خبری از عصای سفید بازشده در میان انگشتانش نیست. آرام دستانش را تا روبه‌روی شانه‌هایش بالا می‌برد، قدم برمی‌دارد تا درِ اتاقش را پیدا کند و داخل شود. روی صندلی می‌نشیند.
نوری که از شیشه‌ها به درون اتاق هجوم آورده چشمانش را پس نمی‌زند. مردمک‌های تیره تکان می‌خورد و وقت
حرف زدن، چندین‌بار به موهایی که کمی خالی شده، دست می‌کشد.
کتاب‌ها و تندیس‌ها، مجسمه بانوی عدالت و آن عکس فارغ‌التحصیلی روی دیوار، اتاق را احاطه کرده‌اند. این‌جا دفتر کار علی صابری، گران‌ترین وکیل ایران است که توانست غرامت پرونده هموفیلی را زنده کند.
با یک داستان ساده تصمیم گرفت در چهارمین دوره انتخابات شورای شهر کاندیدا شود و با رأی مردم به‌عنوان عضو علی‌البدل انتخاب شد.
چند ماه بعد هم شانس این را داشت تا پس از استعفای مسعود سلطانی‌فر، عضو رسمی شورای شهر تهران باشد. اما حالا قصه کمی فرق کرده است.
او یک روز تابستانی در شهریور امسال یعنی همان زمان که ماجرای واگذاری املاک بر سر زبان‌ها افتاده بود، فهمید که جز معلولیت باید با یک بیماری دیگر هم دست و پنجه نرم کند؛ سرطان. دو ماه بعد جراحی کرد و جلسات شیمی‌درمانی هم آغاز شد.
حالا در یک روز سرد زمستانی، نشسته پشت میز و درحالی‌که شب سختی را گذرانده، ترسناک‌ترین جمله دنیا را می‌گوید: «مگر این‌که فرجام بیماری نگذارد در انتخابات بعدی شرکت کنم.»
او معتقد است که در این سه‌سال و نیم سنگ بنای بسیاری از اقدامات در حوزه معلولان گذاشته شده و با وجود سرطان همچنان اصرار دارد که در دوره بعدی شورا آنها را به سرانجام برساند.
گفت‌و‌گوی عضو حقوقدان شورا با «شهروند» ابعاد مختلفی ازجمله اقدامات مدیریت شهری در حوزه مناسب‌سازی معابر برای معلولان، واگذاری املاک و طرح تحقیق و تفحص از شهرداری داشت و در میان صحبت‌ها به یک موضوع جنجالی اشاره کرد: «در‌ سال ٨٦ از آقای چمران استعلامی می‌شود درباره انتخاب شهردار یکی از استان‌ها برای دوره دوم یا سوم.
آقای چمران در آن زمان جواب می‌دهند انتخاب مجدد اشکال قانونی دارد اما در ‌سال ٩٢ حرف دیگری درباره انتخاب آقای قالیباف می‌زنند و می‌گویند انتخاب شهردار برای سومین‌بار متوالی اشکال قانونی ندارد.»

* چرا در انتخابات دوره چهارم شورای شهر شرکت کردید؟
به همین آسانی که می‌گویم. نخستین روز ثبت‌نام انتخابات شورا در بخش امور ایثارگران کانون وکلای یکی از دوستان گفت که حمایت گروه معلولان را برای کاندیداتوری او جلب کنم.
با دوستانم که تماس گرفتم موافق بودند اما می‌گفتند چرا خودت کاندیدا نمی‌شوی؟ تابه‌حال به موضوع فکر نکرده بودم اما گفتم فکر می‌کنم. بعد هم یکی از همکاران به شوخی نام یکی از هنرمندان را برد که قصد کاندیدا شدن دارد و گفت که اگر او کاندیدا شود، من هم می‌شوم.
این بحث به شوخی گذشت تا روز بعد که با یکی از «ان‌جی‌او»‌های معلولان صحبت کردم اما کمی ناامید شدم چون به من فهماند که اگر پول نداری ثبت‌نام نکن.
اما با توجه به این‌که برای خود هدفی را با توجه به جامعه معلولان و وکلا ترسیم کرده بودم، با افرادی از دو گروه برای ثبت‌نام رفتم. فعالیتم اجتماعی بود و اصلا سیاسی نبودم اما خط مشی اصلاح‌طلبی داشتم، در لیست اصلاح‌طلبان و در زیرشاخه حقوق قرار گرفتم، بنابراین از میان ثبت‌نام‌کنندگان انتخاب شدم. دوره بعد هم برای ادامه همان اهدافم کاندیدا خواهم شد.
شما تنها معلولی بودید که به شورای شهر تهران راه پیدا کردید. آن زمان یکی از شعارهای شما مناسب‌سازی برای معلولان بود. حالا با گذشت بیشتر از ٣‌سال چقدر توانسته‌اید آنها را محقق کنید؟
در حوزه‌هایی تا نقطه مطلوب فاصله داریم و در حوزه‌های دیگر اصلا نتوانسته‌ایم ورود کنیم. کمترین نتیجه این دوره از شورا این بود که دسترس‌پذیری شهر برای معلولان وارد ادبیات مدیریت شهری و شورا شد.
دیگران باید قضاوت کنند که در عمل چقدر موفق بوده‌ایم اما از ‌سال گذشته دسترس‌پذیری به‌عنوان یکی از پیوست‌های پروژه‌های شهری در قانون و بودجه سنواتی آمده است.
آقای قالیباف گروه‌های مشورتی شهر دسترس‌پذیر را انتخاب کرد اما این‌که مشاوران تا چه میزان در تعریف جایگاه خود موفق بودند، بحث دیگری است. شهرداری و شرکت‌های وابسته بخشنامه‌هایی داشتند که افراد معلول در ساختمان‌های شهرداری یا فروشگاه شهروند با کمک نیروی انسانی راهنمایی شوند.
ستاد مناسب‌سازی که راکد مانده بود در این دوره فعالیت خود را از سر گرفت. تردد معلولان هم نسبت به گذشته بهتر شده است اما هنوز به نقطه مطلوب نرسیده‌ایم.
از شهر شکل گرفته، حرف می‌زنید اما حتی ایستگاه‌های مترویی هم که در چند ‌سال اخیر ساخته شد برای معلولان مناسب‌سازی نشد.
نمی‌گویم از ایستگاه‌های جدید کاملا راضی هستم اما وضعیت آنها بهتر از گذشته است. مثلا طرحی که برای همراهی نابینایان در ایستگاه مترو در ایستگاه‌ها اجرا می‌شود.

*در مورد معلولان حرکتی چطور؟
بیشتر مشکل معلولان حرکتی در ایستگاه‌های مترو نصب آسانسور است. تابه‌حال به ما نگفته‌اند که بالابر نصب نمی‌کنیم. این موارد در آیین‌نامه‌ها هست و حتی خودشان اذعان می‌کنند که نبود آسانسور نقص است. پس ادبیات وارد شده اما مسائل بودجه‌ای فضا را برای گفت‌وگو می‌بندد.
از سوی دیگر سرعت احداث مترو در کنار کمبود منابع، باعث قربانی شدن ملزومات جامعه اقلیت می‌شود، واقعیتی که انکارناپذیر است و جای تأسف دارد اما شاید عملا هم نتوان برای آن کاری کرد.
بحث رایگان شدن سرویس مدارس هم از سوی ما در شورا مطرح شد و برای نخستین‌بار این بچه‌ها با سرویس رایگان به مدرسه رفت‌وآمد می‌کنند.
در مورد معلولان جز مسأله شغل، مناسب‌سازی از درجه اهمیت زیادی برخوردار است. این افراد بسیار گلایه دارند که به دلیل محدودیت‌هایی که شهر برایشان ایجاد کرده، مجبورند در چهاردیواری خانه‌ها بمانند. شما از آیین‌نامه‌هایی حرف زدید که باید در پروژه‌ها رعایت ‌شود، اما حتی در یکی، دو ‌سال اخیر هم ایستگاه‌های اتوبوس یا مترو، معابر و ساختمان‌های دولتی و غیردولتی مناسب‌سازی نشدند.
مناسب‌سازی مطرح بود، اقداماتی هم انجام شد اما این‌که با استانداردها چقدر سازگار است، معلولان باید نظر بدهند. مناسب‌سازی وارد ادبیات ما شده است و امیدواریم در ادامه اتفاقات بهتری بیفتد.
خوشبختانه ستاد ملی مناسب‌سازی مصوب ‌سال ٩١ در دولت یازدهم تشکیل شد و کار خود را آغاز کرد؛ ستادی که کشوری است و درحال پیش بردن این مسائل در سطح استان‌هاست. در تهران هم یکی از بحث‌ها نصب تابلوهای بریل در ایستگاه‌های بی‌آرتی بود، اما چون استاندارد نبود قرار شد اصلاح شود.
ایجاد رمپ برای عبور ویلچر هم در ایستگاه‌های جدید تا حدی اتفاق افتاد اما این‌که چقدر به استاندارد جهانی نزدیک است، جای بحث دارد. گله‌مندی وجود دارد و حتی اگر ایستگاه‌ها هم مناسب شود، باز هم معلول مشکل دارد؛ از خانه تا ایستگاه را چه کند؟
حتی زیرگذر چهارراه ولیعصر که اخیرا هم ساخته شد هیچ امکانی برای عبور معلولان ندارد و دسترسی به طرفین را برای آنان قطع کرده است.
جالب است که هنگام افتتاح این زیرگذر آن‌جا بودم و موضوع را هم گفتم. پیمانکار گزارش داد برای آسانسور باید چندین پلاک را تملک کنیم، قول هم دادند اما انجام نشد. اما به‌طور کل از دو‌سال قبل دسترس‌پذیری باید در پیوست‌ها دیده شود که به لحاظ تئوریک موفقیت بزرگی است.
چقدر ضمانت اجرایی دارد؟
به‌هرحال هم‌ردیف دیگر پیوست‌ها دیده می‌شود و تلنگری است تا اقدامات انجام گیرد و این تازه
شروع کار است.
یعنی این موضوع تنها موفقیت شورا در این دوره برای معلولان است؟
قبلا هم دسترس‌پذیری به‌عنوان پیوست در همه پروژه‌ها در قوانین بالادستی وجود داشت اما هیچ‌وقت به صورتی عملی در بودجه‌ها دیده نمی‌شد.
مشکل همین است. همزمان با زلزله بم آیین‌نامه‌هایی آمده بود که مناسب‌سازی در ساخت‌وسازها انجام شود اما ساختمان‌های بم بدون در نظر گرفتن این ملزومات ساخته شد؛ مسأله‌ای که تکرار می‌شود و حل نمی‌شود.
به همین دلیل می‌گویم تا زمانی که از نظر روانی این مسأله جا نیفتد حل نمی‌شود. چون معلولان از نظر تعداد در اقلیت هستند و شاید نهادینه شدن مسائل‌شان سخت باشد. برای همین ما از تکرار این مباحث در ادبیات اجرایی ناراضی نیستیم، این‌قدر باید تکرار شود تا ملکه ذهن مجری شود.
وقتی در انتخابات شورا شرکت کردید و انتخاب شدید، بعضی گفتند از معلولیت خود برای موفقیت استفاده کردید. نظر شما در مورد این تفکر چیست؛ ضمن این‌که حالا هم ممکن است این مسأله در مورد بیماری شما گفته شود.
اتفاقا این اثر عکس دارد چون فرهنگ رایج جامعه این را قبول نمی‌کند.
این را مسئولان ستاد تبلیغات ما هم می‌گفتند که مردم زمان گرفتن تراکت‌های تبلیغاتی می‌گفتند آنهایی که چشم دارند چه کردند که این که چشم ندارد، انجام دهد. این تفکر مردم است و اگر قرار بر تأثیر باشد برعکس است، ضمن این‌که براساس تلاش باید قضاوت کرد نه نتیجه.
اگر منظور، گروه معلولان است که خیلی از آنها به دلیل نبود مناسب‌سازی توان رفتن به پای صندوق رأی را ندارند. یک فرد نابینا هم برای نوشتن اسامی به مشکل برمی‌خورد.
حالا که انتخاب شدن در مجلس هم از آنها دریغ شده است که با آن کاری ندارم. بنابراین این مسأله را در مورد معلولیت قبول ندارم و در مورد بیماری هم همان ایده پابرجاست.
در مورد معلولیت‌تان توضیح می‌دهید؟
مادرزادی است؛ بیماری ژنتیکی که برادر و خواهرم هم به آن مبتلا هستند.
از نگاهی که جامعه به معلول دارد خسته نیستید؟
روزبه‌روز انرژی روانی من بیشتر شده است. فعالیتی که دوست داشتم را انتخاب کردم و تا زمانی که مطلب داشته باشم و گنجایشم اجازه دهد به کارم ادامه می‌دهم.
- تابه‌حال به علت معلولیت آزار دیده‌اید؟ به‌عنوان یک معلول چه مشکلاتی داشتید؟
آزارها برای هر معلولی از زمان تولد تا آخر عمر وجود دارد اما اگر به یک خودباوری برسد از درون با آن مبارزه می‌کند و سعی می‌کند در مکالمه با مردم نشان دهد که مثل آدم‌های عادی است. من هم مثل همه معلولان تا دبیرستان از امکانات مدارس استثنایی استفاده کردم اما از آن به بعد خودم تمام مایحتاجم را تهیه کردم که آسان هم نبود.
وقتی دانشگاه بودم حتی فضای مجازی و نرم‌افزار نابینایان هم وجود نداشت و همه چیز چهره‌به‌چهره بود. ما در دانشکده حقوق از کمترین حقوق هم برخوردار نبودیم. استادان برجسته حقوق که در فرنگ درس خوانده بودند و با حقوق شهروندان سروکار داشتند اجازه ضبط درس کلاسی را نمی‌دادند. ما با حداقل امکانات درس خواندیم.
روند بیماری‌تان چگونه بوده است؟
در کودکی بیماری‌های زیادی را تحمل کرده بودم اما از نوجوانی، به لحاظ جسمانی قوی‌تر شدم چون تسلط روانی‌ام بر جسم و ذهنم زیاد شده بود. بزرگتر که شدم سبک زندگی خاص خود را پیدا کردم، به همین دلیل کمتر اذیت می‌شدم. از فروردین ٩٥ مشکل گوارش داشتم اما خیلی آن را جدی نگرفتم.
آزمایش‌هایی هم انجام دادم که نتیجه نداد. من هم آدمی نبودم که خود را به بیماری بزنم بنابراین اطرافیانم هم متوجه نشدند تا این‌که پزشکان تشخیص دادند توده‌ای در دستگاه گوارشم وجود دارد که دسترسی به آن سخت است.
البته با کمک دکتر قالیباف و دکتر ایازی جراحی انجام شد و جراحان از نتیجه راضی بودند ضمن این‌که گزارش‌های آن از سوی پزشکان مطرح ایرانی در خارج از کشور هم مثبت ارزیابی شد. الان دوره شیمی‌درمانی را می‌گذرانم که احتمالا تا اردیبهشت
تمام می‌شود.
با وجود بیماری و معلولیت هنوز برای ادامه فعالیت‌های اجتماعی به‌خصوص در شورا انرژی دارید؟
مگر این‌که بیماری‌ام تمام نشود و خدا نخواهد. وقتی می‌خواستم جراحی کنم هم با خدا عهد کردم اگر برگشتم انرژی‌ام از قبل بیشتر شود. بنابراین اگر این دوره تمام شود، مطمئنم با انرژی مضاعف برمی‌گردم.
تابه‌حال در مورد کاندیداتوری معلولان با مجلس مکاتبه‌ای داشتید؟
اصلاحیه قانون جامع حمایت از معلولان که در دولت دهم تنظیم شد، ما به‌عنوان کارشناس آن را بازنویسی کردیم. چند بار هم در دولت یازدهم به جلسات کمیسیون دعوت شدیم و بالاخره بخشی از آن تصویب شد.
بخشی هم به صورت شتابزده در کمیسیون مشترک مجلس تصویب شد اما از شورای نگهبان برگشت خورد و ماند برای مجلس فعلی.
چندین‌بار هم به‌عنوان عضو شورا و هم از طرف شبکه ملی معلولان طی نامه‌نگاری بر تشکیل فراکسیون حقوق معلولان و رفع مشکلات لایحه حقوق معلولان تأکید کردم. نمایندگان هم مخالفت نکردند اما هنوز هم وارد بحث نشده‌اند.
این قانون چه زمانی تصویب می‌شود؟
با وجود لایحه بودجه و برنامه ششم توسعه احتمالا تا اوایل سال آینده زمان می‌برد؛ البته درباره اصلاح بند ششم ماده ٢٨ قانون انتخابات هم دو بار خیز برداشتیم که هر دو بار در بدترین زمان‌های ممکن بود. الان هم می‌خواستیم مطرح کنیم، گفتند بهتر است در لایحه دولت بیاید.
چرا بدترین زمان؟
چون در زمان‌هایی مطرح شد که ما فرصت گفت‌وگو نداشتیم. نخستین‌‌بار روز جهانی معلولین در ‌سال ٩٢ خارج از دستور مطرح شد که فرصت صحبت با نمایندگان پیش نیامد؛ متاسفانه ذهن نمایندگان هم روی موضوع انتخاب نمایندگان بین مجالس متمرکز بود. اعضا مخالفتی نداشتند ولی به دلیل مشغله در رأی‌گیری شرکت نکردند. یک‌بار هم این اتفاق پارسال ٢٣ مهر که در کنگره نابینایان شرکت داشتم، افتاد.
آن روز برخورد نمایندگان مخالف تحقیرآمیز بود. بعد از آن من خواستم ادبیاتشان را اصلاح کنند اما این اتفاق هم نیفتاد. متاسفانه مسائل به قدری سیاسی است که گروه‌ها در حد اصلاح ادبیات هم آن را با دوستانشان مطرح نمی‌کنند.
با وجود لایحه جذب معلولان چرا معلولان باز هم استخدام نمی‌شوند؟
ما در اصلاح قانون قصد داریم ٣‌درصد را به ٥‌درصد برسانیم. به دنبال این هم هستیم که اگر در استخدام معلولان سازمان مجری ردیف‌های استخدامی را اختصاص نداد، سازمان متولی بتواند رأسا اقدام کند.
آقای قالیباف در روز جهانی معلولان بحث‌هایی را درباره استخدام و مناسب‌سازی معابر مطرح کرد؛ واقعا چقدر در این زمینه موفق بود؟
خودشان گفتند از مناسب‌سازی راضی نیستند و گفتند همین حرف هم اتفاق خوبی بود.
البته نبود مناسب‌سازی در جامعه قابل کتمان هم نیست. آقای صابری! در بودجه‌های سالانه شورا چقدر به معلولان و مناسب‌سازی توجه شده است؟
دو بحث وجود دارد؛ در نظر گرفتن مناسب‌سازی به‌عنوان ردیف خاص در مناطق یا اختصاص در بودجه‌های عمرانی. هر دو نوع را تجربه کردیم که هر کدام معایبی داشتند؛ اما عدد بودجه‌ها را یادم نیست.
عدد خوبی بود؟
خوب بود اما تصویب با تخصیص فرق دارد.
- تا به‌ حال میزان تخصیص بودجه معلولان را رصد کرده‌اید؟
گزارش‌های آن را داریم ضمن این‌که معمولا به مناسبت روز جهانی معلولان هم از کمیسیون‌ها می‌خواهیم گزارش مناطق را بدهند؛ اما جالب است بدانید که وضعیت تخصیص بودجه معلولان بدتر از حوزه‌های دیگر نیست.
چند ‌درصد است؟
تقریبا ٧٠ تا ٨٠درصد.
پس مشکل خیلی هم به بحث تخصیص بودجه مرتبط نیست.
مشکل شاید کم‌بودن بودجه باشد. از طرف دیگر تا زمانی که مشخص نشود، بودجه در منطقه یا زیرمجموعه بودجه‌های عمرانی باشد همین مشکل باقی است. اگر این موضوع روشن شود، خیالمان راحت است از حداقل بودجه بهترین نتیجه را می‌گیریم.
در مورد واگذاری املاک شما بارها به اشکال در مصوبات قبلی شورا اشاره کردید. آقای توکلی هم درباره اشکالات حقوقی مصوبات شورای دوم که این مسائل را ایجاد کرده، حرف زدند. شما به‌عنوان عضو حقوقدان که این موضوع را فهمیده بودید چرا زودتر برای رفع آن اقدام نکردید؟
بخشی که مسئولیت خودم هست را می‌پذیریم که چرا اقدام نکردم اما مشکل این است که تمام مسائل در شورا بلافاصله رنگ سیاسی می‌گیرد و بحث‌ها از مسیر کارشناسی خارج می‌شوند؛ مثل تحقیق و تفحص و اصلاح آیین‌نامه سازمان املاک که بعد از ماجرای واگذاری‌ها مطرح شد که به اجرا نرسید.
مسأله در قوه قضائی مطرح است، به نتیجه هم می‌رسد اما ریشه مشکل حل نشده است. حتی من جایی شوخی کردم «شما به شهردار اختیار وضع آیین‌نامه دادید و او هم هنگام وضع برای خود ٥٠‌درصد حقوق تخفیف گذاشت اما شاید اگر کس دیگری شهردار بود مثلا ١٠٠‌درصد تخفیف می‌داد.» طبیعتا اگر به بشر اختیار داده شود تمایل به استفاده حداکثری دارد اما نهادهای نظارتی نباید اجازه وقوع بدهند.
در مورد تحقیق و تفحص مجلس هم من از دکتر صادقی خواستم تا ما را دعوت کنند که آیتم‌ها و اشکالات را با آنها مطرح کنیم و مطمئن باشند که اشکالات را بی‌طرفانه می‌گوییم اما از ما چیزی نخواستند.
چه اشکالاتی هست؟
یکی از آیتم‌ها به نحوه انتخاب شهردار برمی‌گردد. در ابتدای این دوره که شهردار برای سومین‌بار انتخاب شد برخی به آن اشکال حقوقی وارد کردند. البته من در آن زمان تفسیرم از قانون این بود که شهردار می‌تواند هر چند بار که بخواهد برای این پست انتخاب شود؛ اما بر عکس دوستانی معتقد بودند که امکان انتخاب او برای سومین‌بار وجود ندارد. موضوع را به دیوان عدالت بردند اما قضیه از یک جایی به بعد مسکوت ماند و تبیین نشد.
بنابراین این هم می‌تواند یکی دیگر از مصادیق باشد. جالب است که در ‌سال ٨٦ استعلامی از شورای عالی استان ها درباره انتخاب شهردار برای دومین‌بار در یک شهری شده که آقای چمران گفته‌اند با توجه به قوانین امکان انتخاب دوباره وجود ندارد. این‌که چه اتفاقی می‌افتد که‌ سال ٩٢ رویکرد برای انتخاب قالیباف تغییر می‌کند، مهم است. حافظه تاریخی ما کم است، مسأله‌ای می‌آید، جو ایجاد می‌شود و بعد هم آن را فراموش می‌کنیم.
حالا فرض کنید همین مسأله‌ سال ٩٦ هم در مورد انتخاب آقای قالیباف برای چهارمین‌بار اتفاق بیفتد. خب این مسأله هنوز حل نشده است، بنابراین آن موقع دوباره سر باز می‌کند.
ما در شورا مصوباتی داریم که ظاهرا به کارمندان شهرداری و تعاونی‌های زیرمجموعه شهرداری کمک‌کننده است اما امکان فسادخیزی دارد. در هیچ جامعه‌ای فساد به صفر نمی‌رسد اما امکان‌های فساد متمرکز و نهادینه را می‌توان از بین برد.
این‌گونه مصوبات هست اما تلاشی برای اصلاح آن نشده است؛ چون هر گونه خیزی برای اصلاح بار سیاسی می‌گیرد. اصولگراها اقدام می کنند عده دیگری پشت شهرداری می‌روند و بالعکس؛ اتفاقی که به نفع شهر و شهردار نیست اما چون نفع‌های آنی را می‌بینیم، بی‌توجه هستیم.
حالا کسی که زبان قانون را بلد باشد و به قانون‌گرایی ایمان داشته باشد، بیشتر از همه زجر می‌کشد. زجری که من الان دارم از این بابت است که نتوانستم کاری را که مسئولیتم ایجاب می‌کرد، انجام دهم که از زجر معلولیتم خیلی بیشتر است.
چه کاری نتوانستید انجام دهید؟
تنهایی که هیچ کاری نمی‌توانستم انجام دهم چون حتی تذکر، طرح و هر اتفاق دیگری در بستر چرخ‌دنده‌های سیاسی به نتیجه نمی‌رسد. اتفاقاتی که درباره املاک نجومی و حقوق‌های نجومی که هیچ‌کدام واژه حقوقی نیستند، افتاد بیشتر از همه به ذهن حقوقدان خدشه وارد کرد.
مثلا دولت می‌گوید قوه قضائیه نمی‌تواند مسائل مالی من را رصد کند و بالاترین مقام قوه قضائیه جواب می‌دهد باشد ولی اتهام حقوق‌های نجومی وارد قوه قضائیه شده است.
این اشتباه به کار بردن واژه‌ها، حقوقدانی را که دود چراغ خورده و می‌داند که در قانون چنین اتهامی نداریم زجر می‌دهد. اگر شهروند عادی بگوید بحثش جداست اما وقتی از یک مقام قضائی می‌شنوید، ناامید می‌شوید. ما وظیفه آموزش حقوقی نداریم اما وظیفه درست
حرف زدن داریم. در مورد آقای یاشار سلطانی یکی از اعضا می‌گفت دروغگو باید به سزای جرم خود برسد درحالی‌که دروغگویی جرم نیست. وقتی سطح مباحثات شعاری و سیاسی است از کارکرد تخصصی بیرون می‌روید، چیزی که تنفرآمیز است. الفاظ و واژه‌ها هیچ‌کدام حتی نزدیک به مفاهیم حقوقی هم نیست.
اگر رئیس قوه قضائی به نفع اصولگرایان صحبت کند، دوستان اصولگرا می‌گویند رئیس قوه قضائیه حکم کرد؛ در حالی ‌که رئیس قوه قضائیه رئیس اداری مجموعه است و اگر قاضی مستقل باشد، حتی نمی‌تواند دستور دهد. در جلسات فراکسیون سعی می‌کنم اینها را آگاهی‌رسانی کنم، استقبال هم می‌شود اما وقت مصاحبه و رودررویی سیاسی، کار از دست
خارج می‌شود.
از آخرین وضع این پرونده خبری دارید؟
خیر؛ یکی از انتقادات ما در شورا این بود که آقای توکلی از یک نهاد غیردولتی فرصت اظهارنظر را از طریق سیما داشت اما با وجود درخواست ما، شهرداری اطلاعات را نداد. جای تأمل دارد که چه اتفاقی افتاد که ان جی او یا دستگاه قضائی اطلاعات را می‌گیرند اما شورا به‌عنوان اطلاعات محرمانه هم از آن مطلع نمی‌شود. اگر این گزارش‌ها به رئیس شورا هم داده می‌شود باز هم در اختیار ما
قرار نمی‌گیرد.
موضوع رفتن آقای مسجدجامعی که مطرح شد، بحث سرلیستی آقای محسن ‌هاشمی هم پیش کشیده شد؛ نظر شما در این‌باره چیست؟
امیدوارم انتخاب‌ها براساس تخصص‌ها باشد تا لیست قابل دفاع باشد و صرفا لیست سیاسی نباشد. با این رویکرد آقای ‌هاشمی جز پدرشان و خودشان که فعالیت سیاسی دارند، به دلیل فعالیت در مترو قابلیت قرار گرفتن در لیست را دارند؛ اما آیا این بحث در مورد تمام افراد اتفاق خواهد افتاد.
امیدوارم خرد جمعی اصلاح‌طلبان به این سو برود چون نتیجه مثبتی دارد. صرف‌نظر از این‌که در لیست باشم یا نه، از نظر من محسن ‌هاشمی به‌عنوان متخصص شهری در حوزه حمل‌ونقل قابلیت قرار گرفتن در لیست اصلاح‌طلبان را دارد.
ارتباط شما با فراکسیون اصلاح‌طلبان شورا چگونه است؟
مستقیما ارتباطی نداریم و در جلسات رسمی هم شرکت نداریم.
در دوره بعدی می‌خواهید در کدام کمیسیون باشید؟
این دوره چون وسط کار به جای سلطانی‌فر رفتم، رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورا انتخاب شده بود؛ اما تخصصم ایجاب می‌کند که دفعه بعد در کمیسیون حقوقی باشم و اگر از من حقوقدان قوی‌تری نبود، رئیس کمیسیون باشم.
دقیقا چه روزی بود که متوجه بیماری شدید و در چه حال و هوایی بودید؟
شنبه سیزدهم شهریور بود. از چند روز قبل حالم بد بود وقتی جواب سونو آمد، بیماری را به من نگفتند اما خودم متوجه شدم. نگران بودند توده به لوزالمعده چسبیده باشد و امکان جراحی نباشد.
دو روز بعد از معده و لوزالمعده هم سونوگرافی و نمونه‌برداری کردند. تا وقتی هم که جواب پاتوبیولوژی نیامده بود، بقیه نگران بودند اما من نه، چون بیماری ناامیدم نمی‌کند، مگر این‌که مرا در رختخواب بیندازد مثل دیشب. در غیر این صورت ترس به دل راه نمی‌دهم و به آزمایش‌ها تن می‌دهم. بقیه اصرار داشتند زود جراحی شوم اما من نمی‌خواستم نوبت کسانی که زودتر از من وقت گرفته‌اند، ضایع شود. بعد هم عاشورا و تاسوعا بود، کمی هم خودم آن را عقب انداختم.
بنابراین از روزی که فهمیدم تا زمان جراحی دو ماه و نیم طول کشید و ١٧ آبان با آرامش جراحی کردم. اشتهایم کم شده بود و بی‌خوابی داشتم اما به آن مسلط شدم.
به نظرتان شهردار بعدی تهران چه کسی است؟
نمی‌توانم شخصی را حدس بزنم اما واقعیت این است که گروه‌ها برای این‌که فرد رقیب رأی نیاورد، بر روی دیگری اجماع می‌کنند. اما اصلاح‌طلبان اگر می‌خواهند شهرداری را به دست بیاورند، نخست باید در انتخاب لیست دقت کنند تا کل لیست رأی بیاورد. در این صورت مشکلی ندارند اما اگر این‌طور هم نشد کسی را برای شهرداری معرفی کنند که گروه مقابل به دلیل انتخاب‌نشدن او بر فرد دیگری اجماع نکنند.
این اتفاق درایت سیاسی می‌خواهد که شاید در شورای چهارم هم اتفاق نیفتاد و باعث شد شهرداری را از دست بدهد. به نظرم تجربه شورا و شهرداری چهارم می‌تواند در شهرداری پنجم به کمک ما بیاید.البته مسأله این است که تا فرد سیاسی نباشد، آن‌قدری برای مردم و گروه‌ها شناخته شده نیست.
بین افراد سیاسی هم فرق وجود دارد، برخی افراد حساسیت‌زا هستند و طرف مقابل برای مبارزه با او می‌تواند بقیه را اجماع کند. امیدوارم تجربه‌ها کمک کند تا لیست را ببریم و بعد شهردار را انتخاب کنیم. اگر هم این‌طور نشد، گزینه‌ای معرفی کنیم که حتی رأی جناح رقیب را هم داشته باشیم؛ اتفاقی که شدنی است.
روزنامه شهروند
9353
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.