هنر حسین چه بود؟ عکاسی، نقاشی یا شهادت

از خدا خواست تا دل ها را از کینه،‌ ریا،‌ حسد،‌ مقام پرستی، شهرت و... پاک و به نور علم و ایمان منور فرماید،‌ این بخشی از دست نوشته فرزندی از این خاک است که زبان حال خود را قلبی محجوب و نفسی معیوب و عقلی مغلوب و هوائی غالب و طاعتی قلیل و معصیتی کثیر و لسانی مقر بذنوب می دانست و...

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مهارتش عکاسی و نقاشی بود اما هنرش دلدادگی و جان باختن در راه معبود. هنوز سال هایی از عمر حسین نگذشته بود و آنقدر دل مشغولی در شهر داشت که بماند اما مگر آرمان هایش امان ماندن به او می داد.[۱] آموزش غواصی دید و در کربلای چهار و پنج شد تخریبچی لشکر.[۲] قرارگاه رمضان[۳] او را با علیرضا[۴] پیوند زد و عقد اخوت بینشان جاری شد اما هر کدام در گوشه ای جدا به دیدار معبود شتافتند. آنقدر از جا ماندن واهمه داشت که وقتی در بیت المقدس ۲ مجروح شد،‌ اصلاً به روی خود نیاورد و همان جا ماند تا حضورش در عملیات بعدی قطعی باشد. حالا دیگر بیت المقدس ۳ هم به پایان رسیده بود و باید منطقه از لوث وجود بعثی ها پاک می شد، حسین نیز برای این مأموریت انتخاب شده بود که قناسه پلیدی بر قلبش نشست و او را که آرزوی شهادت را سال ها در سر داشت به منزل رساند و کربلایی کرد. مگر حسین و حسین ها چند ساله بودند که دعای غالبشان رهایی از نفس اماره بود و اگر غیر از این بود آیا شهادت را در آغوش می کشیدند؟! شهید حسین نوبخت در عکاسی و موسیقی متبحر بود و در رشته برق دانشگاه تهران نیز پذیرفته شده بود و هریک از اینها کافی بود تا او را به شهر پایبند کند.

  1. لشکر ۳۱ عاشورا.
  2. برای گذراندن دوره تخریب و عملیات پارتیزانی در خاک عراق به این قرارگاه رفته بود.
  3. شهید علیرضا کاوندی.

دیدگاه تان را بنویسید