گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

سالروز صدور منشور روحانیت؛

محمدرضا حشمتی: تفکر امام در حوزه ها نقشی که باید داشته باشد را ندارد/ برخی مردم را به شعب ابیطالب توصیه می کنند و آن را فضیلت می دانند!

امام آن روز می دیدند که با وجود نگاههای تحجرگرایانه و همراه با تعصبات و جهالت ها که به نام دین مطرح شده و امروز برای ما روشن تر است، در آینده با مشکل مواجه می شویم.

پایگاه خبری جماران: پیام منشور روحانیت امام را که در سوم اسفند ماه سال 67 خطاب به روحانیت و حوزه های علمیه صادر کردند، می توان چکیده تحلیل و دیدگاه ایشان درباره روحانیت و حوزه ها و نیز حاوی فهرست دغدغه ها و نگرانیهایشان درباره این قشر موثر جامعه به حساب آورد؛ کما اینکه به درستی نیز عنوانِ «منشور روحانیت» به خود گرفت و در عِداد مهم ترین پیام های امام درآمد.

امام در این پیام آخرین توصیه ها و هشدارها را به نسل های آینده حوزه ها و روحانیت ابلاغ می کند و حاصل تجربیات طولانی و دشوار خود را در برابر گرایش ها و لایه های انحرافی، وابسته، متحجر و مقدس نمای حوزه ها در اختیار آنان قرار می دهد. سالروز صدور این پیام فرصت مناسبی بود که در گفت و گویی کوتاه با حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا حشمتی به برخی  از ابعاد این پیام بپردازیم.

 

در منشور روحانیت، امام خمینی این واقعیت را طرح کردند که روحانیت صدها سال تکیه گاه مردم بوده، به نظر شما آیا این ارتباط بین روحانیت و مردم هنوز وجود دارد؟

سوم اسفند سال 67 بود که پیام منشور روحانیت که اواخر عمر امام بود منتشر شد و از جمله کارهای مهمی بود که امام در آن موقع انجام دادند و این منشور و مواردی که درباره روحانیت گفته شد، از مهمترین این امور بود. ایشان در مواقع مختلف توصیه هایی به روحانیت در زمینه های مختلف از جمله زهد، ساده زیستی، دوری از دنیا، کمک به انقلاب اسلامی و... داشته اند اما در یک مجموعه ای گفته نشده بود و این فراز مهمی از پیام امام بود. توقعی که مردم از روحانیت در طول تاریخ تشیع و پس از پیامبر اکرم(ص) داشته اند این بوده که همواره کنار مردم باشد، چه در خوشی ها و چه در سختی ها؛ حال اگر اسبابی فراهم شود که این - در بین مردم بودن - از این قشر گرفته شود و همراهی با مردم که در کنار مردم بودن خود نعمتی است، از دست داده می شود. پس از انقلاب اسلامی ورود روحانیت به مشاغل حکومتی باعث شد که بودن روحانیت در بین مردم و در کنارشان کمتر شود و به طور طبیعی بخشی از آن فاصله گرفتن اینگونه است.

 

یعنی نظر شما ورود روحانیت به مشاغل مختلف اجرایی بعد از انقلاب کار درستی نبود؟

بله، اکنون که 44 سال از انقلاب اسلامی گذشته است و بر می گردیم به گذشته نگاه می کنیم و می بینیم فاصله گرفتن از مردم باعث ضرر می شود. مردم برای معارفشان و مسائل دینی و اخلاقی شان به چه کسانی باید رجوع کنند؟ البته اگر این حضور در مواردی بنا به تشخیص واقعا ضروری بوده که حرفی نیست؛ ولی همان طور که می دانیم امام نیز همان اوایل پس از پیروزی انقلاب اسلامی به قم برگشتند که تعلیم طلاب و تدریس را داشته باشند و بیماری امام باعث شد که ایشان به تهران برگردند و اشکالاتی که در مسائل اجرایی پیش آمد سبب شد که ایشان اظهارات نزدیکتری کنند و این بازگشت ایشان این طور تلقی شد که باید جمعی از روحانیون هم در مشاغل اجرایی وارد شوند که بعضی جاها واقعا هیچ ضرورتی نداشت.

یعنی یکی از مضراتش همین است که در آن منصب هم اگر به خوبی کار پیش نرود، موجب فاصله گرفتن از مردم شده و پاسخگوی مردم هم نباشند. در صورتی که در ایام کرونا وقتی دیدیم نیروهای طلبه جهادی وارد عمل شدند چه فضای خوبی ایجاد شد؛ چون مردم از نزدیک آنان را می دیدند و قدرشناسی می کردند. اگر سعی می کردیم این وظیفه اصلی که در کنار مردم بودن، درد مردم را چشیدن و مشکلات آنان را انتقال دادن و تبلیغ کردن را داشتیم، جایگاه خودمان را از دست نمی دادیم.

 

آیا این نظر که روحانیت در امور اجرایی حضور نداشته باشند؛ به معنی جدایی دین از سیاست نیست؟

خیر، در منشور هم امام نهیب می زنند به متحجرین که آنها دوست دارند ما نظر ندهیم بلکه به این منظور است که روحانی فاضل در کنار مردم باشد و نظر سیاسی بدهد و پیگیری کند و امر به معروف و نهی از منکر واقعی هم همین است که مشکلات مردم را درست درک کند و درست منتقل و پیگیری کند.

 

چرا امام در منشور روحانیت تاکید داشتند که مراقب جمود فکری باشید؟

شاید چون آن جریان در حوزه نقش داشت و ما امروز که سال 1401 است داریم این را می بینیم و امام آن روز می دیدند که با وجود نگاه تحجرگرایانه و همراه با تعصبات و جهالت ها که به نام دین مطرح شده و امروز برای ما روشن تر است، در آینده با مشکل مواجه می شویم.

امام آرزویشان این بود که طلاب جوانی می آیند که هم تحصیل خوبی می کنند و هم در کنار مردم هستند و زیستشان ساده و درست است و هم به دانش روز در جهان مجهز می شوند و تحولات را پیگیری می کنند و این اقتضای جوانی است که دنبال پژوهش و یادگیری زبان و مطالعه بروند و به روز باشند. نظر امام این بود که در مقابل تحجر که امام خودشان خیلی از دستشان ناراحتی کشیده بودند و در همین پیام مثال می زنند که کوزه ای را که فرزندشان آقا مصطفی از آن آب می نوشیده آب می کشند چون ایشان فلسفه درس می داده یا چون با عرفان آشنا هستند و امام اصلا این دیدگاه را قبول نداشته و دلشان می خواست که طلاب با علم روز پیش روند.

این منشور مورد توجه قرار گرفت اما نه آنطوری که تغییراتی ایجاد کند و هنوز هم قائلیم که فاصله های زیادی بین منویات حضرت امام و مقام معظم رهبری و برخی از مراجع خوش فکر با بافت حوزه ها وجود دارد و زبانی که هنوز در حوزه ها رایج است به هیچ وجه زبانی نیست که جوانان متوجه بشوند و ما باید مترجمانی بگذاریم که جوانان متوجه آن شوند و ایشان این شرایط را دلشان نمی پسندیدند.

تاکید امام به دو منظور است؛ یکی در مقابل با تحجر گرایی و تعصب گرایی که آن روزها در حوزه ها مطرح بود و یکی دیگر اینکه آینده نسل جوان ما نیازهای جدیدی خواهند داشت که از افراد مسن بر نمی آید و جوانان باید سفر کنند و پیشرفت های جهان را ببینند و امام از جوانان می خواستند که با جدیت تحصیل کنند.

هنوز هم روش های حوزه به دور از تکنولوژی و زبان روز است که باید اصلاح شود. و ما از زبان گفت و گو با مخاطب به دور هستیم و باید اصلاح کنیم.

 

به نظر شما حوزه ها با مشی و اندیشه امام چه نسبتی دارند؟

مشی امام در اصول، اخلاق و عرفان و... مشی ویژه ای بود نه اینکه چون ایشان رهبر بودند بلکه مشی شان از یک لطافتی و نوآوری ای برخوردار بود. و خوب بود که آن روش امام نقش می بست. اما هنوز همان روش های قدیمی بر حوزه ها حاکم است و اینکه ما یک نفر را به زبان عربی و فارسی نه چندان سلیس تربیت کنیم که خیلی سخت مخاطب امروز بتواند آن را درک کند مورد نظر امام نبود و نکاتی در منشور بر آن تاکید شده است. برخی از پژوهشگاهها و تربیت طلاب که بودجه هم می گیرند به همان روش ها عمل می کنند. امام در جایی در منشور می فرمایند، «حوزه ها و روحانیت باید نبض جامعه را در دست خود داشته باشند. و در جایی دیگر می فرمایند: شکست خوردگان دیروز سیاست بازان امروز شده اند» و این ادامه پیدا کرده و علتش این است که تفکر امام در حوزه ها نقشی که باید داشته باشد، را ندارد و به حاشیه رانده شده و به جایش بعضی تربیت شدگان تفکر حجتیه حاکم شده و در برخی جا ریشه دوانده و به خاطر همین است که مسائل عمده اقتصادی ما حل نشده و در روابط خارجی نیز کماکان همین روال است و مردم را به شعب ابوطالب توصیه می کنند. در حالی که بودن در شعب فضیلتی نیست، مگر اینکه دشمن ما را محاصره کند و در آن صورت هم ما باید استراتژی ای اتخاذ کنیم که آن را حل کنیم.

 این رویکرد ناشی از تفکراتی است که از بخشی از حوزه ها گرفته شده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.