چند روزی همقدم با شهید ابراهیم هادی

ابراهیم چگونه عصبانیت جوان موتورسوار را فرو نشاند؟

روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود. اگر می خواست بگوید که کاری را نکن سعی می کرد غیرمستقیم باشد مثلا به دلایل بدی آن کار از لحاظ پزشکی، اجتماعی و... اشاره می کرد تا شخص، خودش به نتیجه لازم برسد. آنگاه از دستورات دین برای او دلیل می آورد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: از خیابان 17 شهریور عبور می کردیم. من روی موتور پشت سر ابراهیم بودم. ناگهان یک موتورسوار دیگر با سرعت از داخل کوچه وارد خیابان شد. پیچید جلوی ما و ابراهیم شدید ترمز کرد.

جوان موتورسوار که قیافه و ظاهر درستی هم نداشت، داد زد: هو! چیکار می کنی؟! بعد هم ایستاد و با عصبانیت ما را نگاه کرد.

همه می دانستند که او مقصر است. من هم دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قوی پایین بیاید و جوابش را بدهد.

ولی ابراهیم با لبخندی که روی لب داشت در جواب عمل زشت او گفت: سلام خسته نباشید! 

موتورسوار عصبانی یکدفعه جا خورد. انگار توقع چنین برخوردی را نداشت. کمی مکث کرد و گفت: سلام، معذرت می خوام، شرمنده.

بعد هم حرکت کرد و رفت. ما هم به راهمان ادامه دادیم.

ابراهیم در بین راه شروع به صحبت کرد. سوالاتی را که در ذهنم ایجاد شده بود، جواب داد:

دیدی چه اتفاقی افتاد؟ با یک سلام عصبانیت طرف خوابید. تازه معذرت خواهی هم کرد. حالا اگر می خواستم من هم داد بزنم و دعوا کنم جز اینکه اعصاب و اخلاقم را به هم بریزم هیچ کار دیگری نمی کردم.

روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود. اگر می خواست بگوید که کاری را نکن سعی می کرد غیرمستقیم باشد مثلا به دلایل بدی آن کار از لحاظ پزشکی، اجتماعی و... اشاره می کرد تا شخص، خودش به نتیجه لازم برسد. آنگاه از دستورات دین برای او دلیل می آورد.

 

برشی از کتاب سلام بر ابراهیم؛ ج 1، ص 169-170.

دیدگاه تان را بنویسید