کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که از اتحادیه عرب به عنوان ابزاری برای اجرای طرح های خود برای تجزیه و نابودی کشورهای عربی استفاده کردند اکنون خودشان با جنگ های سیاسی و اقتصادی میان یکدیگر رو به رو هستند که چه بسا این جنگ ها تبدیل به رویارویی های نظامی شود و همچنین در معرض عملیات گروکشی مالی آمریکایی برای مکیدن همه صدها میلیارد دلاری که در تملک دارند، قرار دارند.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم در گزارشی نوشت: اخباری که از اتحادیه عربی بیرون می آید یا درباره آن منتشر می شود، بسیار اندک است. از زمانی که آقای«احمد ابو الغیظ» به عنوان دبیر کل این اتحادیه به جای آقای«نبیل العربی» و پیش از او«عمرو موسی» تعیین شد، این سازمان منطقه ای به طور کلی از محو شد آن هم پس از آن که باعث و بانی اقدامات خونین در طول هفت سال پیش بود زیرا از آن برای قانونی کردن دخالت های نظامی آمریکا با تبانی عرب ها برای نابودی چندین کشور عربی از عراق گرفته تا لیبی و سوریه و یمن استفاده شد.

این جالب توجه است  که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که از اتحادیه عرب به عنوان ابزاری برای اجرای طرح های خود برای تجزیه و نابودی کشورهای عربی استفاده کردند اکنون خودشان با جنگ های سیاسی و اقتصادی میان یکدیگر رو به رو هستند که چه بسا این جنگ ها تبدیل به رویارویی های نظامی شود و همچنین در معرض عملیات گروکشی مالی آمریکایی برای مکیدن همه صدها میلیارد دلاری که در تملک دارند، قرار دارند. این عملیات گروکشی نیز ممکن است به گرو گرفتن همه ثروت های نفتی شان و مجبور کردن شان به فروش نهادهای دولتی که در اصل مُلک ملت های شان است، شوند تا بتوانند خواسته های مالی کنونی و آینده آمریکا را برآورده کنند. شاید طرح های عربستان سعودی برای فروش بخش هایی از شرکت نفتی«آرامکو» و خصوصی کردن فرودگاه ریاض چیزی نیست جز آغاز این تحولات.سحر و جادو علیه صاحبان اش برگشت.

آقای احمد ابو الغیظ دبیر کل اتحادیه عرب روز گذشته-و پس از غیبتی طولانی در دو عرصه رسانه ای و سیاسی نه به دلیل اتفاقی بودن بلکه به دلیل بی توجهی به آن لب به سخن گشود و درباره اصول موضع عربی درباره بحران سوریه سخن گفت و آنها را در حفظ وحدت سوریه و استقلال آن و جلوگیری از خونریزی مردمش و مخالفت با هر گونه طرحی برای تجزیه آن و رساندن کمک های انسانی به مردم این کشور خلاصه کرد.

نمی دانیم اتحادیه عرب در حال حاضر با سوریه چه ارتباطی می تواند داشته باشد. این اتحادیه در سایه هیمنه و سیطره کشورهای حاشیه خلیج فارس بر آن در ابتدای آن چه «بهار عربی» نامیده می شد، عضویت سوریه را به حالت تعلیق در آورد و کرسی سوریه را در نشست سران در دوحه به معارضان سوری داد و پرچم مخالفان را در این نشست قرار داد. لیکن آقای«معاذ الخطیب» که روی این کرسی نشست(راستی الان کجاست؟) و در این نشست سخنرانی کرد در اتفاقی بی سابقه که پیش از آن فقط دو بار رخ داد یکی تعلیق عضویت لیبی یک سال پیش از آن و قبل از آن نیز تعلیق مصر بود به دلیل آن که توافقنامه «کمپ دیوید» را امضا کرد. در آن روزها رهبران عربی بودند که از حداقل عروبیت و کرامت میهنی بهره مند بودند.

اتحادیه عرب حداقل در وضعیت کنونی اش ، حق ندارد درباره موضع عربی و اصولش درباره سوریه و مخالفتش با تقسیم آن یا نقض استقلال و حاکمیت اش سخن بگوید زیرا این خود اتحادیه عرب بود که زمینه را برای این تقسیم با حمایت اش برای ارسال میلیاردها دلار و هزاران تن سلاح برای گروه های مسلح که امنیت و ثبات این کشور را از بین بردند، مهیا کرد. اتحادیه عرب حق ندارد در امور لیبی یا یمن نیز دخالت کند، هر کسی پوشش« قانونی» برای بمباران لیبی توسط ناتو را تأمین کرد و بر جنگ و کشتار یمنی ها و گرسنه نگه داشتن آنها سکوت کرد و از محاصره و سپس جنگ علیه عراق استقبال کرد، حق ندارد دنبال مسائل عربی برود و درباره اصول و مبادی آن سخن بگوید.

اتحادیه عرب مستحق این حالت به حاشیه راندن کنونی است که در آن به سر می برد و این بلا را کشورهای حاشیه خلیج فارس که طی سال های گذشته و با رضایت دبیر کل های آن و استقبال شان به دلیل حفظ جایگاه و حقوق و امتیازهای وسوسه کننده، بر قطعنامه های آن و تصمیم های آن سیطره پیدا کردند. این دبیرکل های اتحادیه عرب و معاونان شان بودند که قبول کردند اتحادیه تبدیل به ابزاری برای نابودی، تخریب و تجزیه کشورهای عربی شود و هرگز نشنیدیم که در رگ های یکی از آنها خون های کرامت و عزت به جریان بیفتد و در اعتراض به این گونه اقدامات استعفا دهد.

آیا این زشت نیست که این اتحادیه با تحریک کشورهای حاشیه خلیج فارس در برگزاری نشستی هر چند در سطح نمایندگان برای رایزنی درباره یهودی سازی قدس اشغالی شکست بخورد؟ آیا این زشت نیست که به جز این اتحادیه و دبیر کل اش ، همه وزاری کره زمین در بحران خلیج فارس دخالت کنند؟ آیا این مصیبت نیست که فرانسه میزبان دو قطب بحران لیبی یعنی آقای«فایز السراج» و ژنرال« خلیفه حفتر» را باشد و به آشتی و نقشه راهی برای صلح در لیبی برسند بدون آن که با اتحادیه عرب مشورتی شود یا نماینده ای از اتحادیه عرب به شکل پروتکلی حضور داشته باشد، دبیر کل اش که دیگر جای خود دارد؟

وقتی که اتحادیه عرب و دبیر کل اش و کارکنان اش ارشدش این همه به حاشیه راندن را می پذیرند و چهره اش را به عنوان ابزاری برای لقمه نانی در صف طولانی برای فرزندان وزیران و بزرگان قوم و سفرای بازنشسته تقویت کند، بنابر این هیچ تأسفی نباید برایش خورد و هیچ گونه همبستگی با آن نباید کرد. 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.