یکی از حساسترین تصمیمات در شرایط بحرانی و تنشزا ، اولویت نهادسازی سریع بهجای اصلاح تدریجی ساختارهای موجود است. در وضعیتی که نظم نهادی پیشین فروپاشیده یا کارآمدی و مشروعیت خویش را از دست داده است، رهبران سیاسی به ناچارا برای حل مسائل جامعه، نهادهای نوینی را تشکیل داده تا جایگزین نهادهای پیشین شوند و از این مجرا که بتوانند به صورت هماهنگ به حل مسأله، بسیج اجتماعی و تثبیت نظم سیاسی نوین کمک کنند و همچنین با توجه به شرایط حساس و فضای ملتهب و متشنج زمان، هارمونی ایجاد نمایند.
در فضای حساس پس از انقلاب، امام خمینی(ره) با درک خلأ نهادی عظیمی که در عرصههای گوناگون کشور وجود داشت، راهبرد نهادسازی انقلابی فوری را در پیش گرفتند. در واقع این نهادسازی بر مبنای بروکراسی کلاسیک دولتهای مدرن شکل نگرفت، بلکه بر پایه منطق بسیج تودهای، مشروعیت مردمی و انعطاف ساختاری تأسیس شد. از این روی تأسیس نهادهایی همچون جهاد سازندگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهضت سوادآموزی و ... را میتوان در همین چهارچوب تحلیلی مورد بررسی قرار داد. به لحاظ اهمیت موضوعی یکی از این نهادهای کلیدی تشکیل نهضت سواد آموزی است که به فرمان امام خمینی(ره) در 7 دی 1358 تأسیس گردید.
نهضت سوادآموزی افزون بر برنامه آموزشی، یک نهاد عمومی بهشمار میرود که رسالت آن پاسخ به یکی از بنیادیترین بحرانهای اجتماعی کشور، یعنی بیسوادی گسترده، بوده است. اهمیت این نهادسازی از این منظر که نظام آموزشی رسمی کشور، در آن مقطع نه از نظر پوشش جغرافیایی و نه از حیث ظرفیت انسانی، توان پاسخگویی سریع به این بحران را نداشت، حائز اهمیت است. از این روی، تشکیل نهضت سوادآموزی به عنوان نهادی مستقل و منعطف، ضرورتی اجتنابناپذیر تلقی میشد.
از منظر علوم سیاسی، مسأله آموزش و آگاهی بهعنوان یکی از پیششرطهای مشارکت سیاسی و اجتماعی، نقش محوری در تثبیت نظم در نظام جدید ایفا میکند. امام خمینی(ره) مسأله سوادآموزی را «تکلیف عمومی» دانستند و در این باره میفرمایند: «اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده، برای مبارزه با بیسوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا ان شاء اللَّه در آینده نزدیک هرکس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر، لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران باسواد برای یاد دادن بپاخیزند، و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپاخیزد و از قرطاسبازی تشریفات اداری بپرهیزد. برادران و خواهران ایمانی، برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بُن بر کنید. تعلیم و تعلم، عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، باسوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند، و در منازل شخصی، اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند. من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود، بدون فوت وقت، ایران را به صورت مدرسهای درآورند، و در هر شب و روز و در اوقات بیکاری یکی- دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند.» (صحیفه امام، ج11، ص:446 - 447). بدین روی ایشان توانستند مسأله آموزش و سواد را از سطح یک سازمان اداری به سطح یک کنش اجتماعی ارتقا دهند؛ امری که باعث افزایش ظرفیت اجرایی آن، بهویژه در مناطق محروم و جوامع محلی شد.
در واقع یکی از پیامدهای مهم نهضت سواد آموزی، توسعه آموزش در سطح محلی بود. نهضت سوادآموزی با اتکا بر نیروهای داوطلب، معلمان محلی و ظرفیتهای اجتماعی موجود در روستاها و مناطق محروم و کمبرخوردار، الگویی از آموزش غیرمتمرکز و اجتماعمحور را ارائه داد. این اقدام سبب شد تا آموزش از انحصار مراکز شهری و نهادهای رسمی خارج و به درون بافتها اجتماعی محلی نیز سرایت کند. از این روی جوامع محلی نه تنها واجد خدمات آموزشی بودند، بلکه خودشان نیز به کنشگرانی فعال در زمینه سوادآموزی تبدیل شدند. بنابراین از منظر توسعه سیاسی، این نوع نهادسازی آموزشی نقش مهمی در افزایش سرمایه اجتماعی، تقویت حس تعلق به نظام سیاسی جدید و ارتقای ظرفیت مشارکت مدنی ایفا کرد. سوادآموزی، در این چهارچوب، نه فقط ابزار ارتقای مهارت فردی، بلکه سازوکاری برای توانمندسازی اجتماعی و سیاسی اقشار محروم به شمار میرود.
در مجموع میتوان گفت که استراتژی امام خمینی(ره) در نهادسازی فوری، به خصوص در حوزه آموزش، پاسخی عقلانی به فضای بحرانی پس از انقلاب بود. بر این اساس صدور فرمان تأسیس نهضت سوادآموزی توسط امام خمینی(ره) نشان داد که چگونه یک نهاد نوپا، با تکیه بر مشروعیت سیاسی و مشارکت اجتماعی، توانست در کوتاهمدت خلأهای ساختاری را جبران کند و در بلندمدت بر مسیر توسعه انسانی و آموزشی کشور، بهویژه در جوامع محلی، مثمر ثمر واقع شود.