حکومت نظامی هم برای رژیم شاه کاری از پیش نبرد. این را نه انقلابیون که حتی فرماندهان ارشد رژیم نیز در اعترافاتشان اذعان کرده اند. قره باغی، شفقت، ربیعی و حاتم جمعی از این امرا هستند که از عجز خود گفته اند.

به گزارش خبرنگار جماران، رژیم شاه که آخرین دست و پاهایش را می زد، در روز بیست و یکم بهمن ماه سال 57 حکومت نظامی اعلام کرد به این اندیشه که می تواند روند انقلاب مردم را کُند کند. (برای اطلاع بیشتر  مطلب روایت هاشمی، ناطق نوری و طباطبایی از حکمی که حکومت نظامی را شکست را مطالعه کنید.) سید حسین موسوی تبریزی نیز در این باره گفته است:

 

‌‌شاید آخرین ترفند دولت بختیار که به منظور مقابله با انقلاب به کار بسته شد ولی با‌‎ ‎‌تدبیر معجزه آسای حضرت امام با شکست مواجه شد، اعلام حکومت نظامی 24 ساعته‌‎ ‎‌در روز بیست و یکم بهمن ماه بود. این ترفند همچنان که آن زمان معروف بود و همچنین‌‎ ‎‌برطبق خاطرات بعضی از افراد وابسته به رژیم مانند فردوست با هدف به خانه کشاندن‌‎ ‎‌مردم و خلوت کردن خیابان ها و دستگیری و از بین بردن جمع زیادی از سران و مقامات‌‎ ‎‎‌عالیرتبه انقلاب و خود حضرت امام و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم بود که کار‌‎ ‎‌انقلاب را یکسره کنند. این توطئه اگرچه با مخالفت هایی از سوی بعضی از مقامات خود‌‎ ‎‌رژیم رو به رو شده بود منتها چون اکثریت اعضای آن ستاد مشترک موافق بودند به‌‎ ‎‌مرحله اجرا درآمد ولی چون حضرت امام احساس کرده بود که توطئه ای در کار است‌‎ ‎‌فوراً مردم را به مقابله با آن فرا خواند و با اطلاعیه ای که در سطح وسیعی پخش شد از‌‎ ‎‌مردم خواست که به خیابان ها بیایند و مقررات حکومت نظامی را که به منظور اجرای یک‌‎ ‎‌توطئه شوم وضع شده بود بشکنند. این فرمان امام که موجب نگرانی بعضی از انقلابیون‌‎ ‎‌همراه و نزدیک ایشان شد با استقبال چشمگیر مردم رو به رو شد و آنها بدون هیچ ترس‌‎ ‎‌و واهمه ای به خیابان ها آمدند و از عصر روز بیست و یکم بهمن تا صبح در کوچه ها و‌‎ ‎‌خیابان ها به سر بردند و این ارتش و مجریان حکومت نظامی بودند که رعب و وحشت در‌‎ ‎‌دلشان رخنه کرد و به ناچار به طرف پادگان ها عقب نشینی کردند. آن شب من در قم شاهد‌‎ ‎‌بودم که مردم در خیابان ها رفت و آمد می کردند و با هم حرف می زدند و بعضی که خواب‌‎ ‎‌به سراغشان می آمد همان گوشه خیابان استراحت می کردند یا می خوابیدند و این‌‎ ‎‌وضعیت مردم در همه شهرهای ایران بود.‌

‌‎ ‎

‌‌با شکست خوردن آخرین شگرد دولت بختیار و عقب نشینی ارتش که از درون پوسیده‌‎ ‎‌بود و کارآیی چندانی نمی توانست برای رژیم داشته باشد، حمله مردم به کلانتری ها و‌‎ ‎‌مراکز نظامی و خلع سلاح این مراکز آغاز شد و بدون درگیری و مقاومت چشمگیری از‌‎ ‎‌سوی مأموران دولتی به پایان رسید. البته هنوز در گوشه و کنار، بعضی از نظامی های‌‎ ‎‌لجوج، مقاومت هایی از خودشان نشان می دادند که به مرگشان منجر می شد. عده ای از‌‎ ‎‌سرسپردگان رژیم هم که نه راه پس داشتند و نه راه پیش، اقدام به خودکشی می کردند که‌‎ ‎‌خبر دو نفرشان در آن روزها به ما رسید. روند خلع سلاح شهربانی و کلانتری های قم به‌‎ ‎‌جهت برخورد معقول و منطقی فرماندهان این مراکز، بدون هیچ گونه درگیری و‌‎ ‎‌تیراندازی به طور مسالمت آمیز انجام گرفت.‌ (کتاب خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی؛ (دفتر اول)، ص 510-511)

 

22 بهمن به روایت صادق طباطبایی

روز بیست و دوم بهمن ماه که منجر به پیروزی حق علیه باطل و به ثمر نشستن مبارزات مردم شد، در خاطره ها حک شده است. مرحوم صادق طباطبایی در این باره گفته است:

 

‌از ابتدای‌ روز 22 بهمن‌ هجوم‌ مردم‌ به‌ پادگان ها شروع‌ شد و نهایتاً در ساعت‌ 10 یا ‌‎ ‎‌11 بود که‌ شورای‌ عالی‌ ارتش‌ اعلام‌ بی طرفی‌ کرد. می‌ توان‌ گفت‌ معقول‌ ترین‌ تصمیمی‌ ‌‎ ‎‌که‌ سران‌ ارتش‌ گرفتند همین‌ تصمیم‌ بود که‌ بدون‌ تردید علی‌رغم‌ میل‌ جناح‌ برژینسکی‌ ‌‎ ‎‌و یاران‌ تندرو او بود که‌ طرفدار اجرای‌ سیاست‌ «مشت‌ آهنین» بودند.‌

‌‌آنچه در این ساعات در ستاد مشترک ارتش گذشته است، بهتر است از زبان ریاست‎ ‎‌ستاد آن بشنویم:‌

‌‌تیمسار قره باغی در «اعترافات ژنرال» می‌ گوید:‌

‌‌«ساعت در حدود 6 صبح (22 بهمن ماه 57) بود که سپهبد ربیعی تلفن کرده، اظهار ‌‎ ‎‌داشت‌: «نخست وزیر تلفن می‌ زند و می‌ گوید مرکز آموزش هوایی دوشان‌تپه و ‌‎ ‎‌مسلسل‌سازی اداره تسلیحات را بمباران کنید» و اضافه کرد؛ من در جواب گفتم که با ‌‎ ‎‌این وضعیت پرسنل نیروی هوایی، به خصوص همافران که به عنوان اعتراض علیه افراد ‌‎ ‎‌گارد تماماً مسلح شده و در پشت بام های مرکز آموزش هوایی و ساختمان پست ‌‎ ‎‌فرماندهی موضع گرفته‌اند، نیروی هوایی قادر به هیچ‌ گونه عملی نیست. سوال کردم ‌‎ ‎‌آقای بختیار چه جواب داد؟ اظهار داشت: «خود آقای بختیار می‌ دانست که بمباران شهر ‌‎ ‎‌در این وضعیت به هیچ وجه مقدور نمی‌باشد.» در مورد اوضاع در سایر پادگان‌ ها و ‌‎ ‎‌نیروها چون پرسنل شهربانی کلانتری ها را تخلیه و مامورین فرمانداری نظامی نیز به ‌‎ ‎‌تبعیت از آن‌ها در شهر متفرق شده یا به سربازخانه‌ ها مراجعت نموده بودند تیمسار ‌‎ ‎‌اظهار نمود که فرماندهان مناطق فرمانداری نظامی نیز در مرکز فرماندهی خود حضور ‌‎ ‎‌ندارند و امور فرماندهی وی به کلی مختل گردیده است.‌

‌‌«‌‎‌‎‌سپهبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی به علت مراجعت افراد مامور به فرمانداری ‌‎ ‎‌نظامی ـ با بی نظمی ـ به سربازخانه‌ها و ایجاد هرج و مرج در یگان‌ های نظامی نیروی ‌‎ ‎‌زمینی و سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوایی به علت اغتشاش مسلحانه پرسنل نیروی ‌‎ ‎‌هوایی، اظهار می‌ کردند که اقدامی برایشان مقدور نیست. سرلشکر نشاط فرمانده گارد‎ ‎‌جاویدان از اجرای دستور فرمانده‌ اش سپهبد بدره‌ای و من خودداری و سرلشکر ‌‎ ‎‌خسروداد فرمانده یگان هوانیروز که می‌ توانست در این مواقع سریعاً کمک نماید، نه ‌‎تنها در مرکز فرماندهی هوانیروز حضور نداشت، بلکه ستادش هم قادر به تماس با او ‌‎ ‎‌نبود و بنا به گفته سرتیپ اتابکی پرسنل هوانیروز نیز مانند افراد نیروی هوایی از ‎‌دستورات اطاعت نمی‌کردند.»‌

 

‌‌این گزارش نشان می‌دهد که هوشیاری امام در مقاطع مختلف و پیام‌های ایشان در ‌‎ ‎‌طول درگیری با نیروهای نظامی و نیز ایجاد اختلاف در بدنه و رأس ارتش،‌ کار خود را ‌‎ ‎‌کرده بود. بی‌اعتمادی فرماندهان به یکدیگر، ‌عدم آموزش کار جمعی، آنان را ناتوان ‌‎ ‎‌کرده بود.‌

‌‌در حالی‌ که در کمیته بحران در واشنگتن در فکر اجرای طرح کودتا توسط ‌‎ ‎‌ژنرال‌ های چهارستاره و اعزام یک هزار سرباز ویژه و احیاناً نیروهای مستقر در ‌‎ ‎‌فرماندهی ناتو بودند و از سولیوان درباره امکان ترتیب دادن یک کودتا برای استقرار ‌‎ ‎‌یک رژیم نظامی به جای حکومت در حال سقوط بختیار نظر می‌ خواستند (‌از خاطرات ‌‎ ‎‌سولیوان در مورد حوادث روز 22 بهمن‌)، در تهران ارتشبد فردوست رئیس دفتر ویژه ‌‎ ‎‌اطلاعات، که ظاهراً تا این لحظه در جریان حوادث دخالت نمی‌ کرده، از تیمسار ‌‎ ‎‌قره‌باغی می‌ خواهد که جلسه ای با حضور فرماندهان و معاونین و روسا و مسئولین ‌‎ ‎‌قسمت‌ های مختلف نیروهای مسلح ترتیب دهد. این جلسه تحت نام «‌شورای عالی ‌‎ ‎‌نیروهای مسلح‌» ساعت 5 / 10 صبح روز یکشنبه 22 بهمن ماه با حضور 27 نفر از ‌‎ ‎‌مقامات ارتش از جمله ارتشبد شفقت، وزیر جنگ و ارتشبد فردوست در محل ستاد ‌‎ ‎‌بزرگ تشکیل شد. در آغاز، تیمسار قره‌باغی و فرماندهان نیروها، وضع آشفته نیروهای ‌‎ ‎‌نظامی و انتظامی را تشریح کردند. آنگاه سپهبد حاتم، جانشین رئیس ستاد بزرگ ‌‎ ‎‌ارتشتاران اظهار داشت:‌

‌‌«‌‎‌‎‌به طوری که تیمساران ملاحظه می‌ کنید، با توجه به آخرین وضعیت خصوصی ‌‎ ‎‌یکان‌ها، به عللی که همه می‌ دانیم، ارتش در موقعیت خاصی قرار گرفته است که قادر ‌‎ ‎‌به انجام عملی نمی‌باشد. از طرف دیگر اعلیحضرت تشریف برده‌ اند و بنا به اظهارات ‌‎ ‎‌نخست وزیر، مراجعت نمی‌ کنند. ماه‌هاست که امور کشور تعطیل است. آیت‌ الله ‌‎ ‎‌خمینی خواهان جمهوری اسلامی است. تمام ملت ایران هم در این مدت نشان داده اند ‌‎که پشتیبان ایشان و خواهان جمهوری اسلامی هستند. آقای بختیار هم با توجه به ‌‎ ‎‌اظهاراتشان در مجلسین، و حتی در اظهارات دیروز در مجلس سنا و همچنین ‌‎ ‎‌مصاحبه‌هایش می‌ خواهد جمهوری اعلان کند ولی طرفداری بین مردم ندارد... پیشنهاد ‌‎ ‎‌من این است که در این مناقشه سیاسی هم ارتش خود را کنار کشیده و مداخله ننماید‎ ‎‌(نقل از دفاعیات سپهبد حاتم در دادگاه انقلا‌ب و نیز از کتاب خاطرات ژنرال قره‌باغی؛‎ ‎‌ص 358 و 359)‌

‌‌پس از اظهارات سپهبد حاتم، چند تن از ژنرال‌ ها از جمله فردوست و شفقت، ‌‎ ‎‌پیشنهاد او را تایید کردند و سپس درباره این که ارتش اعلام بیطرفی یا همبستگی با ‌‎ ‎‌نیروهای انقلابی را بکند بحثی درگرفت، سرانجام درباره اعلا‌م بی‌طرفی ارتش توافق ‌‎ ‎‌شد و متن اعلامیه بیطرفی ارتش که سپهبد حاتم پیش‌نویس آن را تهیه کرده بود به شرح ‌‎ ‎‌زیر به امضای حاضران در جلسه رسید:‌

‌‌اعلا‌میه ارتش‌

‌‌ارتش ایران وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تاکنون در ‌‎ ‎‌آشوب‌ های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت‌ های قانونی این وظیفه را به ‌‎ ‎‌نحو احسن انجام دهد. با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ‌‎ ‎‌30 / 10 روز 22 بهمن 1357 تشکیل و به اتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از ‌‎ ‎‌هرج و مرج و خونریزی بیشتر بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به‎ ‎‌یگان‌ های نظامی دستور داده شد که به پادگان‌ های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران‎ ‎‌همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و میهن‌پرست ایران بوده و خواهد بود و از ‌‎ ‎‌خواسته‌ های ملت شریف ایران با تمام قدرت پشتیبانی می‌ نماید.‌

‌‌این اعلا‌میه ساعت 13 برای رادیو ارسال شد و پانزده دقیقه بعد رادیو با قطع ‌‎ ‎‌برنامه‌ های عادی خود آن را پخش نمود. مسئولین رادیو قبل از پخش این اعلا‌میه ‌‎ ‎‌موافقت بختیار را با پخش آن کسب کرده بودند. فرماندهان نظامی اصرار داشتند که آن ‌‎ ‎‌اعلا‌میه هر چه زودتر پخش شود، مگر از هجوم و اشغال پادگان‌ ها توسط مهاجمین و ‌‎ ‎‌گروه‌ های دیگر جلوگیری شود.‌

‌‌‎

پس از امضای بیانیه بیطرفی، تیمسار قره‌باغی به فرماندهان می‌ گوید که ساعت 4 ‌‎ ‎‌بعدازظهر در جلسه‌ای که به درخواست نخست وزیر در محل امن و محرمانه تشکیل‎ ‎‌خواهد شد حضور داشته باشند و آنگاه از آنها می‌ خواهد به سرعت به ستادهای خود‎ ‎‌مراجعه کرده و دستورات لازم را برای بازگرداندن نیروها به پادگان‌ ها و سازمان‌ های‎ ‎‌مربوطه بدهند. قره‌باغی همچنین از سپهبد مقدم نیز می‌ خواهد که او هم در جلسه ‌‎ ‎‌بعد‌از‌ظهر حضور یابد.‌ (خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 236-239)

22 بهمن به روایت هاشمی رفسنجانی

مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز به مرور خاطرات آن روز پرداخته و چنین روایت کرده است:

‌‌در غروب 22 بهمن 57، فجر انقلاب اسلامی طلوع کرد. قطعاً کمتر کسی از ما، این شب‌‎ ‎‌را آسوده خوابید؛ نه از بیم و هراس، بلکه از اندیشه آنچه روی داده است زیرا علی رغم‌‎ ‎‌سال ها مبارزه و آن همه شهید و مجروح، باور سقوط رژیم دشوار بود. نظام های‌‎ ‎‌شاهنشاهی در ایران، ریشه ای 2500 ساله داشتند و این گمان که روزی نظام دیگری در‌‎ ‎‌ایران مستقر شود، دور از ذهن بود.‌

‌‌به هر حال با تصرف رادیو و تلویزیون و پخش سرود «ای ایران» و اعلان اینکه این‌‎ ‎‌صدای انقلاب ملت ایران است. تهران ـ که به صورت شهری جنگ زده در آمده بود ـ‌‎ ‎‌کمی آرام گرفت. اما صدای تیراندازی و دود ناشی از سوزاندن لاستیک ها، تا صبح فردا‌‎ ‎‌باقی بود. با پیروزی انقلاب، مراکز نظامی و حکومتی به دست مردم افتاد.‌

‌‌در این میان، امام پس از آنکه با امرای ارتش برای جلوگیری از ادامه خونریزی ها، اتمام‌‎ ‎‌حجت کردند، مانند همیشه آرام بودند و مطمئن به آینده می اندیشیدند.(1) (کتاب امام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ ص 82)

1. انقلاب و پیروزی؛ ص 193ـ194.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.