوتاه کپی شد

 به گزارش جی پلاس، متهم که صاحب دو فرزند است، شش سال قبل به اتهام قتل جوانی بازداشت شد. بر اساس محتویات پرونده، شش سال قبل در غرب تهران پسر جوانی به ضرب چاقو مجروح و از سوی یکی از اعضای خانواده‌اش به بیمارستان منتقل شد. وقتی از پسر جوان  بازجویی شد، گفت فردی قصد سرقت ماشین سمند پدرش را داشت و به محض اینکه پسر جوان معترض شد، او را به ضرب چاقو مجروح کرد. چند روز بعد از این حادثه مرد جوان در بیمارستان جان خود را از دست داد.

با انتقال جسد متوفی به پزشکی قانونی، تحقیقات از سوی مأموران ویژه قتل آغاز شد. آنها  متوجه شدند روزی که پسر جوان مجروح شده،‌ یک گوشی تلفن همراه کنار ماشین پدر مقتول پیدا شده‌ است. با ردیابی گوشی و شناسایی صاحب آن متهم که فرهاد نام دارد، شناسایی و بازداشت شد.

فرهاد بعد از دستگیری مدعی شد قصدی برای قتل نداشت. او گفت: من و برادرم از شهرستان به تهران آمدیم تا کاری انجام دهیم. اتوبان‌های تهران را به‌خوبی بلد نبودیم و به جای اینکه به شرق برویم، به غرب رفتیم. خیلی خسته ‌شده ‌بودیم. مقابل یک آبمیوه‌فروشی نگه‌ داشتیم و دو آبمیوه خریدم. کنار خیابان ایستاده‌ بودیم و داشتیم آبمیوه می‌خوردیم که دوستم صمد زنگ زد. من همین‌طور که داشتم با او صحبت می‌کردم، چند بار اسم صمد را آوردم و به برادرم گفتم صمد زنگ زده ‌است. مقتول فکر کرد من می‌گویم سمند و اشاره‌ام به ماشین سمند پدرش است که در آن نزدیکی پارک بود. به سمت من حمله کرد و گفت تو قصد داشتی ماشین پدرم را سرقت کنی و با هم درگیر شدیم. من هم برای اینکه فرار کنم، چاقو کشیدم و یک ضربه به او زدم. قصدم این نبود که او را بکشم. اصلا هم متوجه نشدم که ضربه چطور وارد بدن او شد. من خیلی عصبانی بودم و یک ضربه زدم که فرار کنم. بلافاصله بعد از مجروح‌شدن مقتول هم از محل فرار کردیم. چند روز بعد هم دستگیر شدیم.

با اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی متهم یک بار دیگر قتل را قبول کرد و گفت که قصد کشتن نداشت. با پایان جلسه دادگاه، رأی بر قصاص متهم صادر شد و با توجه به مدارک موجود در پرونده،  قضات رأی بر قصاص صادر کردند. رأی صادره در  دیوان عالی کشور تأیید  و پرونده برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. در نهایت بعد از شش سال متهم موفق به جلب رضایت اولیای‌دم شد و روز گذشته برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران برده ‌شد. او در جلسه دادگاه گفت: بعد از اینکه حکم قطعی شد من را دو بار پای چوبه‌ دار بردند و هر دو بار به طرز معجزه‌آسایی حکم قصاص اجرا نشد و مشکلاتی پیش آمد که من از قصاص نجات پیدا کردم.

متهم گفت: بار سوم به من گفتند یک هفته دیگر حکم قصاص اجرا می‌شود. من دو فرزند داشتم که یکی از آنها درست زمانی که به زندان افتادم، به دنیا آمده‌ و دیگری هم دوساله بود. به خاطر آنها می‌خواستم زنده بمانم به همین دلیل وقتی به من گفتند که باید برای بار سوم آماده رفتن پای چوبه‌ دار شوم، انگار دنیا روی سرم خراب شد، شنیده ‌بودم اگر مرتکب جرم جدیدی شوم، حکم قصاص عقب می‌افتد و می‌توانم زنده بمانم. در همان زمان در زندان یک باند کلاهبرداری شناسایی کرده بودند که  با مردم از داخل زندان تماس می‌گرفتند و می‌گفتند در قرعه‌کشی مسابقه برنده شده‌اند و از این طریق از آنها کلاهبرداری می‌کردند. من با یکی از متهمان آن پرونده صحبت کردم و گفتم اتهامش را گردن می‌گیرم و او خودش را کنار بکشد. او هم قبول کرد. برای من یک پرونده کلاهبرداری تشکیل شد و من توانستم زمان بخرم. به این ترتیب، در این فرصت خانواده‌ام بالاخره موفق شدند با پرداخت دو میلیارد تومان پول اولیای دم را راضی به گذشت کنند و من از قصاص نجات پیدا کردم.

متهم گفت: به دلیل کلاهبرداری‌ای که اتهامش را قبول کردم، به یک سال حبس و پرداخت 42 میلیون تومان پول و شلاق محکوم شدم و دو میلیارد تومان هم خانواده‌ام به اولیای‌دم داده‌اند تا رضایت بگیرند. هرچند بعد از رضایت من گفتم که کلاهبردار واقعی نیستم و به چه دلیل اتهام را قبول کردم اما رأی صادر شد و گفته‌هایم را باور نکردند. مرد جوان درباره اینکه دو میلیارد تومان را چطور تهیه کرده ‌است، گفت: خواهران و برادرانم پول گذاشتند و 600 میلیون تومان هم وام گرفتند تا من را نجات دهند. من از دادگاه درخواست دارم حالا که همه اعضای خانواده‌ام اموالشان را از دست داده‌اند، به من رحم کنند و من را ببخشند تا بتوانم دوباره پیش فرزندانم باشم. پسر بزرگم افسردگی گرفته است و زندگی همسر و فرزندانم خیلی سخت می‌گذرد. من درخواست بخشش دارم.

با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیم‌گیری در این‌باره  وارد شور شدند.

 

دیدگاه تان را بنویسید